تغییر نظام آموزشی و مشکلات آن برای معلمان
یکی از مهمترین اتفاقات آموزش و پرورش در دولت دهم تغییر نظام آموزشی از 4-3-5 به 3-3-6 بود تغییری که با واکنشهای متفاوت کارشناسان مواجه شد و...
زنگ تفریح سوم هم نواخته شده بود، اما باز هم زهرا خانم فراش مهربان مدرسه چای های سرد شده را به آبدار خانه برمی گرداند و باز هم دریغ از آموزگاری که خستگی کلاس درس را از تن به در کند.
زنگ آخر زده شد معلمین هر دو کلاس ساعتی را با هم به گفتگو مشغول بودند، اما با چشمانی نگران و صدایی لرزان که مبادا دانش آموزان متوجه این نگرانی شوند، از حجم کتاب ها می گفتند و کمی زمان و آموزش هایی که هنوز خوب فرا نگرفته بودند و حسرتی که در دل داشتند و احساس دینی که برای فرزندان مملکتشان داشتند.
یکی از مهمترین اتفاقات آموزش و پرورش در دولت دهم تغییر نظام آموزشی از 4-3-5 به 3-3-6 بود تغییری که با واکنشهای متفاوت کارشناسان مواجه شد.
در این هدف گذاری و روش درسی مشکلات زیادی گریبان گیر قشر فرهنگی مملکت شده است. توجیه اجباری عوامل اجرا (بهرغم اعلام انتقادات و نارضایتی آنان) و اعلام عمومی ناگهانی تغییرنظام آموزشی از 4-3-5 به 3-3-6بدون برنامهریزی دقیق و طراحی نقشه راه مناسب، اجرای تغییرنظام در این دوره بدون استفاده از خرد جمعی و نظرات متخصصان دانشگاهی، پژوهشگران، مدیران، کارشناسان و معلمان، بدون تمهیدات لازم، یکباره، ناگهانی و در سطح کل کشور، بدون آزمایش در نمونه کوچک!
توسعه طرح به صورت اجباری، دستوری و برخلاف نظرات نخبگان و فرهنگیان، مدارس و معلمان 2پایه را در هر سال به سبب نارسایی که در برنامهریزی آموزشی ودرسی نظام جدید ایجادشد. مواجهه با کمبود 60 هزار معلم برای تدریس در پایه ششم دبستان و در مقابل مازاد شدن همین تعداد معلم در پایه اول راهنمایی!
کمبود حدود 60 هزار کلاس درس در دبستان و در مقابل خالی ماندن همین تعداد کلاس در پایه اول دوره راهنمایی! تصویب شتابزده تنها 2 عنصر از 9 عنصر برنامه درسی در پایههای اول، دوم و ششم، تصویب قبولی اجباری مردودین پایه اول راهنمایی به هر نحو ممکن، چرا که بایستی دانشآموزان پایه ششم دبستان جایگزین دانشآموزان پایه اول راهنمایی میشدند و نباید دانشآموزی در پایه اول راهنمایی از سال قبل باقی میماند.
تهیه شتابزده کتابهای درسی و آموزش ناقص آن کتابها به معلمانی از پایههای گوناگون مدارس (ابتدایی و راهنمایی) آشفتگیهای بسیاری را در مدارس سراسر کشور درپی داشت؛ معلمانی که این کتابها را تدریس کردهاند کمتر نشانی از شاخصهای تحول مورد انتظار در سند تحول را معرفی کردهاند؛ بلکه اشکالات زیادی بر محتوای این کتابها وارد ساختهاند. امروزه افزایش آمار افت تحصیلی در پایه ششم ابتدایی، ناشی از تحول در نظام آموزشی جدید است.
تغییر در کتب درسی، دانشآموزان را دچار اضطراب و نگرانی کرده و همین عوامل باعث میشود در یادگیری دروس ضعیف باشند؛ این تغییرات پیدرپی در نظام آموزشی باعث میشود تا زمان کافی برای آموزش به نیروی انسانی هم وجود نداشته باشد و به همین سبب معلم نیز در آموزش هوشمندانه به دانشآموز ناتوان است.
با توجه به اینکه 40 درصد از کل کارمندان دولت، معلمان هستند، نیازمند نگاهی نو با برنامهها و راهکارهایی نو است. به عبارت دیگر تحول در آموزش و پرورش ضرورتی انکار ناپذیر و امری بدیهی محسوب میشود.
اما اکنون به سطحی فراتر از وضع موجود آموزش و پرورش نیاز داریم. آنچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «ما نمیتوانیم فقط در اندیشه شهید مطهری توقف کنیم باید از آن نهایت استفاده را ببریم.»
امروز زبان نسل جدید متفاوت است؛ به علاوه مشکلات جدیدتری مطرح شده است، پس لازمه ایجاد تحول، بهرهگیری از خرد جمعی است؛ به ویژه اندیشه استادان و علمای حوزه و دانشگاه گریز ناپذیر به نظر میرسد.
معلمی تنها شغلی است که وظیفه آموزش، تولید دانش و توسعه را به عهده دارد. معلمان کماکان از ضروریات نظام آموزشی هستند و کیفیت آموزش تا حدود بسیاری به کیفیت تدریس و تلاش آنان بستگی دارد.
والدین انتظار دارند که معلمان به فرزندانشان آموزشی درست را ارائه بدهند. بررسی نقش و منزلت اجتماعی معلمان در جهانی که دستخوش تغییرات سریع است، به ویژه تغییر در زمینه ارتباطات و اطلاعات، موضوعی است که آشکارا بر جایگاه و موقعیت معلمان تأثیر میگذارد.
از آنجایی که انگیزش معلمان میتواند تأثیر مستقیمی بر کیفیت آموزش داشته باشد، ضروری است برنامهریزان محترم وضعیت معیشتی، شرایط محیط کار و امکانات رفاهی معلمان را مورد توجه بیشتری قرار دهند؛ به نحوی که میان میزان حقوق و مزایا و امکانات رفاهی آنان و شرایط تورم اقتصادی کشور تناسب لازم برقرار شود تا از رهگذر آن، منزلت مادی معلمان به عنوان مکمل منزلت معنوی آنها ارتقا یابد.
یکی از نقصانهای مهم در میان معلمان کمبود بینش علمی آنان در باره کتب جدید است. آن ها چه در طی آموزشهایی که در مراکز تربیت معلم یا دانشگاه دیده و چه در زمانی که به تدریس مشغول بودهاند، کسی از ایشان نخواسته است که به شیوه علمی مطالعه کند و بیندیشند. چطور از کسانی که الگویی در پیش روی خود نداشتهاند که با کار علمی، خود را مطابقت دهند انتظار می رود که در زمانی چنین کمی بتوانند خود را با شیوه جدید عادت دهند و در سطح بالا کار کنند؟
بدیهی است که اگر به واقع دنبال توسعه اقتصادی جامعه هستیم، یکی از جاهایی که باید قویاً و سریعاً مورد توجه باشد، مدارس است. اینجاست که باید منابع مالی را به آن تخصیص داد. باید نیروی انسانی دلسوز را در مدارس به کار گمارد. به زندگی، تعلیم و تربیت معلم رسیدگی کرد و مدارس را به محلی تبدیل کرد که هم کودکان با ذوق و شوق به آنجا بروند و هم معلمین از حضور برسر کلاس لذت ببرند.
استفاده از فنّاوری در آموزش به معنی نادیده گرفتن نقش معلم نیست؛ مدرسه باید کماکان مکانی برای یادگیری و اجتماعی شدن شاگردان باشد و دو هدف عمده آشنایی با دانش و شهروند شدن آنها را بر عهده گیرد.
بدینترتیب، آموزش را نباید به عنوان دوره کوتاهی از "کارآموزی"در نظر گرفت، بلکه باید به آن به عنوان فرآیندی مادامالعمر نگاه کرد. آموزش باید جبران کننده مهارتهای متروکه و کهنهایی باشد که در عصر تغییرات مداوم در فناوری و اقتصاد اتفاق میافتد. مهارت آموزش (تربیت) بعد از مدرسه با تمام اشکال آن، باید به یک اولویت تبدیل شود.
در دنیای امروز با تحول آموزش و پرورش از نهادی غیررسمی و خصوصی به نهادی رسمی و عمومی، کار تعلیم و تربیت به فعالیتی گروهی تبدیل شده است که در سطوح مختلف آن، افرادی با تخصصهای گوناگون مشارکت دارند. مهمترین چیزی که معلمان را در مسیر خدمت آموزشی حفظ میکند علایق و انگیزههای آنها است که باید مسئولان آموزشی با دقتنظر بیشتر به این مهم، شرایط را برای فعالیت بهتر معلمان مهیا کنند. در امر آموزش و پرورش مربی حرف اول را میزند، لذا توجه به نزدیکی بیشتر معلم با دانش آموز امری لازم و ضروری است.
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه : مرتضی عرفانیان تنظیم: مریم فروزان کیا