تبیان، دستیار زندگی
بازی در دو فیلم جدید، «کاپیتان فیلیپس» و «نجات دادن آقای بنکس» که هر دو در دو ماه اخیر اکران شده اند، تام هنکس را در مرکز توجهی تازه قرار داده و به خصوص فیلم اول او را احتمالاً برای اولین بار از زمان «دور افتاده» در اواسط دهه گذشته به بعد کاندیدای جایزه ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دور زدن فرهنگ خشونت

با تام هنکس، از کاپیتان فیلیپس تا والت دیسنی


بازی در دو فیلم جدید، «کاپیتان فیلیپس» و «نجات دادن آقای بنکس» که هر دو در دو ماه اخیر اکران شده اند، تام هنکس را در مرکز توجهی تازه قرار داده و به خصوص فیلم اول او را احتمالاً برای اولین بار از زمان «دور افتاده» در اواسط دهه گذشته به بعد کاندیدای جایزه اسکار برترین بازیگر نقش اول امسال خواهد کرد.

کاپیتان فیلیپس

حتی اگر این اتفاق نیفتد، هنکس در این فیلم که پیرامون به سرقت رفتن یک کشتی آمریکایی و تعدادی از خدمه و ناخدای آن توسط راهزنان دریایی در آبهای اطراف کشور آفریقایی سومالی و بر اساس واقعه ای حقیقی است و رل این ناخدا را موفق و موثر و حرفه ای بازی می کند، معترف است که دلیل این همه موفقیت خود را نمی داند، البته هنکس از اوایل دهه سپری شده در صحنه بازیگری کم کار شد و بیشتر به کار تولید فیلم پرداخت و دو فیلم را هم کارگردانی کرد و در اکثر فیلم هایش و حتی آثار معمولی از منظر تماشاگران موفق بوده و اگر جز این بود به آمار درخشان فعلی اش نمی رسید. آماری که حکایت می کند فیلم های وی از بدو ورودش به سینما (اواسط دهه 1980) تاکنون 4/9 میلیارد دلار فروخته اند و این رقمی است که به نظر می رسد هیچ هنرپیشه ـ ولو نامدار ـ دیگری هم در هنر سینما به آن نزدیک نشده باشد. همین حالا و طی هفته های اخیر نیز عامل اصلی فروش هر دو فیلم جدیدی که نام شان را آوردیم، تام هنکس بوده و این فیلم ها بر شانه های این مرد که در 59 سالگی نیز نشانه های پیری لااقل در حرکاتش مشهود نیست سنگینی می کرده و با تکیه بر آن زندگی و تجارت کرده اند. او البته از دوران اوجش که سالهای دو اسکار پیاپی او (برای «فیلادلفیا» و «فارست گامپ» در سالهای 1993 و 94 را نیز در برگرفت و از 1988 و با فیلم «بزرگ» شروع شد و تا اوایل دهه 2000 طول کشید. فاصله گرفته و شماری از فیلم هایش از 2005 به بعد نکته خاصی نداشته و به سرعت از یادها رفته اند اما خود او در اذهان زنده و هنوز پرطرفدار است و دو فیلم جدیدش تاییدی بر این فرضیه اند. هیچ یک فروشی نجومی نداشته اند اما پول تولیدشان را درآورده اند و از آن فراتر هم رفته اند و سودی را هم برای تولیدات بعدی نصیب سازندگان خود کرده اند.

در این سن و سال و در حالی که هنکس از آدم های مهم هالیوود شده و پشت پرده هم فعال است، وی را از حضور در برنامه های تبلیغاتی در آستانه اکران فیلم های جدیدش معاف کرده اند ولی همزمان با اکران فیلم های او و قدری پیش و پس از آن سایر فعالیت های اجتماعی هنکس برای این که به طور غیرمستقیم برای آن فیلم ها تبلیغ شود، کفایت کرده است و شاید هم کافی است تهیه کنندگان فیلم های او صرفاً اعلام کنند که هنکس هم در آن فیلم ها هست تا آنها بفروشند. هنکس طی عمر طولانی هنری اش اغلب ـ اگر نگوییم همیشه ـ رل مردان مثبت و قابل اعتماد و آنهایی را که بدون پز دادن و با فروتنی کارهای قهرمانانه کرده اند بازی کرده و حتی کاراکتر او در «راهی به تباهی» کار گانگستری عالی سال 2002 سم منذر با این که یک قاتل اجیر شده در دست گانگسترها است، به سبب پشت کردن به آنها کشته می شود و آن هم توسط یک مامور قتل تازه تر و قدری جوان تر از خود (با بازی جود لاو). هنکس در بعضی نقش های خاص اش به حافظه ابدی سینما پیوند خورده است و از آن دست است، رل جیم لاول فضانورد دچار بحران شده فیلم «اپولو 13» محصول 1995، جان میلر افسر ماجراجوی «نجات سرباز رایان» اپیک جنگی سال 1998 استیون اسپیلبرگ و همین طور نقش هایش در فیلم های «فارست گامپ» و «دورافتاده» ولی او از کمک کردن به سایر فیلم ها و آدم هایی که از او وظایف سبک تری نیز طلبیده اند، ابایی نداشته و این چنین بوده که در تریلوژی کارتونی «داستان عروسک» هم به جای کاراکتر وودی صحبت کرده است. نقش های او و نوع حضورش در صحنه و نگاه ظاهراً بی گناهی که به اطراف می اندازد او را نزد سینماروها در غرب به یکی از قابل اعتمادترین هنرپیشه ها تبدیل کرده و مردم بسیار آسان پذیرفته اند که وی مسافر پشت سفر توقف کرده «ترمینال»، فیلم سال 2004 اسپیلبرگ باشد و در یک فرودگاه بین المللی پر تردد و بی در و پیکر محبوس و زمین گیر شود.

کاپیتان فیلیپس

خود هنکس می گوید رل هایی را می پذیرد که انگیزش هایی را در بیننده ها ایجاد کند و آنها را به سوی راست کرداری سوق بدهد و از این منظر نقش های محوله به وی چه در «کاپیتان فیلیپس» و چه در «نجات دادن آقای بنکس» چنان خصلت هایی دارند و این به ویژه در مورد فیلم دوم صدق می کند که وی در آن در نقش والت دیسنی معروف ترین کارتون ساز تاریخ سینما ظاهر می شود. هنکس در فیلم نخست ریچارد فیلیپس است که پیشتر هم گفتیم فرمانده کشتی آمریکایی است که در دریایی نه چندان دور از سومالی به چنگ راهزنان دریایی این کشور می افتد. این اتفاق واقعاً در اوریل 2009 برای کاپیتان فیلیپس حقیقی روی داد و به کابوس وی تبدیل شد. کشتی او نه در نزدیکی سومالی بلکه در 240 مایلی آن توسط راهزنان دزدیده شد و آن هم در حالی که 17 هزار تن مواد زیستی را برای یک کشور محتاج دیگر آفریقایی همچون کنیا حمل می کرد و قرار بود بعد از آن بخشی از محموله های خود را نیز تحویل سومالیایی ها که مثل کنیایی ها و حتی بیشتر از آنها جنگ زده اند، بدهد.

سه دهه بعد از آن تاریخ و به واقع در بهار امسال هنکس در اولین نمایش اش در برادوی هم ظاهر شد و در نمایش «مرد خوش شانس» نوشته نورا افرون بازی کرد و خوب و موفق هم بود و رسانه ها وی را تحسین کردند

صحنه های جنگ فیلیپس و سایر سربازان مستقر در کشتی فرایتر با اشغال کنندگان سومالیایی سرشار از تیر و گلوله و خطر است اما زور فیلیپس به آنها نمی رسد و کشتی به تسخیر در می آید و پس از آن وی و یاران مغلوبش و همچنین نیروهای کمکی آمریکا که به سمت کشتی به حرکت درآمده اند، می کوشند فرایتر را از دست سومالیایی ها درآورند و این جنگ بی وقفه اگر معدود کارهای هنکس مثل «نجات سرباز رایان» شاهکار اسپیلبرگ را نادیده بگیریم در فیلم های هنکس کمیاب است و اکثر کارهای او از این ملایم تر بوده است. خودش نیز می گوید: «دیرزمانی سقف خشونت در سینما، هفت تیرکشی ها در فیلم های وسترن و رگبار مسلسل ها در کارهای گانگستری بود اما حالا مدتی است که بمب گذاری ها و کارهای تروریستی وسیع در فیلم ها به نمایش گذاشته می شود و آدم ها از این بابت دائماً تحت فشار هستند. اینها دقیقاً همان فیلم هایی هستند که من هیچگاه نمی بینم زیرا خشونت بی رویه را تبلیغ و حتی موجه می کنند و خیلی متاسفم که اینک این فاکتور تبدیل به فلسفه وجودی بسیاری از فیلم ها شده است. و باز بدتر از همه این که مردم در آمریکا به خود حق می دهند سلاح گرم حمل کنند و این چنین است که فرهنگ خشونت در این کشور شدت گرفته و هر از چندگاه شاهد کشتار مردم در فلان مدرسه و بهمان فروشگاه توسط یک جوان و یا میانسال به جنون کشیده هستیم و به جای دور ریختن این فرهنگ مذموم، عده ای با مدد جستن از آن قهرمان سازیهای پوشالی هم می کنند.» هنکس دوران کودکی پرزحمتی را گذراند و آن هم به این سبب که پدر و مادرش موقعی که وی و دو برادر و خواهرش زیر 10 سال سن داشتند طلاق گرفتند و آنها مثل توپ فوتبال بین آنها و اقوام دورتر رد و بدل می شدند و وقتی هم که والدینش از نو با افراد دیگری ازدواج کردند، وی مجبور شد با پدرخوانده ها و مادرخوانده هایی زندگی کند که لزوماً مقبول و مطابق خواسته های وی نبودند.

شاید درس های تلخ آن دوران است که سبب شده هنکس زندگی زناشویی آرام و منضبطی را برای خود فراهم آورد. وی از 1988 به این سو با هنرپیشه زنی به نام ریتا ویلسون ازدواج کرده و اینک به خوبی و خوشی کنار وی زندگی می کند و چهار فرزند و حتی دو نوه هم دارد و برای آنها بر خلاف آن چه پدر و مادرش نصیب وی کردند، دنیایی از آرامش و ثبات را فراهم آورده است. بزرگترین پسر تام هنکس که همانا کالین هنکس است 35 ساله شده و خودش یک پا هنرپیشه است و در فیلم های مطرح بازی می کند و فرزند دوم او اینک زنی 31 ساله به نام الیزابت است که یکی از نوه های شیرین هنکس را برای او به این دنیای آرام برای وی و پرتلاطم برای سایرین آورده است.

کاپیتان فیلیپس

هنکس از این بابت هم شاکر است که علاوه بر یک همسر مناسب سلامتی جسمانی و نیروی فراوانی هم به رغم بالارفتن سنش دارد و این چنین است که همچنان مشغول فیلمسازی چه در مقام بازیگر و چه به عنوان تهیه کننده و مدیر اجرایی است. قریب به 40 سال پیش او خانه والدین دائماً در حال تغییرش در شهر اوکلند در ایالت کالیفرنیا را ترک گفت تا درس تئاتر و سینما بخواند و حتی در نمایش های شکسپیر در کلیولند بازی کرد و از آن جا به نیویورک و از آن جا به لس آنجلس رفت تا بازیگر سینما شود. اولین رل به یادماندنی او در فیلم معروف «Splash» محصول 1984 بود و وی در آن جوانی بود که به یک پری دریایی علاقمند می شود. فیلم 70 میلیون دلار فروخت و استودیوها هنکس را پسندیدند و کار و بارش سکه شد.

سه دهه بعد از آن تاریخ و به واقع در بهار امسال هنکس در اولین نمایش اش در برادوی هم ظاهر شد و در نمایش «مرد خوش شانس» نوشته نورا افرون بازی کرد و خوب و موفق هم بود و رسانه ها وی را تحسین کردند. با این حال وی فعلاً وقتی برای اختصاص دادن دائمی به تئاتر ندارد و این را برای سالهای بعدی گذاشته است. او هنوز وقف سینما و عجین با آن است و «نجات دادن آقای بنکس» که پیشتر هم اسم آن را آوردیم و دومین فیلم خبرساز هنکس در پاییز امسال است، جدیدترین محصول این ارادت و عشق دیرپا به هنر هفتم است. در این فیلم او نقش والت دیسنی اولین و مشهورترین انیمیشن ساز تاریخ سینما را که استودیویی به همین نام از خود بجا گذاشت بازی کرده است و روبروی او اما تامپسون بریتانیایی در نقش نویسنده ای به نام پاملا تراورس ظاهر شده است. این نویسنده از این جهت مشهور است که 20 سال مقابل پیشنهاد فروش حق ساخت فیلمی از روی داستان پرطرفدارش مری پاپینز به استودیوهای سینمایی مقاومت کرد و سرانجام شخصاً به هالیوود رفت و آن جا خودش سناریویی از روی آن نوشت که بر اساس آن یکی از محبوب ترین فیلم های قرن سپری شده در سال 1964 با بازی جولی اندروز در رل اصلی آن ساخته شد. هنکس می گوید: «چه کسی پیدا می شود که بازی در رل دیسنی را رد کند؟ این مرد با فیلم های متعدد کارتونی و کاراکترهای پرشمار و پرطرفدار انیمیشنی اش محبوب همه نسل ها و سنین است و دنیا را عوض کرد. او با میکی ماوس و دونالد داک مردم را متحول کرد و هنرهای نمایشی را بسیار غنی تر ساخت و حتی فرهنگ جهان را تغییر داد و به نظر من فقط چارلی چاپلین و پابلو پیکاسو با او برابری می کنند.»

هنکس به عنوان یک جوان قدیمی هنوز موسیقی های زمان نوجوانی اش را دوست می دارد و بیشتر آنها را می شنود و بدیهی است که دلباخته کارتون های والت دیسنی هم باشد و با آنها دوران کودکی اش را مرور کند. مسئله دیگری که او دوست دارد، فقط شرایط فعلی اش و پرهیز از ورود به عرصه های تازه مانند فعالیت های سیاسی است که خیلی ها وی را به آن تشویق می کنند. هرچه باشد او همین تازگی ها چند هفته در اسارت راهزنان دریایی بیرحمی بسر برده و مدتی از کارتون های محبوبش دور مانده بود و چشمش واقعاً ترسیده است!

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / وصال روحانی