تبیان، دستیار زندگی
همین الان اگر کسی را ببینیم که در تصادف مقصر نبوده اما با خوش اخلاقی با طرف مقابل برخورد می کند همه با تعجب نگاهش می کنند؛ انگار طاعون دارد! اصلا خیلی ها می گویند که او حتما ترسیده که کتک بخورد و گرنه هیچ آدم عاقلی بعد از داغون شدن ماشینش نمی خندد. اصلا ا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محسن جندقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تصویری از یک جامعه بی اعصاب + فیلم


همین الان اگر کسی را ببینیم که در تصادف مقصر نبوده اما با خوش اخلاقی با طرف مقابل برخورد می کند همه با تعجب نگاهش می کنند؛ انگار طاعون دارد! اصلا خیلی ها می گویند که او حتما ترسیده که کتک بخورد و گرنه هیچ آدم عاقلی بعد از داغون شدن ماشینش نمی خندد. اصلا این روزها انگار کسی که متانت داشته باشد، عصبی نباشد، خوش اخلاق باشد، به آرامی راه برود، به آرامی رانندگی کند، به حقوق شهروندی احترام بگذارد به سختی پیدا می شود.

قبول کنیم بداخلاقیم

قصد داشتیم برای موضوع اخلاق در جامعه با یک کارشناس و جامعه شناس گفتگو کنیم اما ابتدا قرار شد برخی از مشکلات اخلاقی فردی و جمعی خود را مرور کنیم. یادآوری مجموع این بی اخلاقی ها نتیجه ای وحشتناک داشت و آن اینکه مرور بداخلاقی های ما از اندازه یک گزارش هم فراتر رفت. اصلا می دانیم اخلاق چیست؟ با اخلاق اسلامی و غیر اسلامی و اخلاق غربی و شرقی و عرف و شرع  کاری نداریم. اخلاق فراتر از آن چیزی است که فکر می کنیم.

اخلاق شهروندی چی هست؟

در بزرگترین، پر جمعیت ترین و پرامکانات ترین شهر ایران زندگی می کنیم اما هنوز نمی دانیم حقوق شهروندی یعنی چه. هنوز هم خودروی خود را جلوی پارکینگ دیگران پارک می کنیم. هنوز هم در مترو همدیگر را هل می دهیم. هنوز هم چراغ قرمز را رد می کنیم. هنوز هم وقتی در تصادفات مقصر هستیم و نیستیم به یکدیگر فحش می دهیم و بدتر از آن از فحاشی کردن خجالت نمی کشیم! هنوز نمی دانیم وقتی خودرویمان مشکل فنی دارد و آلودگی ایجاد می کند یعنی زیر پا گذاشتن حقوق میلیونها آدم. نتیجه آن هم شهری است که می بینید؛ دود، آلودگی، ترافیک، مشکلات شهری فراوان، کثیف و ...

  • خشیت الهیحسن خلق در کلام رهبری
  • در محل کار بی اخلاقیم

    اگر ارباب رجوع داشته باشیم آنگونه که شایسته است برخورد نمی کنیم. اگر متصدی بانک هستیم با وجود دستگاه شماره سنج نوبت را رعایت نمی کنیم. اصلا هنوز بلد نیستیم صف بایستیم. با همکاران خود دوست نیستیم و دوست نداریم به آنها کمک کنیم چون آنها را رقیب خود می دانیم. برای رسیدن به جایگاه بالاتر و اینکه نشان دهیم شایسته تر هستیم، پشت سر همکار خود غیبت می کنیم. کار مفید ما فقط 20 دقیقه است در حالی که در قراردادی که امضا کردیم برای 8 ساعت در روز حقوق می گیریم. همه تلاشمان را برای گرفتن کارانه و پاداش و سبد خرید و دریافت وام و سایر تسهیلات از اداره می کنیم اما به همان اندازه برای وظیفه مان تلاش نمی کنیم. با این نیت که حق ما بیشتر از اینهاست اما اداره حقمان را نمی دهد کار می کنیم اما با این نیت که حقوق ما پول بیت المال است و نباید از کار کم گذاشت کار نمی کنیم. اگر در کار ساخت و ساز هستیم به مشاوران و ناظران رشوه می دهیم تا پای برگه ای را امضا کنند که حتی به نصف آن تعهدات هم عمل نکرده ایم. اگر راننده تاکسی هستیم کرایه اضافه می گیریم و فکر می کنیم حقمان است.

    اگر ارباب رجوع داشته باشیم آنگونه که شایسته است برخورد نمی کنیم. اگر متصدی بانک هستیم با وجود دستگاه شماره سنج نوبت را رعایت نمی کنیم. اصلا هنوز بلد نیستیم صف بایستیم. با همکاران خود دوست نیستیم و دوست نداریم به آنها کمک کنیم چون آنها را رقیب خود می دانیم. برای رسیدن به جایگاه بالاتر و اینکه نشان دهیم شایسته تر هستیم، پشت سر همکار خود غیبت می کنیم. کار مفید ما فقط 20 دقیقه است در حالی که در قراردادی که امضا کردیم برای 8 ساعت در روز حقوق می گیریم

    اگر میوه فروش هستیم ترازو را دستکاری می کنیم چراکه معتقدیم مردم نمی دانند که میوه چقدر گران شده است و ایرادی ندارد برای جذب مشتری قیمت را کم و ترازو را دستکاری کنیم. اگر ورزشکار هستیم به اندازه پولی که می گیریم و عمده آن از بین المال است نمی دویم و باز هم توقع داریم. اگر پزشک هستیم در زمان معاینه بیماری که فرش زیر پایش را فروخته تا پول ویزیت و عمل جراحی را  بپردازد، به فکر ساختمانی هستیم که داریم می سازیم. اگر پلیس هستیم بسیاری از مواقع وظیفه اصلی مان یادمان می رود. اگر روزنامه نگار و خبرنگار هستیم به بهانه سختی کار و حقوق کم، حاضر به نوشتن و گزارش کردن مطالبی می شویم که اعتقادی به آنها نداریم یا به خاطر بودن در فلان جناح سیاسی درد مردم را فراموش می کنیم. اگر مسوول رده بالای بانکی هستیم برای دریافت اقساط بانکی مردم بدبخت و گرفتن جریمه ناحق له له می زنیم و در مقابل برای بدهکاران بزرگ بانکی تا می توانیم از تبصره و ماده و ... بهره می گیریم تا ضرر نکند. اگر ...

    همسایه بداخلاق هستیم

    اصلا همسایه ها را نمی شناسیم! آشغال ها را حاضریم جلوی در ساختمان آنها قرار دهیم اما جلوی در واحد خودمان نمی گذاریم. هنوز فرهنگ آپارتمان نشینی نداریم. هنوز نمی دانیم صدای تلویزین را تا چقدر باید بلند کنیم. هنوز سر جای پارک خانه دعوا داریم و حتی همسایه برای جا به جایی خودرو التماس می کند با تندی جواب می دهیم. هنوز نمی دانیم همسایه ها با گرسنگی می خوابند. هنوز...

    بدهنی-دعوا-ناسزا

    اخلاق جنسی هم نداریم

    فاجعه ترین جا در خانه است. زن و شوهرها نمی دانند چگونه با هم برخورد کنند. هنوز نمی دانیم چگونه فرزند خود را تربیت کنیم. هنوز نمی دانیم وقتی فرزندمان درباره اینکه چگونه به وجود آمده سوال کرد، چه توضیحی بدهیم. هنوز نمی دانیم باید از چه سنی به فرزندانمان آموزش جنسی بدهیم. اصلا نمی دانیم چه برنامه های تلویزیونی برای فرزندانمان مناسب هست. هنوز نمی دانیم برخی از سریالهای ماهواره درون نوجوان خانه غوغایی به پا می کنند و تاثیر فراوانی روی او می گذارد. هنوز نمی دانیم وقتی دختر نوجوانمان برخی سریالها را می بیند، برای او قبح دوست پسر داشتن می ریزد. نمی دانیم وقتی پسر نوجوانمان برخی سریالها را می بیند برای زدن رکورد تعداد دوست دختر با دوستانش مسابقه می دهد. هنوز نمی دانیم همان نوجوانی که به ظاهر همه واجبات دینی را انجام می دهد تا دلمان را خوش کند در خفا امکان دارد پیک مشروبی به دست بگیرد یا پکی به سیگار و مواد بزند. هنوز نمی دانیم بسیاری از نوجوانان و جوانان معتاد، پدر و مادردار و آبرودار بوده اند. هنوز اخلاق جنسی هم نداریم.

    هنوز نمی دانیم وقتی دختر نوجوانمان برخی سریالها را می بیند، برای او قبح دوست پسر داشتن می ریزد. نمی دانیم وقتی پسر نوجوانمان برخی سریالها را می بیند برای زدن رکورد تعداد  دوست دختر با دوستانش مسابقه می دهد. هنوز نمی دانیم همان نوجوانی که به ظاهر همه واجبات دینی را انجام می دهد تا دلمان را خوش کند در خفا امکان دارد پیک مشروبی به دست بگیرد یا پکی به سیگار و مواد بزند. هنوز نمی دانیم بسیاری از نوجوانان و جوانان معتاد، پدر و مادردار و آبرودار بوده اند. هنوز اخلاق جنسی هم نداریم. هنوز وظایف زناشویی را به درستی نمی دانیم. هنوز نیازهای همسرمان را شناسایی نکردیم

    هنوز وظایف زناشویی را به درستی نمی دانیم. هنوز نیازهای همسرمان را شناسایی نکردیم و اگر می دانیم برای آن اهمیتی قائل نیستیم. هنوز نمی دانیم بسیاری از طلاق ها به علت عدم آگاهی از مسائل جنسی و زناشویی است. بعد از سالها زندگی با همسرمان روراست نیستیم و رودربایستی داریم. هنوز نمی دانیم باید در منزل بیشتر از بیرون آرایش کنیم. هنوز نمی دانیم باید در بیرون با حیا باشیم و در خانه و در کنار همسر حیا را کنار بگذاریم. هنوز نمی دانیم که اگر هر روز هم به همسرمان بگوییم دوستت دارم باز هم کم است. هنوز بدون اینکه بدانیم سطح آگاهی فرزندانمان از مسائل زناشویی چقدر است آنها را عروس و داماد می کنیم. هنوز یکی از بداخلاق ترین مردم جهان در زمینه جنسی هستیم.

    نظافت

    اخلاق دینی هم نداریم

    دلتان را به روزه ای که می گیرید و نمازی که می خوانید خوش نکنید. اینها تکالیف دینی است و از واجبات است اما نمی دانیم داشتن اخلاق هم یک واجب است. هنوز باور نداریم غیبت کردن از زنا بدتر است. هنوز به راحتی به هم تهمت می زنیم. هنوز به راحتی فحاشی می کنیم. هنوز موی سر دخترانمان را نامحرمان می بینند. هنوز بخیل هستیم. هنوز در مراسم های عزاداری مانند مراسم عروسی آرایش می کنیم. هنوز حدود شرعی را نمی دانیم. هنوز حسادت می کنیم. هنوز همسایه آزار هستیم و نمی دانیم با این کار آتش جهنم را به جان خریدیم. برای امام حسین (ع) سینه می زنیم و عزاداری می کنیم اما نمی دانیم امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین است. زکات و خمس را نمی دانیم چیست.

    چه کنیم؟

    اولین مساله ای که به ذهن همه می رسد اینکه گرفتاریم و معیشت درست و حسابی نداریم و به همین علت همه عصبی و بداخلاق شدیم! یعنی طبق این گفته ها کسانی که ثروتمند هستند خوش اخلاق ترین مردم هستند؛ معلوم است که چنین نیست. تصمیمات مسوولان، دولتمردان و حاکمان شاید بر زندگی ما تاثیر بگذارند اما خودمان برای اینکه اخلاق را زیر پا نگذاریم چه کردیم؟ باور کنید بدخلاقیم و خود را رها کردیم؛ خدا کند خدا ما را رها نکند.

    محسن جندقی

    بخش اجتماعی تبیان