هنر کاریکاتور
بازنمایی اغراقآمیز رفتار، یا ویژگیهای اشخاص به منظور مضحك جلوه دادن آن، تعریفی است كه از كاریكاتور در دایرةالمعارف هنر، ارائه گردیده است. بر اساس این تعریف، كاریكاتور، وسیلهای است كه برای طعن و هجو اجتماعی و سیاسی، به كار برده میشود.
این تعریف در فرهنگ عمید، به این شرح است:
«كاریكاتور Caricatore: تصویر خندهآور، شكل مضحك، نوعی نقاشی كه نقاش، تصویری از كسی بكشد كه با وجود شباهت، مضحك باشد.»
و دكتر محمد معین، در این باره مینویسد:
«كاریكاتور: شكل و تصویری مضحك كه نقاش در ترسیم آن از نكات و دقایق مشخص موضوع استفاده كند و آن نكات و دقایق را بارزتر و بزرگتر نشان دهد و در عین حال، تصویر باید با اصل موضوع شبیه باشد.»
صرفنظر از تعریف كاریكاتور و نقصانی كه در تعاریف فوق، ممكن است وجود داشته باشد، آنچه بیشتر مدنظر هنرمندان و فعالان این عرصه است، كارتون ادیتورال (Editorial Cartoon) یا كاریكاتور روزنامهای میباشد كه برخی آن را از پدیدههای هنری دوران رنسانس میدانند.
به طور کلی دو سبک برای تولید کاریکاتور وجود دارد: سبک اصلی در کاریکاتور، پارودی و پاستیز همراه با اغراق است.
در تعبیر دیگری خالق یک کارتون را میتوان به یک پارودیک کار تشبیه کرد. از آنجا که هرگز نمیتوان همه لایههای پنهان موضوعی را که منظم و مرتب و جدی مطرح شده باشد را نمایان ساخت و همیشه نوعی ناهنجاری در آن وجود دارد که پنهان شده است، هنر کاریکاتوریست یافتن این لایهها و ناهنجاریهای پنهان است تا آن را بزرگ کند.
طوری که همه آن را ببینند و این دقیقا کاری است که یک پارودی پرداز انجام میدهد. مانند اثر درم بخش که یک آدم برفی دغدغه لاغر شدن دارد و برای همین جلوی آفتاب میرود تا آب شود، یعنی زیبایی تحمیل شده از طرف جامعه (زیبایی معیار) به قیمت از بین رفتن.
کاریکاتور در دوران هنر معاصر و با هجوم هنر پاپ به هنر مدرن توانسته است حد فاصلی بین هنر والا و هنر مردمی باشد. اما هیچگاه نتواسته هویت مستقلی در اقتصاد هنر برای خودش داشته باشد. متاسفانه کارتون از سوی حراجیها و کلکتورها و حتی اشخاصی که برای تفنن آثار هنری جمع آوری میکنند جدی گرفته نمیشود. نکته اصلی در هنر بودن یا نبودن کاریکاتور نیست بلکه در جایگاهی است که عادت به دیدن کارتون داریم و آن عرصه مطبوعات است که با تکثیر مکانیکیاش ارزش اقتصادی کاریکاتور کاهش مییابد.
پاستیژ هم مانند پارودی، تقلید سبک خاص یا منحصر به فرد است اما شیوهای خنثی دارد. شیوه آن تقلیدی بدون انگیزههای پنهانیتر پارودی، بدون انگیزه طنز و بدون خنده است. بدون دریافت این که چیزی معمول وجود دارد که آنچه که تقلید آن است در مقایسه با آن کمیک مینماید. مانند کار جواد علیزاده که به نظر اقتباسی از کارهای رنه منگریت است و کار فیروزه مظفری که زنی را در حال دوختن کبوتر صلح بر روی پارچهایی را نشان میدهد .کارتون با استفاده از پارودی و پاستیژ به یک فرا روایت تبدیل میشود و این فراروایت تصویری زمینهایی برای نقد به وجود میآورد چه سیاسی باشد و چه اجتماعی.
جایگاه اصلی کاریکاتور کجاست؟ آیا مانند یک شیء هنری در موزهها و گالریها عرضه شود و یا مکان اصلیاش یعنی مطبوعات است که همیشه در معرض تکثیر مکانیکی قرار دارد؟
کاریکاتور در دوران هنر معاصر و با هجوم هنر پاپ به هنر مدرن توانسته است حد فاصلی بین هنر والا و هنر مردمی باشد. اما هیچگاه نتواسته هویت مستقلی در اقتصاد هنر برای خودش داشته باشد. متاسفانه کارتون از سوی حراجیها و کلکتورها و حتی اشخاصی که برای تفنن آثار هنری جمع آوری میکنند جدی گرفته نمیشود. نکته اصلی در هنر بودن یا نبودن کاریکاتور نیست بلکه در جایگاهی است که عادت به دیدن کارتون داریم و آن عرصه مطبوعات است که با تکثیر مکانیکیاش ارزش اقتصادی کاریکاتور کاهش مییابد.
شاید جایگاه اصلی کاریکاتور برای استفاده عموم در کارت پستالها و کتابهای مصور و تقویمها و دیگر مکانها باشد. ذات یک کارتون در ارتباط برقرار کردن با عموم مردم است تا به قول مقدمه دعوتنامه این رسانه تازه بتواند فرصت رشد و شکوفایی بیشتری یافته و به گستره ی وسیعتر مخاطب و بستر ماناتری دست پیدا کند که هم رسالتش یا همان نقد و تصویر مضامینی ژرف بدون بهره از کلام را به جا بیاورد و هم ویژگیهای بصری و زیباشناختی دیده شود و مسلما جایگاهش نمیتواند مانند نقاشی و عکسهای هنری و ویدئو آرت و اینستالیشن در گالریها و موزهها باشد.
فراوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منایع:
دوران، ماهنامه الکترونیکی تاریخ معاصر ایران
هنرآنلاین/فرید امین الاسلام