آزادی بدون اسلام به چه دردی میخورد؟!
حتّی با نگاه سطحی به قرآن کریم، درمییابیم که به نظر قرآن، انسان موجودی مختار است، اصولاً آمدن پیامبران و نزول کتب آسمانی، بی آنکه انسان، مختار باشد، کاری بیهوده است. بنابراین، همین امر دلالت دارد بر اینکه خدا و پیامبران، آدمی را مختار میدانند .
اخلاق و آزادی دو مفهوم و دو مقوله مستقل هستند که جداگانه باید تعریف شوند و سپس رابطه و پیوستگی اخلاق و آزادی انسان را از منظر قرآن بررسی نمائیم.
اما تعریف اخلاق:
بزرگان برای علم اخلاق تعاریف متعدد و متنوعی ارائه کردهاند. آنچه در این مختصر قابل بیان است، این است که: خُلق به معنا قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده میشود.
بنابراین میتوان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است» و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی میشود، نیز اخلاق گفته میشود. (اوّلی اخلاق صفاتی است و دوّمی اخلاق رفتاری.)[1]
اما تعریف آزادی:
درباره آزادی تعریفهای بسیاری بیان شده است، ولی سادهترین تعریفی که ارائه شده، این است که: «آزادی فقدان منع و جلوگیری است.»[2] این تعریف بسیار مبهم و چند پهلو، در حقیقت با آزادی منفی مناسبت دارد.
در تعریف دیگری گفته شده است: «آزادی قدرت داشتن برای انجام دادن هر کاری است که به دیگران زیان نرساند.»[3]
سراسر زندگی انسانها، پیچیده به اخلاق انسانی ـ اسلامی است و هیچ جای زندگی انسانها، منهای اخلاق تصور ندارد، تا جایی که در میدان جنگ، حتّی با دشمنان و کفار باید از سر اخلاق برخورد نمود.
از این رو، قرآن شریف میفرمایند: «(معبود) کسانی را که به جای خدا غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید که آنان نیز از روی دشمنی و بیدانشی «الله» را ناسزا خواهند گفت، بدینسان کردار هر قومی را برای آنان بیاراستیم وزان پس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است و آنها را از هرچه کردهاند بیاگاهانیم.»[4]
اخلاق اسلامی به انسان اجازه نمیدهد، حتّی حقوق حیوانات را نادیده بگیرد و یا به اذیت و آزار آنها دست زند... .
اما آزادی انسان از دیدگاه قرآن:
آزادی از دو منظر قابل بررسی است:
1. یکی آزادی به عنوان واقعیت انسانی.
2. دیگری آزادی به منزله حقّ.
آزادی به عنوان واقعیت به خودی خود موجود است و انسانها به صرف انسان بودن واجد آن هستند و نمیتوان انسانی را فرض کرد که انسان باشد و این آزادی و اختیار به معنای فلسفی را نداشته باشد.
از این منظر انسان مجبور به اختیار است و حکومتها در دادن این نوع آزادی هیچ سهمی نمیتوانند داشته باشند.
اما آزادی به منزله حقّ، قابل اعطاء و سلب است. این حقّ در حوزه بیرون از انسان و در خارج از ذهن تلقی میگردد و در دایرة حقوق اجتماعی و فعل و انفعال و تصمیمات جمعی در مدیریت انجام میگیرد.[5]
بنابراین، یک بار آزادی به این معناست که اختیار و آزادی میان انسان و خداست، یعنی اموری است که به رابطه انسان و خداوند مربوط است و تکالیفی است که خداوند از انسان میخواهد. در عین حال که او را آزاد آفریده است و قدرت انتخاب به او داده و برای کارهای خوب و بد او پاداش و عقاب تعیین کرده اما در هر حال انتخابگر اصلی انسان است. به عبارت دیگر از منظر بیرونی خداوند هر دو راه را به انسان نشان داده و جهتگیریها را مشخص کرده است. «ما انسان را به راه هدایت در آوردیم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس»[6] یعنی انسان در میدان آزادی، راه فضیلت و یا رذیلت را انتخاب میکند. در جای دیگر میفرماید: « هر دو دسته از مۆمنان و کافران را از عطای پروردگار مدد میرسانیم و عطای پروردگار از کسی منع نشده است.»[7]
و پیش از آن آیه 18 و 19 همین سوره کاملاً توضیح داده: «هر کسی که خواهان دنیای زودگذر است به زودی هرچه را خواهیم به او میدهیم... و هر کسی که خواهان آخرت است و نهایت کوشش خود را میکند و مۆمن است، تلاش آنها مورد حقشناسی واقع خواهد شد.
از این منظر آزادی عملی ارادی و فردی محسوب میشود و خداوند انسان را انتخابگر قرار داده است تا تلاش کند و تلاشهای او از این سو و آن سو حمایت و تأیید شود، اما اگر در راه خوبی گام برداشت، پاداش آن را میبیند و اگر به بدی رفت، سزای آن را میبیند.
اما آزادی اجتماعی و آزادی که در ارتباط با جامعه است، طبعاً رعایت حقوق دیگران نسبت به این ازادی مطرح است. این آزادی نامحدود است تا آنجایی که به دیگران آسیب نرساند. به همین دلیل آزادی انسانها در اجتماع، حقوق یکطرفی نیست، بلکه طرفینی است. عمل فرد نباید خلاف سنّت حسنه و حقوق دیگران باشد.[8]
با توجه به متن و مطالب فوق، روشن میشود که چقدر پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ بین اخلاق و آزادی انسان وجود دارد.
اخلاق و آزادی در یک راستا در حرکت هستند و هر دو دست در دست هم، انسان را به سعادت میرسانند و در صورت تجاوز و تخطّی از دالان و حدود آن، انسان با شقاوت و سقوط مواجه میگردد و مجازات الهی و اجتماعی را به جان میخرد.
عدهای از بزرگان در بخش انواع آزادی، یکی از اقسام و انواع آزادی را، آزادی اخلاقی و آزادی یارگزینی ذکر کردهاند.
گفتهاند: هرکس در انتخاب همراه، همسر، دولت و.. زندگی خود آزاد است، ولی برای زندگی صالح، رعایت مجموعهای از اصول انتخاب، به وی توصیه میشود. هرکس میتواند، هرگونه خُلق و خوی را طبق آزادی برگزیند، اما منطق سعادتخواهی او را در اینباره به رعایت اصولی فرا میخواند.[9]
آزادی در حدود قوانین یک مملکت است. ما اسلام میخواهیم. آزادی که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما میخواهیم. آزادی و استقلال بیاسلام به چه دردمان میخورد؟... ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن.[10]
از این منظر، قرآن کریم هم انسانها را توصیه میکند به اخلاق عملی و سیر و سلوک علمی و عملی و هم برای آزادی چهارچوب درست میکند و سپس بین این دو، روابط دوستانه برقرار مینماید و به هم پیوند میدهد. به هر تقدیر اگر اخلاق اسلامی زیباست. آزادی هم زیباست.
استاد مصباح یزدی میفرمایند: «حتّی با نگاه سطحی به قرآن کریم، درمییابیم که به نظر قرآن، انسان موجودی مختار است، اصولاً آمدن پیامبران و نزول کتب آسمانی، بی آنکه انسان، مختار باشد، کاری بیهوده است. بنابراین، همین امر دلالت دارد بر اینکه خدا و پیامبران، آدمی را مختار میدانند.»[11]
قرآن کریم در این راستا میفرمایند: «ای فرزندان آدم! با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید؟ که او دشمن آشکار شماست ـ و مرا بپرستید که راه راست این است.»[12] آیات عهد و میثاق آیاتی هستند که نشانگر اختیار انسان هستند.
«اخلاق» بدون آزادی، نه پسندیده است و نه پایدار میماند. آزادی هم بدون توجه به ظرافتهای اخلاقی، پسندیده نیست و هر عمل افسارگسیخته را نمیتوان به نام آزادی نام نهاد. بنابراین «آزادی و اخلاق»، دو بازو و دو برادر مهربان همدیگر هستند و رابطه آزادی با اخلاق یک رابطه رفت و برگشتی است.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، ج 1، ص 24
[2] . رحیمی، مصطفی، اصول حکومت جمهوری، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 9
[3] . آیازی، سیدمحمدعلی، آزادی در قرآن، تهران، انتشارات ذکر، 1379، ص21
[4] . انعام/ 108
[5] . ایازی، سیدمحمدعلی، همان، ص 23
[6] . انسان/ 3
[7] . اسراء/ 20
[8] . ایازی، سیدمحمدعلی، همان
[9] . شفیعی مازندرانی، سیدمحمد، و درسهایی از وصیتنامه امام خمینی (ره)، قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، 1378، ص 106
[10] . صحیفه نور، ج 6، ص 258
[11] . مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، قم، مۆسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، 1378، ج 3ـ1، ص 374
[12] . یس/ 60 و 61
فرآوری: محمدی
بخش قرآن تبیان
منبع: اندیشه قم
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معارف قرآن، مصباح یزدی، ج 3ـ1، ص 374.
2. اخلاق در قرآن، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 24.
3. آزادی در قرآن، سید محمد علی ایازی، ص 21.