تبیان، دستیار زندگی
دادائیسم جنبش هنری معترضانه ای بود که تنی چند از نقاشان و شاعران در سال 1916 میلادی در زوریخ پی ریزی کردند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر دادائیستی، هنر معترض


دادائیسم جنبش هنری معترضانه ای بود که تنی چند از نقاشان و شاعران در سال 1916 میلادی در زوریخ پی ریزی کردند.

هنر دادائیستی، هنر معترض

شهر زوریخ در سوئیس در دوران جنگ اول جهانی به عنوان یک کشور بی طرف محل تمرکز پژوهشگران ، ادیبان و هنرمندانی بود که با مضمون خیال پردازانه نوینی گرد هم آمده بودند. این هنرمندان با نفرتی تمام نسبت به جنگ و پیامدهای حاصل از آن به خلق آثاری دست می زدند که از نظر زیبایی شناسی، مفهومی غیرمتعارف در تاریخ هنر داشت.

جنبش هنری ای را که این هنرمندان پایه ریزی کردند علیه همه مفاهیم و ارزشهای مرسوم و متداول بود . آنان حتی هنر را نیز به تمسخر و استهزا می گرفتند و از این رو گروه خود را "دادا" می خواندند. دادا ، که لفظی کودکانه به معنای "اسب چوبی" است، و بیانگر اهداف پوچ گرا و بی منطق این جنبش هنری است.

هنرمندان دادا معتقد بودند که عقل و منطق بشریت را به فاجعه جنگ جهانی کشانده است و تنها راه رهایی از آن ایجاد هرج و مرج، عصیان، بی منطقی و رهایی از عقلانیت و نظام قانونمند است. البته دادائیستها از نظر زیبایی شناسی بر "نظریات معنوی کاندینسکی در هنر" (1) نیز تاکید می ورزیدند.

هنرمندان دادائیست اصولا تفکراتی پوچ گرا (نهیلیستی) داشتند و به خلق آثاری دست می زدند که بیانی غیرهنری و نفرت برانگیز در ذهن ایجاد می کرد.

هنرمندان دادا معتقد بودند که عقل و  منطق بشریت را به فاجعه جنگ جهانی کشانده است و تنها راه رهایی از آن ایجاد هرج و مرج، عصیان، بی منطقی و رهایی از عقلانیت و نظام قانونمند است

دادائیست بر این اصول پای می فشرد که "با هر آنچه سازمان یافته و رسمی شده است، مخالف است؛ دادا با همه چیز حتی دادا مخالف است."(2) و از این رو به هیچ عنوان ادعا نمی کرد که درصدد خلق اثر هنری است. اگرچه این جنبش هنری به واسطه ساختار منطق گریزش نمی توانست دوام چندانی داشته باشد ، پیامدهای آن در تاریخ هنر نقاشی کم اهمیت نیست.

دادائیستها با همه سنت شکنی ها در هنر به اصول رنگ شناسی و ترکیب بندی و شناخت فرم پایبند بودند و آثاری جاودانه از خود برجای گذاشتند .

هنر دادائیستی، هنر معترض

آنها در آثارشان به بیان نوعی ارزشهای جدید پرداختند که در تاریخ هنر سابقه نداشت. دادائیستها بر این اصل پای می فشردند که "هنر یک نسل نمی بایست تعیین کننده معیارهای هنری نسلهای دیگر باشد.... محسور هنر دوره ی گذشته شدن به مفهوم بی تحرکی در تحولات هنری است"(3)دادائیستها اگرچه با هر نوع منطق و برنامه مشخص و از قبل ساماندهی شده ای مخالفت می کردند ولی سه عامل را در شکل گیری تلاشهای خود موثر می شمردند:

1- بروتیسم (موسیقی پر سر و صدا)

2- همزمانی

3- تصادف

" این عوامل سه گانه علی رقم منفی گرایی .... بزرودی شالوده نگرش مثبت و انقلابی ایشان به عمل خلاق  گردید . این نگرش امروزه نیز در شعر، موسیقی، درام و نقاشی به چشم می خورد."(4)

از مهمترین هنرمندان این جنبش می توان به کارلو کارا، جورجو دِکریکو، و مارسل دوشان اشاره کرد.

پی نوشت:

1-  آرناسن، ص282

2- گاردنر، ص628

3- رودکی، ص42

4- آرناسن، ص282

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

تاریخ هنر مدرنن آرناسن، 1376

هنر در گذر زمان گاردنر، 1369

مجله رودکی، شماره 76

مروری بر تاریخ نقاشی معاصر غرب، پریسا شاد قزوینی، 1383

مطالب مرتبط:

دادائیسم هنر یا ضد هر

دادائیسم

در حلقه دادائیست ها