من زندهام
رو نمایی از کتاب خاطرات اسارت معصومه آباد در باغ موزه دفاع مقدس
اولین سخنران این برنامه احمد مسجد جامعهای، رییس شورای اسلامی شهر تهران بود.
رمز نهفته دوران اسارت
رییس شورای اسلامی شهر تهران قبل از آنکه درباره کتاب سخن بگوید، از حجت الاسلام انصاری که در بیروت به شهادت رسیده بود، یادی کرد.
مسجد جامعهای در سخنان گفت: آنچه از کتاب و معانی پنهان در آن بیان میکنم خود کتابچهای است که به گزیده از آن بسنده میکنم.
وی از معنایابی در کتاب «من زندهام» گفت: معنایابی در بسیاری از اسرا و رزمندگان جنگ تحمیلی ایران وجود داشته که به تحریر درآمده است؛ یکی از این نوشتهها تای خود نوشته «من زندهام» که توسط خانم دکتر آباد آزاده سرافراز کشور است.
یکی از بخشهای خواندنی آن، حماسه مقاومت در رویایی او با خشونت بازجویان بعثی است که میبینیم او در پاسخ به خشونتهای افسر عراقی میگوید: «من سفیر انقلاب اسلامی به کشور همسایه هستم.» همچنین خانم آباد در برابر تحدید افسر عراقی که اخطار میدهد: «اگر میخواهی جواب را با نمیدانم بدهی، خبر زنده بودنت هرگز به خانوادهات نمیرسد» میگوید: «من از مردن هراسی ندارم؛ هراس من از زنده ماندن در اینجاست.»
مسجد جامعهای افزود: او همچنین در برابر اهانت به پیامبر (ص) توسط افسر عراقی که با تمسخر بیان میکند: «از پیامبر حدیث دیگری برایم بگو، حدیث دیگری بگو!» از حوزه معنایی و اعتقادی سخن میگوید. افسر هرچند معانی را درک میکند اما تن به این معنا نمیدهد.
وی در انتها تاکید کرد: مقاومت مبتنی بر معنای سترگ رمز نهفته دوران اسارت است.
زندگی در میان مردگان
نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی هم در این مجلس با یادی از برادر که در روزهای سخت اسارت پشتوانهای برای معصومه آباد و سه زن ایرانی اسیر دیگر بود، گفت: روحیه مقاومتی که خواهران اسیر ما داشتند، مزدوران بعثی را به وحشت انداخته بود؛ برخورد این زنان مسلمان و با آنان، این جایگاه را خلق کرد و رعب در قلب دشمن قرار میداد.
ابوترابی افزود: پیروزی ما با عراق بیش از آنکه متکی بر سلاح باشد، با ایجاد رعب پیروز شدند. ایمان بر خدا باعث میشود تا خدا رعب در دل دشمنان ایجاد کند.
وی در ادامه بیان کرد: «من زندهام» حیات از دین اسلام و ایمان دارد، زندگی در میان مردگان، زیستن در بین کسانی که در عراق هیچ بهرهای از حیات نبردهاند.
این برادر آزاده گفت: این حیات دستاورد دین داری و ایمان است. دین حیات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی میدهد، انسان را موجود موثر و مولد تبدیل می کن. اثر ارزشمند «من زندهام» یک ترجمه است از دین داری و دین باوری در دوران دفاع مقدس؛ دفاع مقدس تقابل دو قدرت بود. قدرت سلاح، دلار و رسانه در مقابل قدرت برآمده از ایمان.
به گفته وی در برگی از اوراق کتاب نمودی از ضعف و سستی اراده دیده نمیشود.
«من زندهام» حیات از دین اسلام و ایمان دارد، زندگی در میان مردگان، زیستن در بین کسانی که در عراق هیچ بهرهای از حیات نبردهاند
من زندهام چون الگویم زینب (س) است
معصومه آباد که خود از دیدار خونین شهر است، سخنان خود را با هیهات من ذله آغاز کرد و گفت: کتاب مدتهاست که چاپ و توزیع شده است و به مناسبتهای مختلف خواسته شده تا به صورت رسمی رونمایی و معرفی شود. سوم خرداد بیان شد که بهترین زمان برای این کار است، اما من آماده نبودم. هفته دفاع مقدس و نمایشگاه کتاب دفاع مقدس هم پیشنهاد شد اما باز حال خودم را برای این کار مناسب نمیدیدم.
نویسنده کتاب من زندهام بیان کرد: اکنون که از عاشورا گذر کردیم و نفسها قدسی شده، دل مطهر و لبها مزین بهانی سلم من لم سالم کم شده است، شب هفتم امام حسین (ع) را سپری میکنیم، بهترین زمان برای ارائه این کتاب شده است تا عرض ادبی به ساحت خانم زینب کبری کنیم. ایشان این روزها را در اسارت به سر میبرند و الگویی برای روزهای سخت اسارتمان بودند.
عضو شورای شهر تهران ادامه داد: حال به دور هم جمع شدهای تا بوسه بر چادر حضرت زینب (س) بزنیم. مناسبت خوبیست همه چیز به هم گره خورده است؛ شروع هفته بسیج، جان بر کفانی که باری حیثیت، شرف و دین رفتند تا غیرت، شرف و دین بماند. همچنین هفته کتاب و کتاب خوانی، کتاب معجزه الهی محمدمصظفی (ص) است. کتاب ودیعه الهی است که با ابزار صامت ما را به دنیایی میبرد که جسم آنجا نبوده، کتاب لازمان و لامکان است. کلمات آرام نرم حرف میزنند و بخشی از وجود آدم میشوند.
وی همچنین بیان کرد: تا کتاب به رشته تحریر درآید 3 تا 4 ماه طول کشید که یک ماه آن را فقط با قلمم حرف میزدم آنقدر حرف زدم که باهم مأنوس شدیم و و به انس و الفت رسیدم و بعد او را قسم دادم تا کمکم کند حقایق را بنویسم نه غلو کنم، نه دروغ بگویم و تغییر در حقیقت بدهم. آنچه که فریاد زدم شجاعانه بگویم فریاد زدم جایی که ترسیدم بگویم ترسیدم آنجا که گریه کردم بگویم گریستم و آنجایی هم که شجاعانه ایستادم بگویم به تاسی از مولا ایستادم.
در انتهای برنامه مادر معصومه آباد با دستهای سالخورده خود پرده از رخ دستاورد سالهای دوری از تنها دختر خود برداشت و گفت: من بازگشت معصومه را در ازای شهادت برادرش با خدا معامله کردم و مرغ مین بر بالای سرم آمین گفت. این مادر که پس گم شدن فرزندش خود را حیران نامید نیز بیان کرد: پدر معصومه، فائز آباد که امروز در بین ما نیست و به دیدار پسرمان رفته است، در آن روز به کسانی که مردم را از خوزستان خارج میکردند، گفت: «ما گنجشک گم نکرده ایم ما فرزندمان را گم کردهایم بگذارید این مادر به دنبال فرزندش بگردد تا آرام شود.»
سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
مطالب مرتبط: