نسخهای برای اقتدار شما
براساس بررسیهای روانشناسان، شیوههای تربیتی و فرزندپروری والدین را میتوان با دو محور توقع و درخواستهایی كه پدر و مادر از فرزندان خود دارند و میزان پذیرش و حمایتی كه از آنها به عمل میآورند، طبقهبندی كرد.
از برخورد این دو محور، چهار شیوه:
استبداد و زورگویی؛ آسانگیری( به اصطلاح لوسبار آوردن)؛ رها كردن و بیتفاوتی؛ و اقتدار به دست میآید.
ویژگیهای این چهارگروه والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان به شرح زیر است:
ویژگیهای والدین
مستبد: داشتن انتظار زیاد برای اطاعت و انقیاد، برخوردهای تنبیهكننده، نداشتن ارتباط كلامی و دوطرفه با فرزند، تشویق نكردن استقلال فرزند، توقع فرمانبرداری بدون سوال و بدون قید و شرط!
نتیجه: فرزندان اینگونه والدین ، وابسته، منفعل، با سازگاری كم، اطمینان ضعیف به خود و بدون برخورداری از كنجكاویهای مثبت ذهنی و علمی بار میآیند.
آسانگیر: دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط فرزند، نداشتن هنجارها و ارزشهای معین، عدم جهت دهی وشکل دهی رفتار فرزند و تنها حمایتكننده بودن.
نتیجه: فرزند ناپخته و بدون احساس مسئولیت بار میآید، همرنگ جماعت میشود، قدرت مدیریت و رهبری پیدا نمیكند و...
بیتفاوت: غافل بودن از وضعیت فرزند، وقت نگذاشتن، متوجه خود بودن و هرچیز را برای خود خواستن!
نتیجه: تكانشی بار آمدن فرزند، بروز رفتارهای بزهكارانه، انحراف اخلاقی، اعتیاد به مواد مخدر، الكل و...
با اقتدار: گرم، قاطع، داشتن هنجارها و ارزشهای مشخص، انتظارات و توقعات متناسب با تواناییها و نیازهای تحولی كودك، بها دادن به استقلال فرزند، انجام بحثهای منطقی و روشن، توجیه منطقی مسائل، سپردن مسئولیت نهایی به فرزند.
نتیجه: فرزند؛ باكفایت، مسئول، مطمئن به خود، سازگار، خلاق و مشتاق فراگیری بارآمده و در تحصیل و مهارتهای اجتماعی مطلوب به موفقیت میرسد.
در واقع والدین هنگامی نفوذ بیشتری دارند که به هم پیوستگی روابط پدر – مادر بیشتر از روابط والدین – کودک باشد
با این طبقه بندی به نظر می رسد که سبک تربیتی مقتدرانه بهترین و موثرترین کارکرد را در پرورش فرزندان دارد. حال لازم است به بررسی ابعاد مختلف این سبک فرزند پروری بپردازیم:
اقتدار و نفوذ والدین در خانواده و فواید آن
لازم به ذکر است که نفوذ و اقتدار در خانواده امری ضروری است و این در حالی است که نمی توان برای اقتدار نسخه نوشت. اقتدار یکی از مسائل داخلی خانواده است. اگر کودک احساس آرامش کند و فعالیت سازگارانه در زندگی داشته باشد، دیگر لازم نیست والدین همیشه مراقب او باشند. اگر زن و شوهر با هم سازگار و مهربان باشند، عموما واکنش های درست و عادلانه ای خواهند داشت. آنها احترام خود و فرزند خود را حفظ خواهند کرد و در نتیجه، کودک از آنها اطاعت می کند. زیرا می داند با والدین قاطع و حقیقی روبروست. در واقع والدین هنگامی نفوذ بیشتری دارند که به هم پیوستگی روابط پدر – مادر بیشتر از روابط والدین – کودک باشد.
وقتی روابط والدین – کودک چسبنده تر از روابط پدر – مادر باشد یا اینکه سلسله مراتب اقتدار معکوس باشد (فرزندان بیشتر از والدین اقتدار داشته باشند) کنش ها و تعاملات درون خانه خوش بینانه نخواهد بود .
مزایای فرزندپروری مقتدرانه
پژوهش در زمینه شیوه های فرزندپروری نشان داده است نوجوانان خانواده های مقتدر دارای مزایای خوبی هستند.
سبک مقتدرانه موجب پایداری شایستگیهای کودک می شود که همین امر باعث رشد فوق العاده است. اما همانند سایر نتایج همبستگی، این رابطه» همیشگی نیز می تواند تفسیرهای گوناگونی داشته باشد؟
تاثیرات سودمند شیوه های فرزندپروری ای که رفتارهای سخت گیرانه را با پاسخ گویی، درهم می آمیزد احتمالا به واسطه مکانیزم های مختلفی صورت می گیرد. برجسته ترین این عوامل آن است که چنین روش فرزندپروری باعث افزایش قابلیت ها و توانایی ها شده و چنین کودکانی با توانمندی، کمتر در معرض خطر انجام رفتارهای مشکل ساز قرار خواهند داشت.
همچنین مطلوبیت نتایج رشد با فرزندپروری مقتدرانه با دو ویژگی اساسی در ارتباط است:
** در نظر گرفتن محدودیت های رفتاری کودک
** پاسخ دادن به نیازها و اعمال او با صمیمیت و مهرورزی
والدین کودکان رشد یافته از تاکتیکهای مطلوب استفاده می کنند،به این دلیل که نوجوانان آنها دارای هماهنگی و خوی فرمانبرداری هستند. در خانواده های مقتدر اغلب کودکان در مقابل راهنمایی کردن بزرگسالان مقاومت می کنند، اما والدین با آنها صبورانه و منطقی برخورد می کنند.به این صورت که نه تسلیم خواسته های نامعقول فرزندان می شوند و نه پاسخ تند و مستبدانه به آنها می دهند. فقط مهار شدید چندان موثر نیست،بلکه استفاده منطقی و معقول از کنترل شدید،باعث تسهیل عقل می شود.
چرا فرزندپروری مقتدرانه این قدر خوب کار میکند؟
زمانی که والدین از فرزندان خود توقع رفتارهای سنجیده و معقول دارند، در واقع آنها مسئولیت های افراد را در قبال یکدیگر روشن کرده اند. زمانی که والدین خط و مشی های صریح و همسانی برای رفتار ارائه می دهند، کار کودک را برای طبقه بندی دنیای اجتماعی به مراتب آسان تر می سازند.
همچنین هنگامی که تقاضای والدین با توضیحات منطقی همراه باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که کودک محدودیت های اعمال شده بر رفتارش را بپذیرد.
هنگامی که والدین واکنش های کودک را مدنظر قرار می دهند و مهر و محبت از خود نشان می دهند، کودک مفهوم کنترل بر اعمالش را درک می کند و حس با ارزش بودن را به دست می آورد.
بدین ترتیب نتیجه نهایی شیوه فرزندپروری مقتدرانه، کودکی شایسته است که سازگاری روانی موثر و نتیجه بخشی از خود بروز می دهد . این روش می تواند کاملا برای رشد عزت نفس و استقلال فکری مطلوب باشد. این روش می تواند میزان آگاهی از احساسات دیگران، درک استانداردهای اجتماعی و اخلاقی، و آرزوها و امیدها نسبت به اهداف مشترک (از قبیل پیشرفت تحصیلی) را افزایش دهد. بعلاوه پدر یا مادر روشهای تعاملی را ایجاد و تسریع می کنند که مستلزم تبادل افکار و انعطاف پذیری و تلاشهایی در جهت درک متقابل باشد. این کار می تواند مهارتهایی را در روابط بین فردی پرورش دهد که این مهارتها در عوض می توانند به تعامل و کنش های متقابل و حساس اجتماعی با همسالان کمک کرده و در نتیجه کودکان محبوب تر با سازگاری بیشتر و بهتر را تربیت کند.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: سایت بیدار، سایت کودک و نوجوان همراه با تغییرات و اضافات