برای نتیجه بهتر، این گونه دعا کنیم!
دعا کردن را میتوان بزرگترین سلاح انسان در هنگامه سختی دانست که به وسیله آن ، جان خویشتن را به نیرویی مافوق تمام قدرتها مرتبط ساخته و از او میخواهد زمام امورش را در دست گرفته و به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. لکن باید توجه داشت که شیوه دعا کردن نیز بسیار مهم است و داشتن ادب در این زمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
به طور کلی ادب به معنای «هیئت زیبا و پسندیدهای است که طبع و سلیقه هر مۆمنی، سزاوار میداند هر عملی را مطابق آن انجام دهد»
بهترین راه برای دستیابی به این هیئت زیبا بهرهگیری از الگوهای تربیتی است و پیامبران بهترین اسوه برای انسانها در صحیح زندگی کردن میباشند.
حضرت نوح (علیه السلام)
یکی از آدابی که حضرت نوح (علیه السلام) در محاوره با قوم خود رعایت میفرمودند، ادب ثنای الهی بود که یکی از مصادیق تبلیغ عملی به شمار میرود.
خداوند متعال محاوره میان حضرت نوح (علیه السلام) و قومش را چنین حکایت میکند: «قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ
وَلاَ یَنفَعُكُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ »[1]
حضرت نوح (علیه السلام) در این گفت و گو، بلا و عذابی را که مردم گمان میکردند به دست حضرت است، از خود نفی کرده و به پروردگار خویش نسبت میدهد و با واگذاری این مسئله به مشیت الهی و بزرگ دانستن خدا ، ادب را به نهایت رسانید.
حضرت، با نشان دادن فقر مطلق در بندگان و مخلوقات، برای مخاطبان خود ثابت کرد که او در تمام برنامههایش، الگوی وابستگی به حضرت حق است.
از جمله آداب حضرت، ادبی است که خدای متعال آن را در داستان حضرت نوح (علیه السلام) با فرزندش نقل میکند: «وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ»[2]
رعایت ادب در این گفتار، به این است که حضرت، تنها واقعیتی که در ذهن داشت، بیان کرد.
ظاهر گفتار این است که میخواهد فرزندش از غرق شدن نجات یابد ، اما با تدبر در آیات این داستان، کشف میشود که حقیقت امر، چیزی فراتر از ظاهر است.
خداوند کسانی را که عذاب برایشان قطعی است ـ مانند همسر نوح (علیه السلام) ـ برای او مشخص کرده است اما فرزند او در سوار شدن به کشتی مخالفت امر پدر میکند. معلوم نیست که او به دعوت پدر کفر ورزیده باشد. گویا نوح (علیه السلام) درباره فرزندش به تردید افتاده است و به همین جهت سۆال خود را با تردید مطرح کرد.
این ادبی پسندیده است که بنده از آنچه میداند تجاوز نکند. چیزهایی که مصلحت و مفسده آن معلوم نیست، از مولای خود نخواهد.
حضرت ابراهیم (علیه السلام)
دعاهایی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در آخر عمر خود کرده، قرآن مجید در آیات 36 تا 41 سوره ابراهیم گزارش داده است. ادبی که ایشان در این دعاها به کار برده، این است که در بیان حوائج خود، اهداف شروع خود را به گونهای ادا میکند که هر کس میتواند از آن پی ببرد که حضرت تا چه اندازه به رحمت پروردگارش امید داشته است.
به عنوان مثال، پس از اینکه عرض میکند: «من و فرزندانم را از اینکه پرستش بتها کنیم، دور بدار»، عرض خود را اینگونه بیان میکند: «پروردگارا! به درستی که آنها بسیاری از مردم را گمراه کردند».
بیان این هدف در دعای حضرت، بیانگر این نکته است که در انتظار تعلیم و فرمان حضرت حق است و خود را موظف میداند تا منتظر دستور باشد و آمادگی خود را برای هدفی که خدا میخواهد، اعلام نماید.
ادب دیگری که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در کلام خود رعایت کرده، این است که در بیان هر حاجتی که مطرح میکند، اسمی از اسمای حسنای الهی را از قبیل «غفور»، «رحیم» و «سمیع الدعا» میآورد. اسم شریف «رب» را نیز در تمامی حوائج، تکرار کرده است؛ زیرا ربوبیت خدا واسطه ارتباط بنده با خدای خود و فتح باب در هر دعاست.
حضرت موسی (علیه السلام)
قرآن در موارد متعددی از حضرت موسی (علیه السلام) یاد کرده است. زمانی که حضرت در مصر، مرد قبطی را با ضربهای کشت به درگاه خدا چنین عرض کرد: «قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ».[3]
ادب بنده اقتضا میکند در مقام بندگی، به نقص کار خود بیشتر توجه داشته باشد، گرچه کارش مجاز باشد.
یکی از آداب درخواست از خداوند این است که بنده فقط عرض حال کند و کلماتی به زبان نیاورد که از آن برداشت شود در صدد است خداوند را به روند اجابت درخواست رهنمون کند.
به همین دلیل حضرت پس از آنکه از مصر بیرون آمد و وارد مدائن شد به درگاه خداوند کریم ابراز حاجت کرد و به خواسته خود چشم دوخت و عرضه داشت: «... رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ».[4]
تشخیص الگوی برآوردن خواسته من به عهده توست. وظیفه من ابراز حالتی است که در درون من ایجاد شده است. من بیش از این نمیگویم تا شائبه بیادبی استشمام نشود.
حضرت عیسی (علیه السلام)
سرلوحه راه و رسم زندگی در مکتب حضرت عیسی (علیه السلام) عبادت و بندگی خداست.
حضرت در گفتگویی با خداوند متعال که در سوره انعام آیات 117 و 118 گزارش شده است ادب کامل را به نمایش میگذارد.
حضرت عیسی در این کلام، رعایت ادب را از اینجا آغاز کرده:
1 ـ خدای متعال را از آنچه لایق ساحت اقدس او نیست منزه دانست، قبل از آنکه خود را از آنچه به او نسبت دادهاند ، مبرا داند.
2 ـ حضرت به جای آنکه بگوید من چنین نیستم، میگوید من کوچکتر از آنم که کسی دربارهام توهم کند که چنین حرفی را زدهام تا نیازمند به انکار باشد.
3 ـ با این سخن که ؛ مگر میشود کسی چیزی بگوید و از محدوده علم خدا، که به جمیع غیب محیط است، بیرون باشد، حضرت خدای جل و علا را بزرگ میشمرد. از این رو میگوید: اگر من چنین سخنی را گفته بودم قبل از همه، خدا نسبت به آن آگاه بود.
4 ـ حضرت میگوید من فرمانبردار محض خدایم آنچه امر فرموده انجام دادم و آن، شعار عبودیت حق بود.
نتیجهگیری
پس از بررسی آیات قرآن میتوان موارد زیر را به عنوان آداب انبیاء در هنگام خواندن خدا شمارش نمود:
1 ـ حضرت حق را با عنوان «رب» مخاطب قرار داده و خواسته خود را بیان کنیم.
2 ـ انسان تنها نعمتهای حقیقی را از خدا در خواست نماید.
3 ـ انسان تنها واقعیتی را که در ذهن دارد بیان کند. چیزی را که نمیداند مصلحت او در آن هست یا نه، تقاضا نکند.
4 ـ گرچه همه امور به دست خداست، اما کارها و حالتهایی همانند بیماری و فقر که برای انسان مطلوب نیست، به خود نسبت داده و کارهای مطلوب را به خداوند.
5 ـ از اسمای حسنای الهی متناسب با حاجتی که از خدا میخواهیم استفاده کنیم.
پی نوشت ها:
[1]. «گفتند: اى نوح، واقعاً با ما جدال كردى و بسیار [هم] جدال كردى. پس اگر از راستگویانى آنچه را [از عذاب خدا] به ما وعده مىدهى براى ما بیاور.*گفت: تنها خداست كه اگر بخواهد، آن را براى شما مىآورد و شما عاجز كننده [او] نخواهید بود.*و اگر بخواهم شما را اندرز دهم، در صورتى كه خدا بخواهد شما را بیراه گذارد، اندرز من شما را سودى نمىبخشد. او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانیده مىشوید». (هود/32 تا 34)
[2]. «و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: پروردگارا، پسرم از كسان من است، و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترین داورانى». (هود/45)
[3]. «گفت: پروردگارا، من بر خویشتن ستم كردم، مرا ببخش. پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است». (قصص/16)
[4]. «گفت: پروردگارا، من به هر خیرى كه سویم بفرستى سخت نیازمندم». (قصص/24)
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش قرآن تبیان
منبع:
مقاله ادب در برابر خدا؛ روش الگویی پیامبران اولوالعزم به هنگام دعا، علی حسین زاده، اسلام و پژوهشهای تربیتی، سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 1389.