تبیان، دستیار زندگی
می‌دانم اگر گره‌ای در کار است، اگر کمیتم لنگ است، اگر می‌دوم و نمی‌رسم، اگر درها به رویم بسته می‌شوند؛ شاید روزی صدایم بلند شده است به رویش یا شاید هم گره افتاده است به پیشانی‌ام از خواسته‌ای که داشته است. می‌دانم که گره‌های کور، درهای بسته، با سرانگشتا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عزیزترین عضو خانواده ما

مادر


وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریما.ً

و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكى كنید! هر گاه یكى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، كمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.

(سوره مبارکه اسرا آیه 23)


کتابها می‌نویسند :

نیكی به والدین

فرات می‌گوید جعفر بن محمد بن سعید الاحمسی از امام جعفر صادق علیه‌السلام روایت کرد که فرمودند مقصود خداوند متعال از والدین در آیه "وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا "پیامبر اکرم صلوات الله علیه و حضرت علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام و مقصود از ذی‌القربی ، امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام هستند.1

مساله احسان به پدر و مادر بعد از مساله توحید خدا واجب‏ترین واجبات است هم چنان كه مساله عقوق بعد از شرك ورزیدن به خدا از بزرگترین گناهان كبیره است، و به همین جهت این مسأله را بعد از مسأله توحید و قبل از سایر احكام اسم برده.2

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که مقصود از قول کریم و خفض جناح در این آیات این است که فرزند به پدر و مادرش نگاه نکند مگر با رحمت و رقت و محبت ، صدایش را بالاتر از ایشان نبرد ، دستش را از آنان بالاتر نبرد و جلوتر از ایشان گام برندارد.3

مادر

با تو می‌گویم :

بعضی چیزها ، بعضی حرف‌ها ، بعضی رابطه‌ها را نمی‌فهمم. تأکیدهای غریبت را نمی‌فهمم. این رابطه اما جور دیگری است. او را آورده‌ای نشانده‌ای کنار خودت. اسمش را گذاشته‌ای کنار نام بلند خودت. گفته‌ای با قشنگ ترین کلمه‌هایی که بلدم، با بهترین‌هایی که شنیده‌ام و خوانده‌ام و گوشه جزوه‌هایم نوشته‌ام؛ صدایش بزنم. گفته‌ای دوست داری موهایش‌، تار تار کنار جوانی من سفید شود، خطوط پیشانی‌اش کنار خنده‌های من عمیق شود. گفته‌ای هر چه هستی باش ، اما برای او تنها غلام حلقه به گوش باش. گفته‌ای دوست داری بعد از خودت‌، او را دوست داشته باشم. بعد از تو، جان بگذارم پای امر و نهی او. گفته‌ای و من عجیب حیران رابطه میان تو و اویم. او که دعاهایش را صدر‌نشین دعاهای دیگران می‌کنی. فرشته‌ات را روزی دو بار می‌فرستی تا دعاهایش در حق مرا بیاورد تا آسمان هفتم و اجابتش را به زمین و برای من بیاورد. گفته‌ای پناه روزهای سختی‌اش باش حتی اگر پناهت نبوده، خوب باش برایش حتی اگر خوب نبوده

مادر

برایت. گفته‌ای اصلا فکر کن او ظالم‌ترین روی زمین است، تو مطیع‌ترین باش برایش. چرایی‌اش را نمی‌فهمم اما می‌دانم که راه من به تو از کنار سجاده او می‌گذرد. می‌فهمم که اگر قرار باشد نگاهم کنی، دوستم داشته باشی، شاه کلیدش دست لبخند اوست، دست دعاهای بعد از نمازش که اشک می‌شود و من از میان بغضش تنها اسم خودم و برادرانم را می‌شنوم. می‌دانم اگر گره‌ای در کار است، اگر کمیتم لنگ است، اگر می‌دوم و نمی‌رسم، اگر درها به رویم بسته می‌شوند؛ شاید روزی صدایم بلند شده است به رویش یا شاید  هم گره افتاده است به پیشانی‌ام از خواسته‌ای که داشته است. می‌دانم که گره‌های کور، درهای بسته، با سرانگشتان رضایت اوست که یکی یکی گشوده می‌شوند. می‌فهمم در این عالم تنها اوست که عزتش پیش تو آنقدری هست که بتواند دست مرا در دستهای خداوندی تو بگذارد. و تو چقدر بیش از او، مرا دوست داشته‌ای که در این خانه کوچک برایم سهمی از بهشت گذاشته‌ای. مادری که صدایش جان و جهانم را تازه می‌کند و با بودنش، آشپزخانه را عزیزترین جای خانه کرده است. مادری که همین حالا که دارم برایش می‌نویسم بغض آمده، نشسته توی گلویم و مرا تا اشک و لرزش کلمه‌ها پیش چشمهایم کشانده است.

مادر

یادم بماند :

یادم باشد و یادت نرود هر صبح سجده شکر برای وجود بانویی که خورشید خانه ماست.

نویسنده: زهرا نوری لطیف

كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان


1.تفسیر فرات الکوفی ، ج 1 ، ص 104

2.ترجمه تفسیر المیزان علامه طباطبایی  ، ج 13 ، ص 109

3. تفسیر نور الثقلین حویزی  ج 3، ص 149 ، ح 129