تبیان، دستیار زندگی
وقتی عقل به کمال خود می رسد در اثر اتصال به عالم ما فوق طبیعی، انسان می تواند به نوعی ادراک دست یابد که در کلام عرفا شهود قلبی خوانده می شود که بااذن از عالم بالا صورت می گیرد. بنابراین غیب حقایق است که حس نمی تواند بدانها دست یابد بلکه قدرت عقل و شهود اس
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غیب، یکی از اعتقادات مومنین!

شیعه

ایمان به غیب یکی از اعتقادات مۆمنین است، آنچنان که خود قرآن کریم به این موضوع اشاره ی صریح دارد به طوری که ایمان به غیب از جمله عوامل فلاح و رستگاری شمرده شده است : "الذین یۆمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون .... اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون، و کسانی که به غیب ایمان می آورند و نماز برپا می دارند و از نعمتهایی که به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند .... آنان برطریق هدایت پروردگارشان هستند و رستگاران آنهایند." (سوره مبارکه ی بقره آیات 3و5)


براساس بیان قرآن کریم ایمان به غیب از مهمترین و نخستین اعتقاد یک مۆمن حقیقی است که پس از آن سایر ویژگی های یک مۆمن بدنبال آن می آید که عبارتند از اقامه ی نماز و پرداخت زکات و غیره.

بنابراین باید دانست که اساسا غیب چیست و مقصود از آن کدام است و چگونه می توان به غیب ایمان آورد؟!

غیب چیست؟!

مقصود از غیب هر حقیقتی است که از حس پوشیده و پنهان باشد و به عبارت دیگر غیب حقایقی است که حس نمی تواند آن ها را دریابد، بلکه ابزارهای شناخت بهتر و قوی تر برای درک آن لازم است که عبارتند از عقل و شهود قلبی. به طور کلی انسان دارای ابزارهای شناخت بسیاری است که به نسبت توان شناختی رتبه بندی می شوند. در نازلترین مرتبه حواس پنجگاه قرار دارند که نخستین شناسایی انسان نسبت به پیرامون خویش توسط آنها صورت می گیرد. بویایی، شنوایی، چشایی، بینایی و لامسه حواس ظاهری انسانند که از همان نخستین لحظات خلقت انسان ابزارهای شناخت او نسبت به محیط پیرامونش به شمار می روند. پس از حواس در مرتبه ی بالاتری عقل قرار دارد که توانایی آنالیز و تحلیل داده های حسی را داراست و از این رو می تواند به احکام کلی در مورد محیط پیرامون خویش دست یابد که با تحلیل داده های جزئی حواس چنین کاری را انجام می دهد.

در مرتبه ی عالی تر وقتی عقل به کمال خود می رسد در اثر اتصال به عالم ما فوق طبیعی، انسان می تواند به نوعی ادراک دست یابد که در کلام عرفا شهود قلبی خوانده می شود که بااذن از عالم بالا صورت می گیرد. بنابراین غیب حقایق است که حس نمی تواند بدانها دست یابد بلکه قدرت عقل و شهود است که قادر به درک آنهاست.

علم غیب را جز خدا نمی داند!

در برخی از آیات قرآنی دلالت و تصریح برآن وجود دارد که علم به غیب ، تنها از آن خداوند متعال است: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هوو یعلم ما فی البّر و البحر ....، کلیه خزائن غیب نزد خداوندست و کسی جز خدا بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می داند ...." (انعام /59)

علم به غیب تنها از آن پروردگار متعال و اولیای الهی است که پروردگار هر که را مشیت او تعلق بگیرد به این علم و یا بخشی از این علم آگاه می سازد. حال برای ایمان به غیب که از مهمترین ویژگی های مۆمن در قرآن برشمرده شده است، چه باید کرد؟

این آیه ی شریفه دلیل قاطعی است برآن که جز ذات پروردگار احدی عالم به غیب نیست. این علم که تنها اختصاص به ذات پروردگار دارد در اصطلاح علم ذاتی نامیده می شود که ابدا عرضی در آن راه ندارد و مختص پروردگار متعال است که بشر غیر از همین اثبات اجمالی که بداند پروردگار علم به غیب دارد، راهی برای تصور حقیقت آن علم نخواهد داشت. اما قسم دیگری از علم وجود دارد که علم عرضی است که همه ی انسانها اعم از پیامبر و معصومین (علیهم السلام) و حتی بشر عادی می توانند دارای آن علم باشند که توسط خداوند به آنها افاضه می شود که خود دو قسم است علم لدنی و علم تحصیلی.

علم لدنی و علم تحصیلی!

مقصود از علم تحصیلی همان کوشش بشردر راه کسب علم است که آن هم تا لطف و افاضه ی پروردگار نباشد زحمات محصل به جایی نمی رسد. اما قسم دوم از علم عرضی را علم لدنی می نامند یعنی بدون واسطه معلم و استاد و درس و مدرسه کسب فیض نمودن از ذات الهی این علم مختص انبیاء و اولیای الهی است که از جانب پروردگار متعال عالم به علوم غیب می شود چنانچه می فرماید: "و علمناه من لدنا علما، وی را از نزد خود علم لدنی (اسرار غیبی) آموختیم." (کهف/65) براساس اعتقادات سلیم اسلامی و شیعه علم به غیب مختص انبیاء و معصومین (علیهم السلام) است که خدای تعالی آن ها را از علم خویش و برخی از اسرار غیب آگاه نموده است.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت    به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

این مطلب همچنین در بسیاری آیات قرآنی مورد تصریح قرار گرفته است:

عالمُ الغیب فلا یُظهِر علی غیبِه أحداً إلا مَن ارتَضی مِن رسولٍ فانّه یَسلُکُ مِن بینِ یَدَیه و مِن خلفه رَصداً لِیعلمَ أن قد أ بلغوا رسالات ربَّهم وَ أحاط بما لدیهم و أخصی کل شیءٍ عدداً، ذات پروردگار متعال که عالم ودانای غیب است احدی را برعلم غیب خود آگاه نمی کند مگر آن کس که از رسولان برگزیده است که بر محافظت او (فرشتگان را) از پیش رو و پشت سر می فرستد تا بداند که آن رسولان پیغام های پروردگار خود را به خلق کاملا رسانیدند و خدا به آنچه نزد رسولان است احاطه کامل دارد و به شماره هر چیز در عالم به خوبی آگاه است."(جن/28-26)

براساس این آیه ی شریفه برگزیدگان و پسندیدگان از رسل و فرستادگان حق تعالی از علم غیب مختص به پروردگار بواسطه ی افاضه و ابلاغ حق تعالی بهره مند و برخوردارند.

غیب

ایمان به غیب!

براساس آنچه گذشت علم به غیب تنها از آن پروردگار متعال و اولیای الهی است که پروردگار هر که را مشیت او تعلق بگیرد به این علم و یا بخشی از این علم آگاه می سازد. حال برای ایمان به غیب که از مهمترین ویژگی های مۆمن در قرآن برشمرده شده است، چه باید کرد؟ انسانهای عادی نمی توانند علم به غیب پیدا کنند بلکه این علم تنها مختص پروردگار و انسانهای برگزیده است. در این صورت چگونه می توان به چیزی ایمان آورد که علم ما بدان تعلق نمی گیرد؟!

به بیان دیگر ایمان به آنچه نمی شناسیم و درکی از آن نداریم چگونه میسر است؟! با توجه به آن که ایمان به غیب لازمه ی مۆمن بودن است و این از صراحات قرآنی است!

قرآن راه حل می دهد!

برای ایمان به غیب اولا لازم نیست همانند انبیاء و اولیای الهی معرفت کامل بدان داشت بلکه علم اجمالی نسبت به غیب برای ایمان آوردن به آن کافی خواهد بود. به بیان دیگر انسان حقیقت مطلب را می داند که اسراری در پس پرده ی غیب وجود دارد که حس و توانایی های عادی بشری او نمی تواند آنها را درک نماید ، اما این اسرار ناشی از وجود حقایقی متعالی و برتر هستند. بنابراین همین علم اجمالی به برتر بودن و تعالی این حقایق کافی است که در مقابل آن ها سر تعظیم و خضوع پایین آورد و بدان ایمان آورد. از سوی دیگر با ایمان به پیامبر و معصومین (علیهم السلام) و گرویدن به آنها از اجر عظیم الهی برخوردار می شویم و ایمان به غیب برایمان حاصل می شود. زیرا معصومین (علیهم السلام) همان کسانی هستند که بنابر مشیت الهی از سر غیب الهی آگاه شده اند و لذا با ایمان به آنها انسان ایمان به غیب می یابد. این همان چیزی است که قرآن کریم نیز بدان تصریح می فرماید: "ما کان اللهُ لِیَذر المۆمنین علی ماأنتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب و لکن الله یجتبی من رُسله مَن یَشاءُ فامنوا بالله و رُسله و إن تۆمنوا و تتقوا فلکم أجرٌ عظیمٌ، خدای متعال همه شما را از سر غیب آگاه نسازد ولی برای این مقام پیامبران خود هر که را مشیت او تعلق گرفت برگزیند پس شما به خدا و پیامبرش بگروید که هر گاه ایمان آرید و پرهیز کار شوید اجر عظیم خواهید یافت." (آل عمران / آیات 180-179)

وقتی عقل به کمال خود می رسد در اثر اتصال به عالم ما فوق طبیعی، انسان می تواند به نوعی ادراک دست یابد که در کلام عرفا شهود قلبی خوانده می شود که بااذن از عالم بالا صورت می گیرد. بنابراین غیب حقایق است که حس نمی تواند بدانها دست یابد بلکه قدرت عقل و شهود است که قادر به درک آنهاست

بنابراین برای ایمان به غیب لازم نیست علم و ادراکی کامل نسبت به جزئیات آن بیابیم بلکه مۆمن حقیقی ایمان به غیب دارد و از طریق هدایت انبیای آگاه به غیب به مشیت الهی ایمان خویش را بدان مستحکم می نماید تا از اجر عظیم الهی برخوردار گردد.

خلاصه سخن..

قرآن کریم ایمان به غیب را از مهمترین و نخستین اعتقاد یک مۆمن حقیقی می داند. غیب حقایقی است که حس نمی تواند آن ها را دریابد، بلکه ابزارهای شناخت بهتر و قوی تر برای درک آن لازم است که عبارتند از عقل و شهود قلبی. براساس آیات قرآن کریم علم به غیب تنها از آن پروردگار متعال و اولیای الهی است که پروردگار هر که را مشیت او تعلق بگیرد به این علم و یا بخشی از این علم آگاه می سازد.

                                                                                                                                                        ن. رادفر

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع و مآخذ:

1-    قرآن کریم

2-    تفسیر المیزان – علامه طباطبایی (ره) – ترجمه آیت الله همدانی

3-    شبهای پیشاور – مرحوم سلطان الواعظین شیرازی (ره)

4-    تفسیر نمونه – زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی

مطالب مرتبط:

اعتقاد و ایمان به غیب

امدادهای غیبی خداوند چه معنایی دارد؟

خبرهایی از عالم غیب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.