نكتههایی در برنامهریزی فعالیتهای اردوگاه
بحثی كه در حوزهی برنامهریزی، بعد از اهداف مطرح میشود اعم از اینكه تازهكار باشیم یا نباشیم آن است كه با چند فلسفه آشنا شویم تا راهنما و الهام بخشمان برای برنامهریزی موفق باشد.
موفقیت در برنامههایمان بر عوامل متعددی بنا نهاده شده است كه بیشتر آنان عمیقاً به «آمادهسازی» (Preparation) مرتبط است. مهارت ما بهعنوان یك ارائهدهندهی برنامه (Program Provider)، گستره و عمق دستاوردهای برنامهها حتی نظم مدیریت جزییات یك عملیات نظیر: تجهیزات، غذا، محل انجام فعالیتها (Venue) و حمل و نقل (در مواقع ضروری) همگی در موفقیت ما اهمیت دارد.
حال مهمترین عامل موفقیت عبارت است از:
آمادهسازی گروه.
چهار فلسفه باید همهی فعالیتهای اردوگاهی را دربر بگیرد. باید تلاش كنیم در همهی برنامهریزیها بر این موارد متمركز شویم:
- «ترتیب قائل شدن برای فعالیتها» (Sequencing)
- «چالش در انتخاب فعالیتها» (Challenge of Choice)
- « عدم لزوم درک انجام کارهای عملی» (FUNN)
- «قرارداد در مورد تمام ارزشها» (The Full Value Contract)
- «چرخهی یادگیری تجربی» (The Experiential Learning Cycle).
منظور از «ترتیب قایل شدن در فعالیتها» (Sequencing) عبارت است از: فعالیت مناسب در زمان مناسب.
«ترتیب قایل شدن برای فعالیتها» شامل ایجاد ترتیب در فعالیتها به گونهای است كه با نیازهای گروه تناسب داشته باشد؛ بدینمعنا كه گروه از لحاظ: ذهنی، جسمی و احساسی برای آنچیزی آماده شود كه بنا داریم آن را ارتقا دهیم.
بدون شروع مناسب ممكن است گروه به فعالیتهایی مشغول شود كه آمادگی انجام آن را ندارد.
«ترتیب قایل شدن برای فعالیتها» همچنین باعث ایجاد قضاوتهای ضروریایی میشود كه به برنامهها مربوط میشود؛ آنهم در شرایطی كه فعالیت به فعالیت در حال پیشرفت هستیم.
اگرچه فهرست كارهایی كه باید انجام شود میگوید فرض میشود گروهمان باید فعالیت معینی را در زمانی مشخص اجرا كند اگر تعداد گروه ما آماده نباشد نباید آنها را وادار به انجام كاری كنیم.
ترتیب قائل شدن مناسب برای فعالیتها، گروهمان را بهسمت موفقیت پیش میبرد؛ اما این امر همچنین به گروهمان كمك میكند سرگرمی ایجاد كرده و تجربهی مثبتی را در هر فردی ایجاد نماییم تا احساس ارزشمندی بیشتری را نسبت به اجبار تجربه كند.
تجربیات انجام شده نشان میدهد میتوان مدل سادهایی برای «ترتیب قایل شدن برای فعالیتها» نظیر موارد ذیل قایل شد:
- اجرای فعالیتهایی كه موجب شكستن یخ ارتباطی میشود (Ice- Breakers)
- برداشتن موانع (De- Inhibitizers)
- توسعهی مهارتها (Skill Development).
منظور از فعالیتهایی كه موجب شكستن یخ ارتباطی میشود (Ice- Breakers)، فعالیتهایی است كه موجب ایجاد فرصتهایی برای گروه میشود تا افراد گروه شروع به شناخت یكدیگر كنند؛ سرگرم فعالیتها شده و این احساس در آنان ایجاد شود كه آرامش بیشتری با یكدیگر دارند.
در مرحلهی «برداشتن موانع» (De- Inhibitizers) است كه افراد، احساس آرامش بیشتری نسبت به یكدیگر، ما و برنامهی در نظر گرفته شده دارند؛ در این مرحله است كه افراد دعوت میشوند به فعالیتهایی ورود پیدا كنند كه از لحاظ احساسی، جسمی و ذهنی دارای ریسك بیشتری است و بدینترتیب «منطقهی امن عادتها» (Comfort Zone) در آنان توسعه یابد.
باید از خودمان بپرسیم: «تلاش میكنیم چه مهارتهایی را در درون گروه و یا در برنامه توسعه دهیم؟» بهعنوان مثال آیا فعالیت سرگرمكننده است یا موجب تجدید قوا، توسعهی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای ویژه و ... میشود؟ سپس در این باره باید فكر كنیم كه چگونه میتوانیم به بهترین شكلی، گروه را آماده نماییم تا با این چالش مواجه شود و مهمتر آن كه به موفقیت دست یابد.
اولین نشانههای «اعتماد» بهشکل صداهای ناهنجار از قاهقاه خنده و تبسمی ظاهر میشود که در اولین فعالیتهای آغازین ابراز میگردد که ممکن است حتی در مقدمهی فعالیتها بروز کند. در حالی که فعالیتها به ترتیب پیش میرود «اعتماد» هم به تدریج افزایش مییابد.
منظور از «چالش در انتخاب فعالیتها» (Challenge of Choice) آن است که شرکتکنندگان در فعالیتها بتوانند از محدودهای از انتخاب برخوردار باشند تا خود، سطح پیچیدگی یا چالش در یک فعالیت مفروض را معین کنند. هیچکس مجبور نیست کاری را که نمیخواهد انجام دهد. انگیزه در شرکت در فعالیتها بیشتر ناشی از تأثیرات خارجی خواهد بود.
گزینهی عدم شرکت در فعالیتی به خصوص یا در بیشتر مواقع در نظر گرفتن نقشی برای شرکت کننده که آرامش و راحتی بیشتری داشته باشد باید محترم شمرده شود.
موفقیت واقعی و یادگیری تنها زمانی اتفاق میافتد که افراد انتخاب داشته باشند و خود را متعهد به استانداردها و اهدافی بدانند که برایشان قابل فهم است.
به عنوان یک تسهیل کنندهی برنامه مجبور هستیم عمیقاً با مفهوم «انتخاب» و با زبانمان ارتباط برقرار کنیم.
ایجاد فضای «ایمن» برای یادگیری از بُعد ذهنی، جسمی و احساسی باید اولین مسألهای باشد که مورد تمرکز قرار میگیرد.
«چالش همراه با انتخاب» یکی از مهمترین ابزاری است که میتوانیم به کار گیریم تا کمک کنیم افراد چنین فضایی را توسعه دهند.
اگر امکان دهیم شركت كنندگان انتخاب آزادانهایی داشته باشند و از این فضا هم پشتیبانی كنیم شاهد توانمندی افراد خواهیم بود! زمانی که این امر را در متن برنامهها قرار میدهیم «چالش همراه با انتخاب» (Challenge by Choice) به «چالش در انتخاب» (Challenge of Choice) تبدیل خواهد شد.
سرگرمی اغلب دلیلی كافی برای شركت در فعالیتهای پُر مخاطره محسوب میشود. اما بههر حال اگر گاهی اوقات دربارهی «آنچه تنها اتفاق افتاده است» صحبت كرده و آن را انعكاس دهیم میتوانیم موجب افزایش تجربهی كلی گروه شركتكنندگان شود. اینجاست كه میتوانیم كمك كنیم برنامه، تجربهای ارزشمند و بامعنا برای هر فرد بههمراه داشته باشد.
هدف از بهكارگیری «چرخهی یادگیری تجربی» آن است كه یادگیری بهشكل مۆثرتری منتقل شود البته زمانی كه آنچه بناست یاد گرفته شود از طریق تجربهی واقعی كشف گردد.
اگر هدف بلندمدت ما استفاده از یك سلسله فعالیتهایی باشد كه موجب ارتقای یادگیری شود لازم است فرایند یادگیری را تسهیل كنیم یا بهعبارت دیگر آن تجربه را بهصورت فرایندهایی مۆثر یا بهصورت پرسشهایی برای درك و دانش درآوریم.
بهطور شفاف، تجربهای ساده از «انجام دادن» یك فعالیت، بهخودی خود منجر به «یادگیری» نخواهد شد.
فرایند انعكاس تحت یك تجربه به منظور كسب معنا و سپس ارتباط این معانی با «زندگی واقعی» فرصتهای بسیاری را برای یادگیری ایجاد خواهد كرد.
با سۆالهایی كه مطرح میكنیم شركتكنندگان در فعالیتها میتوانند در موضوعهای مرتبط نظیر: ارتباطات و رهبری در گروه بحث كرده و خود را درگیر آن موضوعها كنند. بدینترتیب شركتكنندگان در فعالیتها در متن محیطی ایمن و حمایت آمیز میتوانند به یكدیگر بازخورد داده و نكتههای مهم یادگیری را ارتقا بخشند.
باید ساختاری ایجاد كنیم كه هر چند وقت یكبار، انعكاس برنامهها را بسنجیم. اینكار نه تنها باعث میشود بتوانیم مقادیر قابلتوجهی از اطلاعات را در این زمینه جمع آوری كنیم در این زمینه كه عملكرد گروه چگونه بوده است بلكه باعث میشود بتوانیم فرصتهای یادگیری را در گروه افزایش دهیم.
ایجاد فضایی ایمن، حمایت آمیز و سرگرمكننده یكی از مهمترین مسئولیتهای كسانی است كه یك برنامه را فراهم میكنند. بدون تمركز بر این مسئولیت مهم مانند آن است كه بدون كمربند ایمنی رانندگی كنیم خواه در مسیر طولانی باشد یا در مسیر كوتاه. در هر حالت امكان دارد حادثهای بهوقوع بپیوندد.
«قرارداد در مورد تمام ارزشها» (The Full Value Contract) در اشکال فراوان و متنوع خود، سنگبنای برنامهریزی فعالیتها باید قرار گیرد.
در تئوری ممکن است ارزشهایی نظیر: «صداقت» یا «احترام به هر فرد» در سر تا سر محل فعالیتهایشان مشترک باشد اما در عمل، درک این مفاهیم ممکن است بسیار تفاوت داشته باشد.
نکتهی مهم آن است که «قرارداد در مورد تمام ارزشها» (The Full Value Contract) بایستی با اهداف منحصر بهفرد، ویژگیها و روحیهی گروه شرکتکنندگان تطبیق داشته باشد.
این امر اهمیت دارد كه از انعكاس نیازها و ویژگیهای گروه شركتكنندگان و طراحی برنامهها برای الهام در شكلگیری هر توافقی بهره برد.
تجربه نشان داده است گروههایی وجود دارند که عنوان میکنند که نیازی به «قرارداد در مورد تمام ارزشها» (The Full Value Contract) ندارند به خاطر آن که همگی بزرگ فکر میکنند. اینها گروههایی هستند که باید نسبت به آنان اظهار نگرانی کنیم! تجربه نشان داده است بسیاری از بحثها منعكسكنندهی قوانین نانوشته و ناگفته بهخصوص در مورد: «چگونگی انجام دادن امور در اطرافمان» است. بهطور طبیعی برای گروههایی كه تازه تشكیل میشوند چنین قوانین نانوشته و ناگفتهای هنوز ایجاد نشده است.
حتی اگر فهرست «استانداردها» دقیقاً مشابه مواردی باشد كه برای هر عضو از گروه وجود دارد فرایند واقعی بهاشتراك گذاشتن و ایجاد آگاهیهای ناشی از موافقتنامه عمیقاً سودمند خواهد بود.
مرکز یادگیری سایت تبیان - مترجم: محمد ابراهیم علیمردانی
تنظیم: مریم فروزان کیا
طرح ملی سپهر - http://www.Tnci.ir