غم دل بر زبان جاری اگر سازم زبان سوزد
و گر بیرون نریزم آتش دل، استخوان سوزد
اگر آتش ببیند آب کم کم می شود خاموش
ولی همواره چشمم گرید و دل، همچنان سوزد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1392/09/07
آتش دل
غم دل بر زبان جاری اگر سازم زبان سوزد و گر بیرون نریزم آتش دل، استخوان سوزد اگر آتش ببیند آب کم کم می شود خاموش ولی همواره چشمم گرید و دل، همچنان سوزد اگر از سینه ام آهی نمی آرم برون زان روست که می ترسم که از یک شعلهء آهم جهان سوزد به راه شام زیر سایه رأس پدر هستم ولی دل بر تن در آفتاب سایبان سوزد خدایا قاتل شش ماههء ما را فزون تر سوز که تا محشر ز داغ او دل ما خاندان سوزد تو ای دشمن به نزد من به عمه کم جسارت کن که از این غم چسان گویم وجود من چسان سوزد بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
علی انسانی