آرزوی خنداندن تماشاگــر را دارم
گفتوگو با علیرضا خمسه، بازیگر نمایش «عرق خورشید، اشك ماه»
این بازیگر هرچند طی چند سال اخیر روند پرشتاب و پركاری را در پیش گرفته اما همیشه دلش برای تئاتر میتپد و در پس ذهن به هنر نمایش میاندیشد و دوست دارد در این فضا نیز به فعالیت هنری بپردازد، به شرط آنكه قراردادهای مالی و اجرایی محكمی با گروه تولید اثر بسته شود. خمسه از این نظر و از بسیاری جهات دیگر، بهشدت بازیگر منضبط و اصولگرایی است. او چنان به قوانین و قول و قرارهای انسانی پایبند است كه وقتی ما با 15 دقیقه تاخیر به محل مصاحبه رسیدیم، چندین بار بر انضباط حرفهیی كار خبرنگاران و در كل همه انسانها تاكید كرد و از ما بابت دیركردمان دلگیر شد. با تمام این تفاسیر، عاقبت خمسه با ما پای میز گفتوگو نشست تا درباره نمایش «عرق خورشید، اشك ماه» كه این شبها میهمان سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر است، حرف بزنیم؛ نمایشی كه با وجود حضور این كمدین نامآشنا و محبوب در آن، چهره و نقشی متفاوت و تازه از علیرضا خمسه همیشه خندان روی صحنه ارائه میدهد. خمسه معتقد است در همكاری با «آتیلا پسیانی» بیشتر از تخصص و تواناییهایش در حوزه نمایشهای بیكلام و پانتومیم بهره برده است. او در این نمایش با گریمی عجیب، ایفاگر نقش «آتاهوالپا»، بزرگ قوم «اینكا»هاست.
تابهحال دعوتهای زیادی از گروههای مختلف داشتم. مثل اینكه در طول یك هفته به چند میهمانی دعوت میشوید اما فقط به یكی از آنها میروید. قبول كردن این پیشنهاد هم به این علت بود كه گروه و شرایط تولید حرفهیی بود؛ زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و دركل همهچیز در این كار بهصورت حرفهیی پیش میرود
ما هنرمندان هیچوقت از هنر فاصله نمیگیریم. اغلب مشغول انجام چند كار به صورت همزمان هستیم. فاصلهیی كه در این چند سال از تئاتر گرفتهبودم به علت نبودن شرایط مناسب در تئاتر بود.
اصولا مردم شما را به عنوان یك بازیگر شناختهشده در زمینههای تئاتر، سینما و تلویزیون میشناسند اما در این سالهای اخیر در سینما و تلویزیون حضور پررنگتری داشتید. آخرین تجربه تئاتری شما به سالهای دوری برمیگردد. البته كارهایی هم در سالهای 80 و 81 داشتید، اما حضور جدی شما به تئاتر قبل از انقلاب برمیگردد. چه شد كه بعد از اینهمه دوری تصمیم به حضور در تئاتر گرفتید، آنهم تئاتری با فضای خاص كه با تجربههای گذشته شما كاملا فاصله دارد.
تئاتر هنر مظلومی است و به همین علت تئاترهایی كه كار كردهام هیچگاه دیده نشدهاند. حدود شش سال پیش نمایشی كار كردم با عنوان «مرد نیك» كه در مجموعه تئاتر شهر اجرا میشد و چند سال قبلتر یك كار تئاتر داشتم بهنام عشقآباد كه در مجموعه سعدآباد روی صحنه رفت. در حوزه هنری هم نمایشهایی اجرا كردیم و در كل بهخاطر مظلومیت تئاتر هیچوقت این آثار دیده نشدند. علیرضا خمسه در سینما و تلویزیون دیده میشود ولی چون در كل تئاتر هیچگاه دیده نمیشود، اصولا علیرضا خمسه در تئاتر هم دیده نمیشود. دیدهشدن این تئاتر هم به این دلیل است كه این یك كار حرفهیی است و به خاطر پروپاگاندا و تبلیغاتی كه ایجاد شده دیده میشود. همزمان با ما چند گروه دیگر در همین مجموعه تئاترشهر اجرا دارند، ولی دیده نمیشوند. به عقیده من دیدهنشدن تئاتر به این علت است كه تئاتر، هنر تاثیرگذاری است و از قرار معلوم بنا نیست هنر روی جامعه تاثیرگذار باشد؛ درحال حاضر جامعه روی هنر تاثیر میگذارد و جامعه به هر سمتی كه میرود، چه به سمت تعالی، چه افول، هنر را هم در همان مسیر هدایت میكند. كاركرد هنر در جامعه امروز معكوس شده است. وگرنه تئاتر پیشتاز همه هنرها و پیشتاز اندیشه و احساس است. جوامع پیشرفته از تئاتر به عنوان هنر تاثیرگذار نام میبرند و همیشه منتظر این هستند كه ببینند تئاتر چه اندیشهیی را به جامعه پیشنهاد میدهد.
فكر نمیكنید تئاترهایی كه شما كار كردید و دیده نشدند طوری انتخاب شدهبودند كه با شناخت ذهنی مردم از علیرضا خمسه متفاوت بودند؟
اتفاقا كارهایی كه قبلا میكردم به خمسه شناختهشده نزدیكتر بودند. در این تئاتر از خمسه شناختهشده اثری نیست و یك نمایش كاملا جدی است. در حالی كه تئاترهایی كه در این سالهای اخیر كار كردم به ژانر كمدی نزدیكتر بودند.
قبول ندارید كه اگر با كارگردان یا گروههای دیگری همكاری میكردید اتفاقهای بهتری میافتاد؟
من نمایش عشقآباد را با آقای میرباقری كه كارگردان مطرحی بودند كار كردم، پس دیدهنشدن به نوع انتخاب برنمیگردد. این كار جدی كه الان مشغول اجرای آن هستیم در ده اجرایی كه تابهحال داشته جزو پرفروشترین تئاترهای روی صحنه بوده. چون جامعه فعلی ما در مسیر تغییر و پوستانداختن است. جامعه كمكم به سمتی میرود كه تئاتر بر جامعه تاثیر بگذارد؛ به گروههای حرفهیی تئاتر اجازه تبلیغات میدهند. فضای تئاتری فعلی ما نسبت به پنج سال پیش تفاوت زیادی كرده است.
البته این تئاتری كه شما كار میكنید استثناست، چون بقیه تئاترها از این امكانات بهرهمند نیستند. تئاتر نیاز به یك بستر مهم اجتماعی دارد كه باید فراهم شود و این اتفاق كمكم در شرف رویدادن است.
چه اتفاقی افتاد كه بعد از این فاصله طولانی دوباره به تئاتر بازگشتید؟
ما هنرمندان هیچوقت از هنر فاصله نمیگیریم. اغلب مشغول انجام چند كار به صورت همزمان هستیم. فاصلهیی كه در این چند سال از تئاتر گرفتهبودم به علت نبودن شرایط مناسب در تئاتر بود. با تغییر شرایط حاكم بر جامعه توجهات بیشتری به هنر بهویژه تئاتر میشود.
آیا سابقه همكاری با آقای پسیانی را داشتهاید؟
با آقای پسیانی رابطه دوستی قدیمی داشتیم ولی همكاری نداشتیم.
چطور به این گروه دعوت شدید؟
تابهحال دعوتهای زیادی از گروههای مختلف داشتم. مثل اینكه در طول یك هفته به چند میهمانی دعوت میشوید اما فقط به یكی از آنها میروید. قبول كردن این پیشنهاد هم به این علت بود كه گروه و شرایط تولید حرفهیی بود؛ زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و دركل همهچیز در این كار بهصورت حرفهیی پیش میرود. در هیچ كاری قبلا با این شرایط حرفهیی مواجه نشده بودم. آیا نوع نمایشنامه در انتخابتان دخیل نبود؟
اگر این كار، كمدی یا ملودرام بود باز هم انتخاب میكردم. گروه و شرایط كار اهمیت بیشتری برای من داشت. غیر از این نمایشنامه كه آقای چرمشیر برمبنای یك متن خارجی نوشتهاند اگر هر متن دیگری بود هم میپذیرفتم. البته جدا از این صحبتها این متن محاسنی هم دارد؛ این متن ضدجنگ است و نگاهی صلحطلبانه دارد. موضوع اصلی این نمایش، دفاع شرافتمندانه ملتی بهنام پرو است كه مورد تجاوز دولتهای استعمارگری مثل اسپانیای قرون گذشته قرارگرفته است.
چند سالی است كه علاقهمند شدم به بازی در موقعیتهای سكوت و بدون كلام. تخصص اصلی من در بازیگری پانتومیم است. آخرین كاری كه انجام دادم و مردم هم دوست داشتند بازی در سریال پایتخت بود كه در نقش یك پیرمرد مازندرانی كمحرف ظاهر شدم.
برای بازیگری با سابقه شما مهم است كه با چه شرایطی روی صحنه میآید. شاید خیلیها خرده بگیرند كه چرا علیرضا خمسه با چنین نقشی در سالن اصلی روی صحنه میرود. این نقش دیالوگهای كمی دارد و با شرایطی كه سالن اصلی دارد به علت فاصله زیاد، امكان برخورد مخاطبان با بازیگر وجود ندارد.
چند سالی است كه علاقهمند شدم به بازی در موقعیتهای سكوت و بدون كلام. تخصص اصلی من در بازیگری پانتومیم است. آخرین كاری كه انجام دادم و مردم هم دوست داشتند بازی در سریال پایتخت بود كه در نقش یك پیرمرد مازندرانی كمحرف ظاهر شدم. تجربه حضور در این نقش به من یاد داد كه از پس نقشهایی كه بهنظر كمرنگ میآیند با حضور فیزیكال در صحنه، بربیایم و به آن نقش اهمیت ببخشم. اهمیت اجرای بدنی كه در بازیگری تاكید بر آن میشود به اندازه میزان دیالوگها نیست. معمولا بازیگرهایی كه با این تجربه و تخصص ظاهر میشوند، میخواهند بگویند اجرای فیزیكال، از دیالوگهایی كه برای بازیگر نوشته میشود اهمیت بیشتری دارد و به نقشها روح میبخشند. «آتاهوالپا» شخصیتی است كه مبارزه او در سكوت انجام میشود، به همین علت آتیلا پسیانی این نقش را به من پیشنهاد كرد. شاید آقای پسیانی توان انجام نقشی كه با سكوت بتواند تاثیرگذار باشد را در بازیگر دیگری ندیدند.
فكر میكنم یكی از نقاط قوت بازی شما این است كه میمیك چهره شما قویتر و تاثیرگذارتر از اجرای بدنی شماست. اینجا با نقشی مواجه نیستیم كه نیاز به حركات بدنی داشته باشد، احساس حزن و اندوهی كه این شخصیت دارد، در حالات صورت شما كاملا نمایان است.
حضور در نقشهایی كه دیالوگ ندارد ولی نیاز به تاثیرگذاری و انتقال روح و پیام دارد، برای من جالبتر است. این سبك در تجربه تلویزیونی كه موفقیتآمیز بود، امیدوارم در تئاتر هم با موفقیت مواجه شود.
در سینما كه در ایفای نقش جدی موفق عمل كردید. در تئاتر هم همینطور بودهاید؟
واژه كمدین در زبان فرانسه به كسی اطلاق میشود كه هم از عهده نقشهای كمدی برمیآید هم نقشهای تراژدی. جایگاه كمدین از تراژدین بالاتر است، به این دلیل كه همزمان در دو ژانر تبحر دارد.
یكی دیگر از تجربههای موفق شما در این ژانر، بازی در فیلم بیست بود.
بله، جایزهیی هم كه در جشنواره گرفتم برای فیلم بیست بود.
در راستای تمرینهای نمایش چه اتفاقهایی میافتاد و آقای پسیانی چه شیوههایی را برای تمرین بهكار میبردند؟
تعبیری كه آقای پسیانی از شیوه كار خود دارد، شیوه تئاتر تجربی است. یعنی چیزی را از قبل در نظر نمیگیریم، چه بسا اتفاقاتی كه در مسیر كار پیش میآید كار را زیباتر و تاثیرگذارتر میكند.
البته فكر نمیكنم این تئاتر را بشود در دسته تئاترهای تجربی قرارداد.
برای ما كه اینطور بود. در متن بعضی صحنهها و دیالوگها را تغییر میدادیم. این نمایشی كه الان میبینید حاصل تجربه گروه است.
متن اولیهیی كه در اختیار داشتید چقدر تغییر كرد؟
چون آقای چرمشیر از ابتدا عضو همین گروه بود با مشورت خودشان بخشهایی را از متن حذف میكردیم یا به آن اضافه میكردیم. ایشان در اجراها هم همراه ما بودند و آزادمنشانه با ما برخورد میكردند.
شما سالهاست تجربه مدرسی تئاتر در آموزشگاههای مختلف را دارید. چقدر از تجربیات آموزشی به هنرجویان، در كارهای خودتان استفاده میكنید؟
یكی از اصلهای مهمی كه در جهان وجود دارد، این است كه اگر نیاز به توسعه و پیشرفت در هر زمینهیی احساس شود، به دو محور باید بها داد كه این دو آموزش و پژوهش هستند. اگر من بازیگر در مقطعی احساس كنم كه درجا میزنم آن زمان نیاز به آموزشهای جدید یا بازآموزی دارم؛ نیاز به پژوهش دارم تا ریشه این به ورطه تكرار افتادن را در خودم كشف كنم. این اصل مهم برای تمام مسائل و امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه صدق میكند. در حوزه كوچكتر بازیگری هم باور من این است كه از آموزش و پژوهش میتوانم سود ببرم. وقتی مبحثی را آموزش میدهم، حاصل آن را در صحنه یا مقابل دوربین میتوانم به اجرا بگذارم. اگر زمانی در مقابل دوربین خوب عمل نكنم، نیاز به پژوهش در این زمینه را احساس میكنم تا علت این ركود را پیدا كنم. قبل از اینكه از خودم به عنوان یك بازیگر نام ببرم، در وهله اول خودم را یك آموزشگر و پژوهشگر میدانم.
فكر میكنید مخاطبی كه به تماشای كار شما مینشیند چقدر با فضای نمایش ارتباط برقرار میكند و اصلا این نمایش دغدغه این روزهای مخاطبان ما است؟
اگر روزی بخواهم یك تئاتر را كارگردانی كار كنم حتما یك كمدی صددرصد رئالیستی یا شبهرئالیستی كار میكنم كه مبتنی بر مسائل روز اجتماعی باشد تا مردم به سیاستهای غلط و نگرشهای غلط اقتصادی و فرهنگی قهقهه بزنند. ولی دغدغه تئاتر تجربی این نیست. اینطور نیست كه مثلا اگر زمانی تئاتر كمدی پروفسور بوبوس با موفقیت مواجه شد و مردم استقبال كردند به همین علت نمایش پرفسور بوبوس2 را كار كنند. تئاتر تجربی در هر زمان به موضوعهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا تاریخی میپردازد. دغدغه اصلی آن مخاطب نیست، رسیدن به مرزهای نو است. دغدغه بازیگر كمدینی مثل من رسیدن به مرزهای نو نیست، دغدغه من بررسی زخمهای كهنه است.
شما در بازیگری اصول خاص خودتان را دارید.
من به عنوان یك كمدین آرزوی خنداندن تماشاگر را دارم ولی به عنوان یك بازیگر نباید برخورد انجمادی و فریزشده داشته باشم و اگر در یك تراژدی بازی كردم شاید لازم شود كه روضه هم بخوانم. این هم جزو اصول تجربهگرایی است.
یعنی شما این كار را یك كار تجربی نمیدانید؟
برای خودم یك نوع تجربه است كه در تمام مدت اجرا تماشاگر را نخندانم.
در واقع شما در كاركردن با گروههای مختلف برای خودتان محدودیت قایل نمیشوید؟
كاملا اینطور نیست، بههرحال برای هر انتخابی یك سری شرایط اولیه را باید در نظرگرفت. اگر یك گروه آماتور بخواهد این تجربه را بهاجرا درآورد هیچوقت با آن گروه همراه نمیشوم. چون پیشنهاد اولیه را میدهند و میگویند حالا بیایید ادامه بدهیم تا ببینیم چه میشود. درست است كه این گروه به عنوان یك گروه تئاتر تجربی شناخته میشود اما در یكسری مسائل محكم و حرفهیی هستند.
این ایراد مدیریتی تئاتر ما است كه زمینه مناسب برای همه گروهها فراهم نمیشود، بعضی از گروهها از امتیازات بیشتری برخوردار میشوند و بعضی دیگر از یك سری امتیازات اولیه هم محروم میشوند. قاعدتا شما كه یك بازیگر حرفهیی هستید، ترجیح میدهید با امتیازات بیشتر كار كنید.
مثلا یك گروه برای بازی در یك نمایش از من دعوت میكند، بعد میگویند اول در جشنواره نمایش میدهیم تا بعد ببینیم چه زمانی میتوانیم اجرای عمومی داشته باشیم و قاعدتا برای تمریناتی كه برای نمایش صورت گرفته هیچ دستمزدی هم نمیدهند. با این اوصاف چرا باید دعوت چنین گروهی را بپذیرم؟ برای افرادی مثل من كه بهصورت حرفهیی بازیگری میكنند و از این حرفه ارتزاق میكنند جایی برای این ریسكها نیست.
برای این نمایش چه مدت تمرین داشتید؟
حدود یك ماه تمرین داشتیم.
در جریان تمرین هم این بچهها با شما همراه بودند؟
بله .
ارتباطتان با آنها چطور بود؟
خیلی خوب بود. فضای خشن نمایش را تلطیف كردند. آرزوی خنداندن تماشاگــر را دارم. چون این یك نمایش حرفهیی است بهنظر من حضور بچهها كیفیت كار را دچار افول كرده است. برای ما كه در این نمایش با یك فضای خشن و چغر روبهرو هستیم و از در و دیوار نكبت میریزد، همین كه پشت سر هم بچهها به صحنه وارد میشوند لطافت ایجاد میكنند.
چون این یك نمایش ضدجنگ است، بههنگام تماشای این نمایش، ناخودآگاه آن را با شرایط امروز جامعه خودمان تطابق میدهیم. برای خود شما هم این اتفاق افتاد؟
این دفاع شرافتمندانه در جامعه ما به عنوان دفاع مقدس یاد میشود. سرزمینهایی مورد تجاوز قرار میگیرد و ملتهایی به تجاوز شرافتمندانه مینازند. آن زمان از پرو طلا میبردند و حالا از عراق نفت میبرند. آن موقع از امریكای لاتین نقره میبردند و حالا از هند و پاكستان منابع زیرزمینیشان را میبرند؛ قصه تكرار تراژدیهای گذشته است.
قطعه آوازی و كاركردن با سازی كه در دست شماست از اول در داستان بوده یا در تمرینها اضافه شده است؟
آقای پسیانی چند ساز مختلف پیشنهاد كردند كه با آنها تمرین میكردیم و این ساز كه متعلق به خود آقای پسیانی هم هست، قبول شد و این صدا را در یكی از تمرینها اجرا كردم و آقای پسیانی هم تایید كردند. در این موسیقی یك فریاد و یك درد نهفته است.
برای این ساز تمرینات خاصی هم با مربی داشتید؟
با آنكیدو كه مسوول موسیقی گروه بود، هماهنگ شد كه اگر دو قطعه را داشته باشیم بهتر از سه قطعه است. در واقع تروتمیز شد و شكل گرفت. پیشنهادی كه توسط بازیگر داده شده بود توسط گروه موسیقی و كارگردان سروسامان گرفت.
در طراحی نقش خودتان هیچ پیشنهادی نداشتید؟ اینكه كار فیزیكی بیشتری داشته باشد یا در دیالوگها تغییر ایجاد كنید.
هیچ نقش هنری نیست كه برگرفته از تاثیر جمع نباشد. حتی دیكتاتورترین آدمها هم وقتی با یك پیشنهاد خوب مواجه میشوند، میپذیرند. بنابراین این نقشی كه شما میبینید، نمیتوان گفت كه فقط حاصل متن است یا كارگردانی است. بهنظر من حاصل یك مجموعه یكدست و عوامل حرفهیی است.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : روزنامه اعتماد / نازنین علوی- احمد حجارزاده