تبیان، دستیار زندگی
عاقل آن است که اندیشه کند فردا را!؟ امروز روز خواسته‌های کوچک نیست، امروز روز بزرگ اندیشی و برداشتن قدم‌های بزرگ است. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین هدیه برای روز دانش آموز

بهترین هدیه برای روز دانش آموز

عاقل آن است که اندیشه کند فردا را!؟

امروز روز خواسته‌های کوچک نیست، امروز روز بزرگ اندیشی و برداشتن قدم‌های بزرگ است. دانش‌آموزان در سایه دولت به دنبال استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژی هستند و در مقابل خواهان برآورده کردن نیازهایشان. دانش‌آموزان ما نه به دولت که به خودشان قول می‌دهند برای تک‌تک خواسته‌هایشان روزی قدم‌های بزرگ برای مملکت بردارند.

صدای سرفه‌هایش از خودش زودتر به کلاس می‌رسید! به ناگاه تمام همهمه‌ها پایان میافت و همه بچه‌ها به طرز معجزه‌آسایی سر جایشان می‌نشستند.

از معلمین دیگر شنیده بودیم که توی جنگ شیمیایی شده ولی هیچ‌وقت معنی آن را نفهمیدیم؛ در کلاس باز شد و آقای رحیمی در حالی‌که سبد پلاستیکی زرد رنگ و رو رفته‌ای در دست داشت وارد کلاس شد. آب‌نبات ترش‌های توی سبد، رنگ و روی تازه‌ای به سبد داده بود. شکلات‌های  کوچک رنگارنگ که هر کدام طعم متفاوتی داشت و من همیشه آرزو داشتم روزی همه‌ی طعم‌های آن را بچشم!

همه به احترام آقای رحیمی بلند شدیم و با ادبی خاص با او همراه شدیم و دعای فرج را خواندیم. او صندلی چوبی که همیشه یک پایه‌اش لق می‌زد را جلو کشید آرام روی آن نشست. سینه‌اش را صاف کرد و گفت:"ـ بچه‌ها روزتان مبارک؛ می دونین که امروز روز دانش آموزه. دوست داشتم امروز به شما بهترین هدیه روبدم اما این امر را به خودتان واگذار کردم تا اگر در توانم باشه هر کس هر چه رو از من بخواد به او تقدیم کنم."

صدای همهمه توی کلاس بلند شد آقای رحیمی کمی صدایش را بلند کرد و گفت:"ـ بچه‌ها! این جوری به هیچ جا نمی‌رسیم؛ بهتره از همین نیمکت اول شروع کنیم."

بچه‌ها یکی‌یکی بلند شدند و هر کس چیزی خواست.

رضا گفت:"ـ آقا! لطفاً این هفته درس نپرسید !"

محمد گفت :"ـ آقا مشق هم ننویسیم!"

سعید ادامه داد:"ـ اصلاً یه هفته مدرسه تعطیل!"

بهترین هدیه برای روز دانش آموز

با حرف ابوالفضل که گفت:"ـ با آقا یه گل کوچیک بزنیم!" گویی کلاس از خنده بچه‌ها منفجر شد. بالاخره هر کس چیزی خواست و تمام خواسته‌های بچه‌ها، یک لبخند ریزی شده بود که کنار لب آقای رحیمی جا خشک کرده بود، درست مثل دردی که در سینه‌اش جا خشک کرده بود.

نگاهی به من انداخت، از قبل‌ترها می‌شناختمش، همرزم پدر مفقودم بود. لبخندش بوی عشق می‌داد؛ آرام گفت:"ـ حسین احمدی، تو چی می خوای؟" از جایم بر خواستم و با شرم گفتم:"ـ می شه دو تا هدیه بخوام؟" لبخند زد و سری به علامت تأیید تکان داد.

ادامه دادم:"ـ  آقا اول برام دعا کنین مثل شما معلم بشم؛ آخه بابام همیشه آرزو داشت معلم شم! می گن دعای معلم و پدر و مادر زود اجابت می شه. دوم کتاب سهرابی را که همیشه می خونید... البته اگه ممکنه...." صدای همهمه بالا گرفته بود که به خودم آمدم....

ـ" آقا معلم! آقای احمدی! کجایین؟ فکر کردیم براتون اتفاقی افتاده؟" به خود آمدم، سر کلاس بودم، روز دانش‌آموز بود و دعای آقای رحیمی برآورده شده بود. حالا در عصر جدید ارتباطات بودیم و من معلم نسل جدید بودم. از شاگردانم پرسیده بودم که آن‌ها از من چه می خواهند و...

حالا، با گذشت زمان خیلی چیزها هم تغییر کرده است. حالا دانش‌آموزان به سۆال رییس‌جمهور پاسخ می‌دهند و هدیه خود را از دولت می‌خواهند. امروزه نسل جدید هم پای مدیر در شورای مدرسه می‌نشیند و خواسته‌های خود را مطرح می‌کند. این روزها دیگر کسی تعطیلی مدارس را نمی‌خواهد! بچه‌ها بهترین هدیه را هوشمند شدن تمام مدارس می‌دانند؛ استفاده از وسایل مدرنی چون لب تاب و تبلت در مدرسه می‌دانند.

بهترین هدیه برای روز دانش آموز

آن‌ها بهره بردن هر چه بیشتر از کلاس‌های رباتیک و آزمایشگاه‌های شیمی را می‌خواهند. دانش‌آموزان امروزی بهترین هدیه را گذاشتن اساتیدی مجرب برای هر درسی در رشته مربوطه خود را از دولت خواستارند. آنان دیگر به یک معلم برای تمام دروس اکتفا نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند هر استاد و معلم در رشته مربوطه تخصص گرفته و در همان رشته تحصیلی خود مشغول تدریس شود.

دانش‌آموزان درس ورزش را در سالن‌های ورزشی مناسب و ادامه آن را به طور حرفه‌ای خواهان هستند.  آنان مدارسی می‌خواهند که از نظر سیستم گرمایشی و سرمایشی با متد روز همگام باشد و خلاصه اینکه پیشرفت روزافزون مدارس در تمام موارد را خواهان هستند؛ تا در آسایش، آرامش و تکنولوژی پیشرفت کنند. به امید روزی که همه‌ی دانش‌آموزان به تمام خواسته‌هایشان برسند و دولت به خواسته‌های آن‌ها جامه عمل بپوشاند.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: مرتضی عرفانیان

تنظیم:‌ مریم فروزان کیا