نویسندگی
اهداف یادگیری:
- آشنایی با نویسندگی و ویژگی های نویسنده
شرح درس:
در این طرح دانش آموزان با نویسندگی و ویژگی های فرد نویسنده آشنا می شوند
اگر بخواهیم درباره ی نویسنده و ویژگی های وی صحبت کنیم باید بگوییم نویسنده شدن تنها با فراگیری اصول و قواعد مقدور نیست، نویسندگی را از راه بیشتر خواندن و بیشتر نوشتن می توان آموخت و البته قواعد و اصول را در ضمن آن باید فراگرفت.
ویژگی های نویسندگی عبارت است از:
حواس و ادراک های حسی، حافظه، تخیل، استدلال، دقت، شوق نویسندگی، تسلط بر موضوع، شناخت منابع، مآخذ و مراجع، شناخت خواننده، رسالت و تعهد، کاربرد درست زبان و انتقادپذیری.
حواس و ادراک حسی:
بنیاد ادراک و آگاهی ما دیده ها، شنیده ها، خوانده ها و تجربه ها و به کار بستن آن هاست. هر عضوی به نحوی ما را در ادراک و آگاهی یاری می دهد.حافظه:
دست یافتن بر تجربه ها و دانش های گذشته و حال و به یادآوردن و بهره گیری از آن ها مایه و پایه کار یک نویسنده است. نویسنده می تواند از راه حافظه آنچه را که در ذهن دارد بپروراند و با برداشتی خاص روی کاغذ آورد. این حافظه باید طوری تربیت شود که پایدار، مطمئن و امانتدار باشد و بتواند به یاد آورد که مطلبی که دریافت کرده از که شنیده و در کدام کتاب خوانده و برای یافتن آن باید به کدام منبع مراجعه کند.تخیل:
ذهن و خرد آدمی از تخیل، تعقل و هوش یاری می گیرد تا آنچه را پیش از آن احساس و ادراک کرده است دریابد. تخیل یک عمل ذهنی است و ذهن صورت آنچه را که در گذشته احساس یا ادراک کرده به یاری حافظه در تصور و خیال فرا می خواند و از آن ها هرچه را که نیاز دارد می گیرد، آن ها را به هم می آمیزد و از آن ها ترکیب تازه ای پدید می آورد. در این مرحله کیفیت ترکیب مواد تخیل – چون نحوه ی ترکیب مواد ساختمان برای یک معمار – بسیار مهم است.تخیل مادر اختراع ها، اکتشاف ها، ابداع ها و شاهکارهاست و شرط آن ، آن است که بیمار نباشد و با اوهام و پندارها نیامیزد.
استدلال:
یکی از بهترین سرمایه های نویسنده است. بدین وسیله می توان درست را از نادرست و سره را از ناسره تمییز داد و به بررسی، حقیقت یابی، تفکر، تامل و پژوهش پرداخت.دقت:
دقت است که ادراک حسی، حافظه، تخیل و استدلال را از انحراف بازداشته و به مسیر درست خود هدایت می کند. خوب نگاه کردن، خوب گوش دادن و خوب دقت کردن به اثر یک نویسنده اعتبار می بخشد.نویسنده باید چشم باز و بیان ساده داشته باشد. باید نگاه کرد، دید، شنید، فهمید و آنگاه دیده، فهمیده و شنیده را آسان گفت و نوشت.
شوق نویسندگی:
نوشته ای که شور نویسندگی در آن نباشد ارزش خواندن ندارد. نویسندگان حرفه ای چون یک نویسنده شیفته و دلداده نمی توانند مطلب بنویسند. نویسنده ی واقعی می داند چه بنویسد، برای چه و برای که بنویسد. برای شهرت و رسیدن به هدف های مادی مطلب نوشتن هنر نیست.تسلط بر موضوع:
نویسنده باید بداند چه می خواهد بنویسد. آنچه او می خواهد بنویسد باید از آن خود او باشد و به نحوی بپروراند که خواننده را به هدف هدایت کند. پس پیش از هر چیز نویسنده ی خوب باید خواننده ی خوبی باشد.نظامی عروضی می گوید: « دبیر یا نویسنده باید از هر علم بهره ی کافی داشته باشد، از هر استاد نکته ای تازه یاد گیرد، از هر حکیم لطیفه ای بشنود و از هر ادیب مطلب نغزی اقتباس کند».
برو خوشه چین باش سعدی صفت که گردآوری خرمن معرفت
« ولتر» نویسنده ی فرانسوی می گوید: « کتاب ها از کتاب ها پدید می آید ». پس باید کتاب های دیگران را هم مطالعه کرد.
مهمترین کار نویسنده انتقال فرهنگ است و تلاش فکری و ذهنی نویسنده و مطالعه ی او در زوایای دنیای آموخته ها و برداشت های خویش به اندیشه ی وی غنا می بخشد و می تواند به رشد فرهنگ و انتقال آن به هموطنان خویش کمک کند.
شناخت منابع و ماخذ:
با بهره گیری از منابع، ماخذ و مراجع نویسنده بهتر می تواند بر موضوع نوشته ی خویش تسلط یابد. پژوهش یک نویسنده پیرامون محتوای اثر خویش، او را از دوباره کاری باز می دارد و به او اطمینان خاطر بیشتری می بخشد.مشاهده، مصاحبه و بهره گیری از کتابخانه کلید دشواری هاست. پس نویسنده باید نحوه ی استفاده از کتابخانه، مآخذ و منابع تحقیق را بداند و بتواند با ظرافت و بجا از آن ها بهره گیرد.
شناخت خواننده:
نویسنده پیش از آنکه قلم روی کاغذ آورد خواننده ی نوشته ی خود را باید بشناسد و بداند که برای که می نویسد، او چه اطلاعاتی از نوشته دارد و چه آثاری پیش از این در این زمینه تهیه شده است. بنابراین نویسنده هنگام طرح نوشته خویش باید بدین مهم توجه نماید.رسالت و تعهد:
نویسنده ای که نمی داند و توانایی آموزش دانسته هایش را ندارد، نباید برای دیگران بنویسد. نویسنده رسالت دارد که خواننده را آگاه سازد و پیش ببرد و از نظر دانش و اخلاق او را هدایت کند. پس نویسنده مسوول است و نگارش و نویسندگی جز مسوولیت نیست.نویسندگی برقرار ساختن رابطه ی معنوی و انسانی است میان نویسنده و خواننده. حال اگر این رابطه بدون قصد و هدف و توجه به نیاز مردم باشد بیهوده و زیان بخش است و در حقیقت پیامی از او به خواننده نرسیده است.
کاربرد درست زبان:
نویسنده باید به زبانی که در نوشته به کار می برد تسلط داشته باشد. ما مطلب می نویسیم که پیام خود را برسانیم، حال اگر کاربرد درست واژه ها و اصطلاحات آن ها را ندانیم و به کمک نشانه ها نتوانیم فکر خود را به روشنی به خواننده برسانیم، رسالت خود را انجام نداده ایم.انتقاد پذیری:
نویسنده باید روحیه ی انتقاد پذیری داشته باشد. اگر نوشتن وسیله ی ارتباط است باید متقابل باشد.نویسندگان خوب پیرامون اثر خویش نظرخواهی می کنند و فرمی همراه اثر خویش برای خواننده می فرستند تا او را با ذکر معایب و نقایص، جهت اصلاح یاری کنند.
تست:
کدام گزینه نادرست است؟
الف)
انعطاف ناپذیر بودن یکی از ویژگی های نویسنده ی خوب است.ب) نویسنده باید به زبانی که در نوشته به کار می برد تسلط داشته باشد.
ج) نویسنده رسالت دارد که خواننده را آگاه سازد.
د) مهمترین کار نویسنده انتقال فرهنگ است.