تبیان، دستیار زندگی
جامعه‌شناسی تئاتر ژان دووینیو از تازه‌ترین کتاب‌هایی است که در زمینه نظریه تئاتر ترجمه و منتشر شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قهرمان ازدست‌رفته

نکته‌ای پیرامون کتاب «جامعه‌شناسی تئاتر»


«جامعه‌شناسی تئاتر» ژان دووینیو از تازه‌ترین کتاب‌هایی است که در زمینه نظریه تئاتر ترجمه و منتشر شده است.

جامعه‌شناسی تئاتر

دووینیو در این کتاب به پیوند پیچیده تئاتر و اجتماع و نقش تئاتر در جامعه پرداخته است و از جمله به اینکه چرا تئاتری که متعلق به اعصار گذشته است (مثل تراژدی یونان) همچنان برای خواننده امروزی جذاب و خواندنی است. دووینیو در فصل چهارم از بخش اول این کتاب با عنوان «ریشه‌بستن تئاتر» از قول کارل مارکس، که این پرسش دغدغه ذهنی او نیز بوده می‌نویسد: «دریافت این نکته مشکل نیست که هنر یونان و حماسه، وابسته به اشکال توسعه اجتماعی‌اند. بلکه فهم این نکته مشکل است که چرا هنر و حماسه یونان هنوز موجب التذاذ زیبایی‌شناختی ماست و هنوز برای ما از بعضی جهات، معیارهایی ارزشمند و نمونه‌هایی دست نیافتنی‌اند.» همان‌طور که دووینیو در ادامه نقل می‌کند، پاسخ مارکس به این پرسش چنین است: «انسان نمی‌تواند دوباره کودک شود، مگر به ازای کودک‌مآبی، اما آیا از ساده‌دلی و صفای کودک لذت نمی‌برد و گرچه به مرتبه برتری گام نهاده است نباید خواستار بازسازی حقیقت خود شود؟ آیا هر دوره گمان نمی‌برد که در طبیعت کودکی، خوی و خصلت خاصش را با همه حقیقت طبیعی‌اش، دوباره تجربه می‌کند؟ چرا کودکی تاریخ بشریت که به زیباترین گونه در جایی شکفته شده است، چرا این مرحله از توسعه که دورانش به سر آمده است (و دیگر بازنخواهد گشت) برای ما، لطف و جاذبه‌ای جاودانی نداشته باشد؟

بعضی کودکان بد تربیت شده‌اند و کودکانی نیز ادای آدم‌های بزرگ را درمی‌آورند. بسیاری اقوام باستانی از این قماش‌اند. یونانیان کودکانی بهنجار بودند. لطف و جاذبه هنرشان برای ما، در تضاد با خوی و خصلت ابتدایی جامعه‌ای که هنرشان در آن بالیده است، نیست، بلکه برعکس مولود آن است و با این واقعیت که شرایط اجتماعی نارسی که زادگاه این هنر بوده و این هنر، تنها در آن شرایط ممکن بود زاده شود و آن شرایط، دیگر بازنخواهد گشت، پیوندی ناگسستنی دارد.» پاسخ مارکس اما دووینیو را قانع نمی‌کند. او در جست‌وجوی ریشه‌ها و عللی دیگر برای این جاذبه است و در فصل پایانی کتاب با عنوان «تئاتر و انقلاب دایم» وقتی که باز بر سر این بحث می‌آید، راز ماندگاری تئاتری را که در دورانی متفاوت با دوران ما سربرآورده در خصلتی پایدار در تئاتر می‌بیند که آن را باید در پس پشت آنچه هر اثر تئاتری در هر دوران در ظاهر به آن می‌پردازد، جست‌وجو کرد.

دووینیو در این کتاب به پیوند پیچیده تئاتر و اجتماع و نقش تئاتر در جامعه پرداخته است و از جمله به اینکه چرا تئاتری که متعلق به اعصار گذشته است (مثل تراژدی یونان) همچنان برای خواننده امروزی جذاب و خواندنی است.

این خصلت پایدار به باور دووینیو، میل همیشگی به آزادی و موانعی است که همواره و در تمام دوران‌ها مقابل این میل قرار می‌گیرد. دووینیو در این فصل می‌نویسد: «حدیث انسان پایان نیافته است. موانع دیروز مرتفع شده‌اند، اما موانع دیگری که ما خود، ایجاد می‌کنیم پدید می‌آیند.» از این منظر است که دووینیو به انسان نابهنجار به عنوان قهرمان تئاتر می‌پردازد و درباره چنین انسانی می‌نویسد: «قهرمان تئاتر که در نظر عامه مردم این جهان، از دست رفته است و بیگانه شده است، در جهان آینده نیز که با آن روبه‌رو می‌شود، جایی ندارد. شاید از بشریت دور افتاده و گسسته است، اما این کار را برای اثبات و تایید وجود خویش می‌کند. معهذا این جدایی و دورافتادگی، باعث مثله‌شدن اوست. وجدان عمومی، تجاوز به حریم خود را برنمی‌تابد و بر آن می‌شورد و از این رو داغ بدترین گنهکاری را بر پیشانی قهرمان که از طایفه و اردو رانده شده است، می‌زند.»

بخش کتاب و کتاب خوانی تبیان


منبع: شرق