فاصلهگذاری در هنرهای تجسمی
شاید اصلیترین خصوصیت و دستاوردی که محمدحسین عماد توانسته در اغلب حجمهای نوریاش به آن دست یابد یکی دور ماندن از رویکردی التقاطی است که در بخشی از آثار تجسمی این سالها شایع شده و دیگری دست یافتن به حساسیت و ظرافتی هنرمندانه است که در مجسمهسازی معاصر ایران تا حد زیادی مغفول مانده و در سایه قرار گرفته است.
مجسمههای نوری عماد برای احراز هویتی معین و قابل شناسایی با نشانی از بومی و در عین حال فرا مرزی بودن چندان زحمتی به خود ندادهاند.
مجسمهها آشکارا بیگانه و نامانوس و حتی ساخته و پرداخته جهانی دیگر اند. به اشیا و موجوداتی میمانند که هر یک در سرزمین خود به کاری میآیند و جایگاهی دارند. اما فاصلهگذاری تعمدی عماد در بیان هنریاش سنگ بنای ارتباطی تازه و بی واسطه را پایه میگذارد که باید در عصر تکثر و تعدد بی حد و حصر تولیدات تصویری ابداعی هوشمندانه و خلاقانه به حساب آید.
ابتکار و پیشبینیهای فنی او در به کاربردن تکنیکهای انضمامی که عمدهترین آنها تعبیه نور است، حجمها را از یک منظر به اشیائی دارای کاربرد معین اما در زمان و مکانی نامعلوم نسبت میدهند، بی آن که مخاطب را در معذوریت جستجوی کم و کیف چیستی و کجایی آنها قرار دهد. مخاطب حجمهای او را همانگونه که هست اما با اندکی فاصله خواهد پذیرفت و با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
حجمهای نوری عماد از روزنی دیگر با معماری پست مدرن پهلو میزند، اما بی آن که بر کارکردهای ساختارگرایانه این هنر تاکید کند ایستایی و مرکزیتی از این جنس را با خود دارد.
مجسمهها آشکارا بیگانه و نامانوس و حتی ساخته و پرداخته جهانی دیگر اند. به اشیا و موجوداتی میمانند که هر یک در سرزمین خود به کاری میآیند و جایگاهی دارند. اما فاصلهگذاری تعمدی عماد در بیان هنریاش سنگ بنای ارتباطی تازه و بی واسطه را پایه میگذارد که باید در عصر تکثر و تعدد بی حد و حصر تولیدات تصویری ابداعی هوشمندانه و خلاقانه به حساب آید.
علاوه بر این، ظرافتها و پرداختهای پر از حساسیت او در ایجاد بافت و پوسته حجمهایش رویکردی است که در مجسمه سازی چند دهه اخیر ایران کمتر میشود سراغ گرفت. اگرچه در بعضی ازحجمهایش ساختاری الگوریتمیک و ریاضیوار را شاهد هستیم که وجه صنعتگرایانه آثار یعنی همان نقصانی که در اغلب مجسمههای سالهای اخیر به چشم میخورد را تشدید میکنند.
شاید یکی از علتهای بروز چنین وجهی در بعضی آثار او رویکرد گسترش و تکامل تدریجی ایده است که عماد اغلب ساخت مجسمههایش را از طریق آن به پیش میبرد. شروع ساخت حجم از یک نقطه بدون در نظر گرفتن فرم کلی و برخورد بداههگرایانه با تکامل اثر راه رفتن بر لبه تیغی است که میتواند گهگاه به ساختاری ریاضیوار و کمتر هنرمندانه منجر شود. این آزمونی است که عماد تا حد زیادی توانسته از آن موفق بیرون بیاید و در بیشتر حجمهایش توانسته وجه هنرمندانه را بر وجه صنعتی غالب کند.
بخش هنری تبیان
منبع: هنرآنلاین/ بهروز فایقیان