اعتقاد زیدیان به قضا و قدر
اعتقاد به قضا و قدر، از عقاید اسلامى است که در قرآن و حدیث به آن اشاره شده است. «قَدَر» عبارت است از اندازهگیرى و مهندسى وجود یك چیز. خداوند متعال هر چیز را با اندازه خاصّى آفریده است. و قضاء، آن است كه كار به مرحله قطعى و حتمى برسد و در همان حال، اراده و اختیار انسان در رسیدن كار به مرحله قضاء، نقش دارد.
انسان با انتخاب كارى از كارها، سبب مىشود كه چیزى بر او حتمى و قطعى مىگردد. هیچ مسلمانى نمى تواند قضا و قدر را انكار كند. هر چند معرفت تفصیلى به جزئیات مسأله ضرورتى ندارد و اصولًا براى كسانى كه آمادگى ذهنى براى فهم این گونه مسائل دقیق را ندارند، وارد شدن به آن شایسته نیست، چه بسا ممكن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهى افتند. از این جهت امیرمۆمنان على (علیه السَّلام) خطاب به این گروه مى فرماید:
«طَریقٌ مُظْلِمٌ فَلا تَسْلُكُوهُ وَبَحْرٌ عَمِیقٌ فَلا تَلِجوه وَسِرُّ اللّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ»؛ «راهى است تاریك، از آن راه نروید، و دریایى است ژرف پس به آن وارد نشوید و آن راز الهى است، پس خود را براى پرده برداشتن از آن به رنج نیفكنید».
آنچه مهم است اینكه قضا و قدر را با «جبر گرایى» یكسان نینگاریم. اعتقاد به قضا و قدر با جبرگرایى متفاوت است. آنچه شیعه انكار مى كند این است كه تقدیر الهى و تحقق آن برنامهها به حكم قطعى خدا، مانع از اختیار و آزادى انسان، در انتخاب نیك و بد نیست. در این مجال به بررسی دیدگاه زیدیان در زمینه اعتقاد به قضا و قدر پرداخته میشود تا موضع آنان در این زمینه به دست آید.
داعیهداران بحث قضا و قدر در زمان زید بن علی (علیه السلام)
بیشک سخن گفتن درباره نسبت افعال و اراده انسان در جهان با خداوند متعال به پیش از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) بازمیگردد و سخن در اینباره ذهن بشر را از دیرباز به خود مشغول ساخته است. در زمان حضور رسول الله (صلی الله علیه و آله) سخن در این زمینه وجود داشت و پس از ایشان نیز به جد پیگیری شد. در زمان زید بن علی (علیه السلام) که معاصر با عصر امام باقر (علیه السلام) بوده است جدالهای کلامی بین علما و سران مذاهب مختلف زیادتر از قبل میگردد.
برخی چون "معبد جهنی" و "جهم بن صفوان" وجود اراده برای انسان را به کلی منکر شدند و فرقه "قدریه" را به وجود آوردند. از دیگر معاصران زید بن علی (علیه السلام) که گرایش به قدریه داشتند میتوان "غیلان دمشقی" و "واصل بن عطا" را نام برد. این افراد ، مذهبی خلاف اهل بیت (علیهم السلام) داشتند و در نتیجه امام باقر (علیه السلام) در سخنان خویش زید را از همنشینی و مجالست با این گروه بر حذر میداشتند.
موضع زیدیان در مسئله قضا و قدر
به طور کلی در دیدگاه زیدیه ایمان به قضا و قدر بدین معنا است که انسان جزماً تصدیق نماید که هر خیر و شری به قضا و قدر الهی است و علم خدا به هر مخلوقی تعلق میگیرد و هر فعلی به اذن الله انجام میشود. در عین حال برای اختیار انسان نیز ارزش قائل هستند. در دیدگاه زیدیه، انسان در طاعت و معصیت آزاد است. هر چند خداوند راضی به معصیت نبوده، آن را دوست ندارد. در حقیقت زیدیان، قضا و قدر و اراده الهی را جمع کردند. در دیدگاه این فرقه منکر قضا و قدر الهی کافر است.
از جمله مهمترین آیاتی که در این زمینه مورد استناد زیدیه قرار گرفته است "إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ"؛ "ماییم كه هر چیزى را به اندازه آفریدهایم" (قمر/49) میباشد. بدین معنا که هر آنچه خداوند متعال خلق کرده است مسبوق به قضا و قدر اوست. علم او بر آن پیشی جسته است و قبل از وقوع رخداد در لوح محفوظ مکتوب گردیده است.
سخن امام زیدیه در مورد قضا و قدر
از پیشوایان زیدیه، در زمینه قضا و قدر چنین آورده است:
قضا در قرآن بر سه وجه آمده است:
1ـ علم به آینده: "وَ قَضَیْنا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ ... "؛ "و در كتاب آسمانى [شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم كه: «قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید كرد ... ". (اسراء/4)
2ـ امر: "وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ... "؛ "و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستید ... ". (اسراء/23)
3ـ خلق و احداث: "فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ ... "؛ "پس آنها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت ... ". (فصلت/12)
وی میافزاید این آیات بیانگر معنای قضا در قرآن است، اما این که خدا حکم به معصیت بر خلق میکند، سپس آنها را عذاب مینماید، سخنی باطل و محال است.
وی درباره قدر نیز معتقد است: قدر امر خدا به طاعت است، نه امر خدا به معصیت. زیرا معصیت منسوب به گناهکاران است. آنها بعد از نهی از معصیت مرتکب آن عمل شدند.
اختیار انسان
زیدیه انسان را مختار در طاعت و معصیت میداند. در اندیشه آنها، معصیت انسان از روی قهر خدا نبوده، خداوند راضی به آن نیست. چرا که خداوند خالق افعال بشر نمیباشد. بلکه انسان افعال خیر یا شر را ایجاد میکند و از همین منظر عذاب یا پاداش میبیند. قدرت مۆثر در اراده را خداوند خلق میکند و هر انسانی در حیطه قدرتش اراده دارد تا اوامر رب را انجام دهد و از نواهی دوری کند. برای اثبات این مدعای خویش نیز به آیات زیر استناد نمودهاند:
ـ " ... لِیَجْزِیَ الَّذینَ أَساۆُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى"؛ " ... تا كسانى را كه بد كردهاند، به [سزاى] آنچه انجام دادهاند كیفر دهد، و آنان را كه نیكى كردهاند، به نیكى پاداش دهد". (نجم/31)
ـ "وَ الَّذینَ كَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها ... "؛ "و كسانى كه مرتكب بدیها شدهاند، [بدانند كه] جزاى [هر] بدى مانند آن است ... ". (یونس/27)
ـ " ... لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ ... "؛ " ... دستاورد آنان براى آنان و دستاورد شما براى شماست ... ". (بقره/134)
ـ " ... لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ... "؛ " ... براى هر مردى از آنان [كه در این كار دست داشته] همان گناهى است كه مرتكب شده است ... ". (نور/11)
آنچه از این آیات به دست آوردهاند عبارتند از:
1ـ خداوند فعل را به انسان نسبت داده است. پس عمل ، فعل انسان است.
2ـ به گناهکار وعید عذاب بر عمل سیئه داده شده است. پس عمل از روی اختیار صادر میشود.
3ـ عمل انسان میزان ثواب و جزا قرار داده شده است. عملِ انسانِ مجبور ارزشی ندارد تا میزان قرار گیرد. پس انسان مختار است.
نتیجه
سخن در باب قضا و قدر از دیرباز رواج داشته است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خود در اینباره فرمایشاتی داشته و سفارشاتی به اصحاب کردهاند. پس از ایشان نیز بحث در این زمینه ادامه مییابد تا در زمان امام باقر (علیه السلام) به اوج خود میرسد. در این زمان که هنگامه حیات زید بن علی (علیه السلام) بوده است افرادی چون واصل بن عطاء رأیی مخالف اهل بیت در این زمینه داده و روی به جبرگرایی آوردند. زیدیان در زمینه قضا و قدر الهی تقریبا با امامیه همداستان میباشند. در دیدگاه زیدیه ایمان به قضا و قدر بدین معنا است که انسان جزماً تصدیق نماید که هر خیر و شری به قضا و قدر الهی است و علم خدا به هر مخلوقی تعلق میگیرد و هر فعلی به اذن الله انجام میشود. در عین حال برای اختیار انسان نیز ارزش قائل هستند. در دیدگاه این فرقه منکر قضا و قدر الهی کافر است.
فراوری: زینب مجلسی
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
الإمام زید (حیاته و عصره ـ آراۆه و فقهه)، ص 143 تا 145.
بحوث فی الملل و النحل، ج 7، ص 158.
تاریخ و عقاید زیدیه، مصطفی سلطانی، ص 209 تا 215.
راهنماى حقیقت، ص 94.
سیماى عقائد شیعه، ص 68.
فتح القدیر، ج5، ص: 155.
مطالب مرتبط: