تبیان، دستیار زندگی
انگار همین دیروز بود، اما در واقع حدود دو سال پیش در همین روزها در مطلبی از شباهت عجیب سریال «سایه روشن» شبکه تهران با دو سریال پربیننده آمریکایی، «علفهای هرز» و «زنان خانه دار سرسخت» نوشتیم. مجموعه ای به کارگردانی آرش معیریان که نیمه 90 به پخش رسید و ال
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نعل به نعل

درباره ی کپی برداری از سریال های خارجی


انگار همین دیروز بود، اما در واقع حدود دو سال پیش در همین روزها در مطلبی از شباهت عجیب سریال «سایه روشن» شبکه تهران با دو سریال پربیننده آمریکایی، «علفهای هرز» و «زنان خانه دار سرسخت» نوشتیم. مجموعه ای به کارگردانی آرش معیریان که نیمه 90 به پخش رسید  و البته واکنش سازندگان آن انکار بود و انکار.

نعل به نعل

کارگردان صادقانه از بی اطلاعی خود صحبت کرد و نویسندگان این شباهت را رد کردند. اما طولی نکشید که مشخص شد غیر از کارگردان، سایر اعضای اصلی پروژه چندان هم بی خبر نبوده اند. نویسندگان «سایه روشن» با تلفیق دو سریال خارجی مذکور و گزینش برخی از کاراکترها و رویدادهای داستان، به خیال خود سریالی جدید را نوشته بودند. گویا در پشت صحنه، دی وی دی های دو مجموعه «زنان خانه دار سرسخت» و «علفهای هرز» نیز رد و بدل می شده است. جالب آنکه این بار هم پای یکی از نویسندگان «سایه روشن» و کارگردان آن در پروژه ای دیگر به میان آمده است.

اصل قضیه

اما اصل ماجرا به پخش نخستین بخش از سریال جدید شبکه تهران با عنوان «پیدا و پنهان» مربوط می شود. بینندگان این شبکه اگر ساعت 23 یکشنبه یا ساعت 19 روز گذشته مخاطب آن بودند، اپیزود اول از سریالی را دیدند که کارگردان آن آرش معیریان و نویسنده اش حسین تراب نژاد بود. این اپیزود با نام «تنهایی» افتتاحیه مینی سریال «پیدا و پنهان» بود که قصه آن امشب نیز ساعت 23 ادامه می یابد. داستان این اپیزود کپی ناشیانه ای از نخستین فیلم کارگردان مطرح هالیوودی کریستوفر نولان است. نولان فیلم «تعقیب» (following) را که یک درام دلهره آور است، در سال 1998 در کشور خود انگلستان به شیوه سیاه و سفید و دوربین روی دست ساخت. این فیلم با بودجه ای محدود (حدود شش هزار دلار) ساخته شد و امتیازهای آن به شناساندن کارگردانش کمک شایانی کرد. هر چند او چند سال بعد با فیلم «یادگاری» به شهرت رسید. قصه این فیلم درباره یک نویسنده آماتور و سطح پایین است که به شکلی اتفاقی در صدد بر می آید روز خود را با تعقیب افراد مختلف شب کند. او به صورت رندوم آدمی را در خیابان نشان می کند و در طول روز به دنبال او می افتد. برای خود هم شرط می گذارد تا زمانی که متوجه هویت و شغل طرف شد، از تعقیب او دست بردارد و سراغ نفر بعدی برود. اما این مسئله با تعقیب فرد مشکوکی بدل به بحران بزرگی در زندگی او می شود و پلیس او را متهم به قتل می کند.

قضیه اما زمانی مشکل ساز می شود که سازندگان نسخه بازسازی شده، هیچ اشاره ای به نسخه اصلی نمی کنند و یا شاید گمان می کنند تنها خود، موفق به تماشای آن فیلم شده اند و یا امیدوارند کسی متوجه حرکتشان نشود!

فیلم یک تریلر سیاه است که به نوآرهای محبوب تنه می زند و ارزان بودن آن سبب نشده چیزی از ارزشهایش کاسته شود. حتی در تماشای دوباره تعقیب نیز پس از 15 سال، همانقدر می شود لذت برد که از فیلم «دوئل» استیون اسپیلبرگ. نکته ای که می تواند وجه اشتراک نابغه های سینما تلقی شود. در فیلم تعقیب شاهد سکانسهایی نیز هستیم که کاراکتر اصلی پس از رودستی که از یک زن و مرد دیگر در قصه خورده، مشغول شرح ماوقع به یک افسر پلیس است؛ هر چند صداقت او در تعریف واقعیت قضیه، او را از مظان اتهام خارج نمی کند.

داستان اپیزود اول سریال جدید شبکه تهران نیز همین قصه را با تغییراتی محدود به تصویر می کشد. اینجا نقش شخصیت اصلی را میرطاهر مظلومی بازی کرده که از قضا، به جای نویسندگی، شغل مترجمی دارد. بازپرس هم فرامرز قریبیان است که در فیلم تعقیب، نقش او را عموی نولان بازی کرده است. حمید ابراهیمی و سیما خضرآبادی نیز نقش زن و مردی را دارند که اینجا خواهر و برادر معرفی می شوند و بنا به تقلیدی که صورت گرفته، قطعاً در اپیزود امشب، ماهیت واقعی آن دو آشکار خواهد شد. البته با وجود آنکه معیریان از ماجرا مطلع نبوده، اما حتی دکوپاژ و میزانسن سکانس بازجویی هم شباهت‏هایی با فیلم اصلی دارد. معیریان پیش از این هم در فیلم های «شارلاتان» و «چپ دست» به بازسازی آثار دیگری دست زده بود. «شارلاتان» بازسازی «یکه بزن» صادق صفایی بود و «چپ دست» نیز اقتباسی ایرانی از «پنجاه قرار اول» پیتر سگال.

نعل به نعل

گرچه پیش از نیز در سینمای ما این نوع بازسازی ها دیده شده و مسبوق به سابقه است. قضیه اما زمانی مشکل ساز می شود که سازندگان نسخه بازسازی شده، هیچ اشاره ای به نسخه اصلی نمی کنند و یا شاید گمان می کنند تنها خود، موفق به تماشای آن فیلم شده اند و یا امیدوارند کسی متوجه حرکتشان نشود!

نمونه اخیر آن فیلم سیاوش اسعدی، «جیب بر خیابان جنوبی» بود و از قبل ترها ـ که البته با اذعان به اقتباس ساخته شدند ـ می توان به «اینجا بدون من» (بهرام توکلی) به عنوان برداشتی از «باغ وحشی شیشه ای» تنسی ویلیامز یا «کافه ستاره» (سامان مقدم) که فیلمنامه آن از روی «کوچه میداک» (خورخه فونس) کپی شده بود و به اختلاف کارگردان و فیلمنامه نویس (پیمان معادی) نیز انجامید.

در واقع هر جا محترمانه به نسخه اصلی اشاره شده و لزوم پایبندی به قواعد اقتباس مدنظر قرار گرفته، نتیجه آبرومندانه بوده و حتی شأن اثر بازسازی شده نیز حفظ شده است. اما زمانی که اقتباس، رنگ و بوی سرقت هنری به خود گرفته، نه حاصل آن جدی گرفته و نه احترام سازندگان حفظ شده است. نکته ای که می توان به  ـ دست کم اپیزود پنهان ـ سریال «پیدا و پنهان» تعمیم داد. البته به شرطی که اپیزودهای بعدی آن کپی از فیلم و سریال دیگری نباشند. چرا که وقتی بیننده آشنا با محصولات سینما و تلویزیون جهان، خود را مواجه با اثری کپی شده، بدون رعایت اصول اولیه و اخلاقی اقتباس می بیند، به نوعی حس متضرر بودن به او دست می دهد و اعتمادش از اثر سلب می شود.

... چرا پنهان کاری؟!

ولی اینکه چرا سازندگان اغلب از ذکر نام منبع در بازسازی خود طفره می روند، می تواند دلایل متعددی داشته باشد. مثلاً در حوزه تلویزیون می توان این فرضیه را متصور شد که به احتمال فراوان اگر مدیران سینما دریابند اثر ارائه شده برای دریافت کد تولید، با نگاهی به یک اثر خارجی ساخته شده، در برآورد بودجه خست به خرج می دهند. تازه این خوشبینانه ترین حالت است. احتمال قوی تر دیگر آن است که در صورت کپی بودن طرح یا فیلمنامه اثر، اصلاً مورد تأیید و تصویب قرار نگیرد و همین عوامل دست به دست یکدیگر می دهند تا نویسندگان و سازندگان از کوچکترین اشاره ای به نسخه اصلی، امتناع کنند.  اما در غیر این صورت، از عدم ذکر نام، تنها و ناگزیر باید تعبیر به پنهان کاری و آماتور بودن کرد. چیزی که سریال «پیدا و پنهان»، حداقل در اپیزود اول خود مبتلا به آن است. باید دید عکس العمل نویسنده و سایر سازندگان آن چه خواهد بود. هر چند که معیریان باز هم از این قضیه اظهار بی اطلاعی کرده است.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / هادی داداشی