نماینده زنده شعر جنوب
بزرگداشت عباس باقری برگزار شد
در ابتدای این مراسم و پس از شعرخوانی کیومرث عباسی متخلص به قصری، محمدرضا سهرابینژاد در سخنانی درباره باقری اظهار داشت: آشنایی من با آقای باقری به سالهای دهه 50 بازمیگردد که طی آنها مجله جوانان زیر نظر علیرضا طبایی چاپ میشد و در آن مجله بود که تصویر آقای باقری را با محاسن دیدم. آن روزها یادم هست که بسیاری از شاعران روزگارشان را به امور ضد دینی و مشروبخواری میگذراندند، اما آقای باقری میگفت که بخش عمدهای از اوقات فراغتش را قرآن میخواند و گوش میدهد و من سالها بعد متوجه شدم که این اظهار نظر ریا نبوده و او آدمی بوده درد کشیده که باورهای دینی دغدغهاش است و به همین خاطر بسیاری از چرب و شیرینهای دنیا را بر خود حرام کرد.وی افزود: باقری هرگز نخواسته از شهرش، زابل رها شود و هیچ وقت نخواست که چیزی را تصاحب کند. او همه زندگیاش را صرف باورهایش کرد و شاگردان زیادی را هم تربیت کرده. جدای از این باقری از بانیان کنگره شعر سیستان بود و شاعران تربیت شده توسط وی در بسیاری از کنگرههای ادبی برای سیستان شعر گفتهاند.
نگران جریان ادبیات انقلابم
علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سخنران دیگری بود که برای سخنرانی در این نشست دعوت شد. قزوه، باقری را بعنوان یکی از نخستین شاعرانی معرفی کرد که برای انقلاب اسلامی شعر به زبان شعر سپید شعر گفته است و افزود: این روزها به دنبال آنیم که شاگردان تربیت شده توسط او بعد از دو ـ سه دهه خود را نشان دهند.وی ادامه داد: باقری را هیچ گاه فراموش نکردهام. او پای ثابت همه سفرهای ماست و از شاعرانی بود که در نخستین جشنواره شعر فجر مورد تجلیل قرار گرفت. هرگاه هم که خواستیم کتاب شعری را به فارسی ترجمه کنیم، نامش را همیشه در نظر داشتهایم. او استاد همیشه من بوده و مهربانانه از من یاد کرده است و مطمئنم اگر در تهران میبود، امروز نامی بسیار بزرگتر داشت، اما این فراموشیها متاسفانه جزیی از جامعه است.
قزوه افزود: چهار دهه از انقلاب اسلامی میگذرد، اما هنوز پهلوانان ادبی ما شاعران دهه 60 هستند. بعد از آنها دیگر پهلوانانی رشید در ادبیات ما نرویید. درست است که جوانهایی پا به پای آنها رشد کردند، اما امروز دوره تثبیت است و در این دوره باید در کنار جلسات تجلیل به فکر نقد و تذکرهنویسی هم باشیم. الان افرادی که در خط تذکرهنویسی آمدهاند تعدادشان بسیار کم است؛ در حالی که در دوران صائب و بیدل در هند شاهد تالیف نزدیک به 70 تذکره بودهایم.مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در ادامه گفت: تجلیل برای چهرههایی که حقشان است، خوب است اما به جای تجلیل بد نیست که به سراغ نقد جدی هم برویم. ما متاسفانه گاهی روی غلتک میافتیم؛ یا افراط میکنیم و یا تفریط. امروز ادبیات انقلاب میوه داده است و این میوه روی درخت در حال پوسیدن است. باید سعی کنیم از خلال رویشهای ادبیات انقلاب با کار دانشگاهی به سبک ادبی انقلاب برسیم و تکلیفمان را با نسلهای روبرویمان روشن کنیم. باید نسبت شاعرانی مانند سهراب و نیما را با خودمان روشن کنیم.وی افزود: ما شاید امروز 20 هزار مجموعه شعر داشته باشیم که در سالهای پس از انقلاب چاپ شده باشند، اما هنوز سبک ادبی انقلاب را نداریم. نباید وضعیت ما این باشد که استاد ادبیات دفاع مقدس در دانشگاههای ما ندانند که غزل دفاع مقدس چیست؟ سئوال من این است که آیا تکلیف شاعر انقلاب تنها شعر گفتن است؟ من احساس خطر میکنم و میترسم میوههای شعر انقلاب در این وضعیت بپوسد.قزوه ادامه داد: آقای باقری اگر امروز در ترکمنستان زندگی میکرد از او یک چهره جهانی در شعر ساخته بودند، اما ما چه کردهایم؟ به نظر من حق باقری است که در مورد آثارش کار دانشگاهی شود آن هم در شرایطی که در کشوری مانند هند حتی در مورد شیوههای گدایی هم رساله دانشگاهی وجود دارد.وی در پایان تاکید کرد: باقری و شعرش در حد و اندازههای جهانی هستند و شعرش بدون اغراق قابل ترجمه شدن است. ما امروز در ادبیات انقلاب نیاز به ایجاد نهضت ترجمه داریم. البته حرکتهایی در این حوزه شده اما کم است و باید افزایش یابد.مصطفی محدثی خراسانی، دیگر شاعری بود که در این مراسم یک رباعی و حلیمه عالی نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس نیز شعری را تقدیم باقری کردند.
جواد محقق باقری را گنج فرهنگ و ادب سیستان نامید و گفت:اخلاقمداری باقری یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت اوست که میتواند برای شاعران دیگر قابل تامل باشد. من در دوران آشنایی 40 سالهام به آقای باقری همواره وجود او را توام با آرامش دیدهام و مطمئنم این اخلاق آرام زیربنایش دینمداری و دینداری او بوده است.
گنج فرهنگ و ادب سیستان
جواد محقق یکی دیگر از سخنران این مراسم بود که در ابتدای سخنان خود باقری را گنج فرهنگ و ادب سیستان نامید و گفت: اخلاقمداری باقری یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت اوست که میتواند برای شاعران دیگر قابل تامل باشد. من در دوران آشنایی 40 سالهام به آقای باقری همواره وجود او را توام با آرامش دیدهام و مطمئنم این اخلاق آرام زیربنایش دینمداری و دینداری او بوده است.وی ادامه داد: شاید بسیاری از افراد را بتوان یافت که علقههای دینی دارند، اما به وظایف دینی خود چندان توجه نمیکنند و به عبارت سادهتر از مرحله اعتقاد به مرحله عمل نمیرسند.
ارتباط تحسین برانگیز باقری با قرآن
محقق در ادامه به خاطره آشناییش با باقری در مجله جوانان اشاره کرد و گفت: در آن سالها سردبیر مجله از شاعران خواسته بود که به چهار سئوال در صفحه شعر پاسخ دهند که یکی از آنها این بود که در اوقات فراغت خود چه میکنید؟ باقری بر خلاف رسم مالوف در پاسخ به آن سئوال نوشته بود که من قرآن میخوانم. این بیان شاید امروز چندان شجاعانه نباشد، اما در آن سالها چنین پاسخی بسیار شجاعانه به شمار میرفت.محقق تاکید کرد: خصلت دیگر آقای باقری، معلم بودن و شاگردپروری اوست. البته باید میان معلم بودن و شاگردپروری با مریدپروری تفاوت قائل شد. مریدپرور مریدش را چشم و گوش بسته حول آراء خود میخواهد؛ او مجیزگو دوست دارد، ولی فردی مثل آقای باقری نه مریدپرور که شاگردپرور بود و نسل زیادی از جوانان استان سیستان و بلوچستان را به مراحل بالا رساند. جدای از این آقای باقری فردی به شدت به روز نیز هست و با وجود دور بودن از پایتخت بسیار به روز و توانمند بود و حتی اطلاعاتشان از پایتختنشینان هم همواره بهتر بود.
باقری از مهمترین شاعران بومیگرای ایران است
یوسفعلی میرشکاک آخرین سخنران این مراسم بود. وی در ابتدای سخنان خود باقری را نماینده زنده شعر جنوب با رویکرد بومیگرایی و سمبولیزم دانست و گفت: این اتفاق از زمان نیما شروع شد. او طبیعت را وارد شعر کرد. اغلب اشعارش نشان میدهد که زادبومش را با واژههای خاص وارد شعر کرده است. تا پیش از این حتی یک شاعر نداریم که بشود از شعرش زادبومش را دریافت و فهمید که کجا متولد شده و کجا زندگی میکند. بعد از او منوچهر آتشی بود که با استقبال این موضوع رفت و پس از او از همان روزگاران قبل از انقلاب عباس باقری بود که نشان داد یکی از مهمترین افرادی است که میتواند این رویکرد را دنبال کند و با استفاده از عناصر زیست محیطی حرفهایش را غیرمستقیم بزند و از عناصر بومی به صورت نماد استفاده کند.این شاعر و منتقد ادبی افزود: هرگاه ارتباط شعر با مخاطب، مستقیم باشد، حتی بعد از گذشت چند سال هم که شده شعر فرو میآید و به مخاطبش پشت میکند. توانمندی شعر آنجا ظهور و بروز میکند که هر مخاطبی بتواند نقش جمعی جامعه را در شعر متجلی ببیند. اینکه برخی میگویند شعر نباید معنی داشته باشد، نفهمیدند شعر نباید معنایی داشته باشد که محدود شود به مخاطب خاص. شاید شاعری خودش نداند که چرا چنین رویکردی دارد، اما او با سرشت خود به جایی میرسد که با زبان کاری میکند که حقیقت اوست.میرشکاک همچنین گفت: اگر جماعت شاعر نتوانند به زبانی غیر خود حرف بزنند، فراموش میشوند و این به خاطر آن است که به ذات زبان پی نبردهاند.
بخش ادبیات تبیان
منبع: مهر