جایگاه وقف در اسلام
از جالبترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حس نوعدوستی بنا نهاده شده، مسئله وقف و صدقات جاریه است.
اسلام به گونهای اساسی و ریشهای، تمام نیازهای جامعه و پیروان خود را بررسی کرده و راهحلهایی را ارائه داده که ضامن و دربردارنده گسترش عدالت و مساوات است. از جالبترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حس نوعدوستی بنا نهاده شده، مسئله وقف و صدقات جاریه است.
هدف اصلی از وقف، تأمین و تثبیت محل سکونت و منبع ارتزاق و تأمین قسمتی از نیازمندیهای عمومی و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهای علمی، بهداشتی و مذهبی است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
برداشت اسلام از وقف از برداشت آن از مالکیت و رسالت اجتماعی مال سرچشمه میگیرد. مالکیت در نظام اسلامی، یک نوع اعتبار و یا حکم شرعی است که شارع آن را مقرر کرده و اختیار تحدید و تنظیم آن در ید باقدرت شارع است. نظریه فوق از مطلب اساسی دیگری سرچشمه میگیرد و آن این که در حقیقت، مالک اصلی اموال، خداوند متعال است و مردم به عنوان جانشین و خلیفه در اموال تصرف میکنند و موظف هستند به رسالت اجتماعی اموال توجه نمایند. (الکبیسی، 1364، ص 110).
چنانکه در قرآن کریم فرموده است: «... وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ...» (نور، آیه 33)؛ یعنی، «... و از آن مالی كه خدا به شما داده است، به ایشان بدهید ...» و در آیهای دیگر میفرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ و َأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ» (حدید، آیه 7)؛ یعنی، «به خدا و پیامبر او ایمان آورید، و از آنچه شما را در (استفاده از) آن، جانشین (دیگران) کرده، انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت.»
نظامهای اسلامی با تقریر صدقات واجبه، اختیارات مالکین را محدود کرده، ولی در صدقات مستحبی، به آنان اختیار داده و به آن تشویق کرده و تصمیم آنان را محترم شمرده است (الکبیسی، 1364، ص 110).
اسلام با طرح مسئله وقف و تشویق به صدقات جاریه، از یک طرف اختیارات و نظرات مالک را نسبت به ملک خود، محترم و نافذ شمرده و از طرفی، قدم اساسی را در راه گسترش علم و دانش و پرورش دانشمندان برداشته و بنای عمران و آبادی شهرها و دهات و رفاه عموم را حتی در بیابانها و جاهای دور از آبادی، پایهریزی نموده است. (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
نویسنده: مریم محمدرضا زاده منیری