مهمترین عامل مشکل اقتصادی جامعه!
عدالت، مخصوصاً عدالت اقتصادی، ویژگی بسیار مهم دولت اسلامی است و در کنار تقوا، شاخص جامعه اسلامی به شمار میرود که زمینهساز تحقق اهداف عالیه اسلامی میباشد. امام علی (علیه السلام) به حق، زبانِ گویا و مجری صادق این نوع از عدالت بودهاند.
مفهوم عدالت اقتصادی
عدالت اقتصادی مصداقی از عدالت اجتماعی در معنای وسیع آن است و به معنای توزیع عادلانه درآمد، تأمین رفاه نسبی و رفع فقر در جامعه اسلامی است.
امروزه عدالت اقتصادی با مفهوم توزیع درآمد گره خورده است، زیرا توزیع درآمد مهمترین راه تأمین و مراعات حقوق اقتصادی است. توجه به آن در اداره جامعه اهمیت فوق العادهای دارد.
سیره امام علی (علیه السلام) در برقراری عدالت اقتصادی
امام علی (علیه السلام) در طول دوران خلافت خویش همواره در صدد برقراری عدالت کامل در جامعه بودند و هیچ گاه حاضر نمیشدند برای رسیدن به قدرت بیشتر و جذب نیروهای توانا از این امر تخطی نمایند. حضرت در پاسخ به درخواست آنانی که گفته بودند: «معاویه با هدایا و پولهای فراوان مردم را جذب کرده شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخشید و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردارید تا به شما گرایش پیدا کنند» پاسخ میدهند: «آیا به من دستور میدهید برای پیروزی خودم، از جور و ستم درباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم؟ به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان پی در پی طلوع و غروب میکنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد! اگر این اموال خودم بود به گونهای مساوی در میان مردم تقسیم میکردم تا چه رسد که جزء اموال خداست».
حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) در مواردی به حقوقی که خداوند متعال انسانها را ملزم به مراعات آن درباره محرومان نموده است، اشاره فرمودهاند که از آن جمله است:
« ... الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ النَّاصِرِ XE "2:الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ النَّاصِرِ..." وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ تَعَالی عَلی الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یَقِرُّوا عَلی كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا ... ».1
«سوگند به حقّ آن خدایی كه نوك دانه را جهت روییدن در دل توده خاك شكافت، و قسم به پروردگاری كه روان را در باطن جنین پدید آورد، اگر عدّهای جهت یاری من آماده نمیگردیدند، و حجّت خداوندی با وجود یاوران بر من تمام نمیشد، و این نبود كه خدا شدیدا از دانایان پیمان گرفته كه در مقابل تسلّط، و پرخوری ظالمانه ستمگر، و گرسنه ماندن ستمدیده آرام و قرار نگیرند بیدرنگ افسار شتر خلافت را بر كوهان آن میانداختم و رهایش میساختم، و عطش این شتر تشنه كام خلافت را با نخستین جام بیاعتنایی فرو مینشاندم (و مانند گذشته در كناری مینشستم) ... ».
حضرت در جمله «و لا سغب مظلوم» اشاره میکنند که اگر مظلومی گرسنه باشد دانایان نباید آرام بگیرند. ترکیب گرسنه بودن و مظلوم واقع شدن شاید دلالت کند که شخص مظلوم، ظلم را با یاری و سکوت خود نپذیرفته است و در عین حال که مظلوم است گرسنه نیز میباشد. از این جمله استفاده میشود که گرسنگانِ مظلوم حقی دارند که باید دولت اسلامی، آن را از ظالمان بازپس گیرد. حضرت یکی از انگیزههای ظاهری پذیرش حکومت را این مسئله معرفی نمودهاند. در جای دیگر، نسبت به محرومان و ضعفا فرمودهاند:
«احْفَظِ [اللَّهَ] لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ "2:احْفَظِ [اللَّهَ] لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ..." وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْإِسْلَامِ فِی كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَی مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنی وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّه».2
«پس براى خدا پاسدار حقی باش كه خداوند براى این طبقه معیّن فرموده است: بخشی از بیت المال، و بخشی از غلّههای زمینهای غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیكترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن میباشی».
از این فرمایش حضرت نیز استفاده میشود که مراعات حقوق محرومان در هر کجای جامعه اسلامی لازم است و جمله آخر بر الزامی بودن مراعات حقوق آنان دلالت میکند.
اهمیت و آثار عدالت اقتصادی
روشن است که هرگاه آن حضرت درباره عدالت به معنای کلی آن سخن میگویند، شامل عدالت اقتصادی نیز میگردد.
به طور کلی میتوان بیان داشت که عدالت اقتصادی از جمله انگیزههای آن حضرت برای قبول مسئولیت بوده است و این امر نشانه اهمیت آن میباشد. ایشان در سخنی میفرمایند:
«إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ».3
«برترین چیزی که موجب روشنی چشم زمامداران میشود برقراری عدالت در کشور است».
به عبارت دیگر، عدالت منتها آرزوی زمامداران حقیقی و راستین میباشد. ایشان در پاسخ به این سۆال که عدل بهتر است یا جود وجوهی را برای برتر بودن عدالت بیان میدارند:
وَ سُئِلَ علیه السلام [أَیُّمَا] أَیُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ علیه السلام الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا».4
«عدالت هر چیزی را در جای خود مینهد، در حالی كه بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی كه بخشش گروه خاصّی را شامل است، پس عدالت شریفتر و برتر است».
عدالت اقتصادی به منظور از بین بردن فقر مطلق و ایجاد توازن و تعادل نسبی بین اقشار اجتماعی برقرار میگردد. در جامعهای که عدالت اقتصادی برقرار نباشد، رابطه محسوس میان تلاش افراد و میزان درآمد و رفاه وجود ندارد و گروهی با دسترسی به موقعیتهای مناسب و بهرهمندی از امتیازات انحصاری، بخش قابل توجهی از منابع را به خود اختصاص خواهند داد.
از طرف دیگر مراعات عدالت و حقوق ضعفا و محرومان باعث خواهد شد فقر مطلق در جامعه از بین برود و کسی به خاطر عدم رفع نیازهای اساسی اقتصادی آسیب نبیند.
نتیجه:
در پرتو فرمایشات امام علی (علیه السلام) به دست آمد که عدالت اقتصادی به معنای مراعات حقوق اقتصادی است. مراعات حقوق اقتصادی در کنار مراعات سایر حقوق، زمینهساز توزیع عادلانه درآمد بین اقشار جامعه میشود، به گونهای که حقوق اقتصادی بین نسلها نیز مغفول واقع نشود. رفاه همهجامبه و بلندمدت تنها در پرتو عدالت اقتصادی قابل تحقق است.
پی نوشت:
1. معانی الأخبار، ص 362، ح 1
2. نهج البلاغه، ص 438.
3. نهج البلاغة، ص 426.
4. نهج البلاغة، ص 553.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع: مقاله «عدالت اقتصادی در کلام و سیره علی (علیه السلام)»، عسکر دیرباز.