چگونه سوژه پیدا کنیم؟
ایدهها کجایند؟ سرو کله ایده چه وقت و کجا پیدا مىشود؟ ایدهها از چهجنسى هستند؟ مانند سیبى که باید از درخت چید؟ یا مانند پرندهاى که بایدشکار کرد؟ تکنیک یافتن ایده آیا از جنس دیدن است؟ یا با همه حسهاى ماسروکار دارد؟ شما مقاله نویس سیاسى باشید یا اقتصادى، هنرى باشید یاادبى، درباره حوادث اجتماعى بنویسید یا سیاست خارجى یک منبع بىکرانالهام را نباید فراموش کنید؛ مردم
مردم فصل الخطاب سوژهها هستند. اکنون شما کجا هستید؟ داخلکتابخانهى دانشکده؟ داخل آشپزخانه کنار همسر یا مادرتان، داخل ادارهپشت میز کارتان یا در داخل تحریریه فنجانى چاى جلویتان است و روزنامهمىخوانید؟ به اطرافتان نگاه کنید! سوژهها راه مىروند. نفس مىکشند.مىخندند. گریه مىکنند. شادمانند یا غمگین. ساکتند و یک دنیا حرف دارند،حرف مىزنند و یک دنیا سکوت پشت حرفهایشان خوابیده است. اصلاً شمادر اتاق خواب یا اتاق مطالعه منزلتان تنها هستید باز هم مردم حضور دارند!کجا؟ پشت دیوارهاى خاطره! پس آنها همه جا هستند. ما هر روز با آنهازندگى مىکنیم. در خیابان از کنارشان مىگذریم با آنها قدم مىزنیم.جوکهاى آنان را مىشنویم، به گلایههاى آنها گوش فرا مىدهیم.
توجه به محیط اطراف یکى از مهمترین راههاى پیدا کردن موضوع توسط خانم لیز بالماسدا liz Balmaseda نویسنده ستون یادداشت میامى هرالد است که سبب ایجادستون موفق و جالب توجه او در این قسمت از روزنامه شده است بالماسدا کهجایزه سال 1993 پولیتزر را دریافت کرد مىگوید ایدههایش را از درون شهربدست مىآورد. او مىگوید: من به اطراف نگاه کرده و آنچه را در حال اتفاقاست مىنگرم. )خاطرات شخصى 1993) وى همچنین مىگوید: من با مردمقدم مىزنم و از آنها راجع به آنچه در محیط کار و زندگیشان در جریان است،مىپرسم.
بالماسدا همچنین تأکید مىکند که براى ستون خود به صحبت کردن بامردم نیاز دارد و به عنوان یکى از بارزترین نویسندگان یک روزنامه پرخواننده، روزانه تعداد زیادى تلفن یا نامه دریافت مىکند. او مىگوید: مردم بامن صحبت کرده و به من ایده مىدهند. و یا من با مردم در دفتر روزنامهصحبت مىکنم. افرادى که در این مکان با من صحبت مىکنند همکاران مهممن مىباشند. با کمک آنها من مردم مظلومى را جستجو مىکنم که قربانىبىعدالتى شدهاند.
مردم بامن صحبت کرده و به من ایده مىدهند. و یا من با مردم در دفتر روزنامهصحبت مىکنم. افرادى که در این مکان با من صحبت مىکنند همکاران مهممن مىباشند. با کمک آنها من مردم مظلومى را جستجو مىکنم که قربانىبىعدالتى شدهاند
حتى ژاک فووه دبیر پیشین بخش خارجى لوموند le monde نیز اعتبار نوشتههایش رااز مردم مىداند »اینک نزدیک به یک ربع قرن است که مانند یک بورژوا که درشهر خود قدم مىزند، ژاک فووه در زندگى سیاسى فرانسه گردش مىکند. تمامخانههاى شهرش را مىشناسد. با تمام خانوادههاى شهر آشناست. و با تمامسکنه شهر رفت و آمد دارد. و حقایقى که به این طریق کشف کرده مدتها درمقالاتش بکار برده است.وقتى اصل مردم را براى لوموند که براى طبقهروشنفکر مىنویسد، ژاک فووه که بر تارک وزانت لوموند مىدرخشد، ومقالات خارجى که ظاهراً نامتجانسترین تولید رسانهاى در ارتباط با مردماست مىپذیریم، پذیرش اصل مردم و جامعه براى تولیدات دیگر از اقتصادگرفته تا هنر و حوادث اجتماعى، بیش از پیش نمود عینى مىیابد. اگر ما دریافتن ایده موفق نیستیم و یا به سختى دچار مىشویم به این دلیل است که دوعنصر ارزشمند را در خودمان نهادینه نکردهایم.
1, کنجکاو بودن curiosity
2. عینکى براى خوب دیدن angle
توضیح این دو عنصر در مقاله بعدی ارائه می شود.
منبع: رودر رو -سایت دکتر احمد توکلی
مقالات مرتبط: