تبیان، دستیار زندگی
«مارش پیروزی» مجموعه نمایشنامه هایی است از بهزاد صدیقی با نگاهی به آسیب های جنگ ایران و عراق . این مجموعه نمایشنامه شامل سه نمایشنامه مارش پیروزی، تلفن بی موقعو تلفن آن سوی خط می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مارش پیروزی


«مارش پیروزی» مجموعه نمایشنامه هایی است از بهزاد صدیقی با نگاهی به آسیب های جنگ ایران و عراق . این مجموعه نمایشنامه شامل سه نمایشنامه "مارش پیروزی"،" تلفن بی موقع"و" تلفن آن سوی خط" می شود.

مارش پیروزی

مارش پیروزی. بهزاد صدیقی. انتشارات افراز.چاپ اول. تهران.1389.1100 نسخه.88 صفحه. 2500 تومان.

«فکر می کنم سر نوشت این قصه ها مثل قصه زندگی خود من نامعلومه. کاش می تونستیم که ته زندگی مون رو هر جا که باشه ببینیم! می دونی رعنا، من خیلی دلم می خواد بدونم ته دنیا و ته زندگی مون چه خبره؟ »[1]

«مارش پیروزی» نمایشنامه ای است از بهزاد صدیقی که برای نخستین بار در دهمین جشنواره سراسری تئاتر دفاع مقدس در سال 1382 به کارگردانی فروغ قجابگلی با عنوان "جایی دیگر" به روی صحنه رفت.

این نمایش بازتاب جنگ هشت سال ایران و عراق بر روی روح و اندیشه دو زن جوان است. در این نمایشنامه رعنا نویسنده ای است که می خواهد با نگاه تلخی که به جنگ دارد قصه دیده های خویش و اطرافیانش را که در این مصیبت از دست داده بنویسد. وی در زمانی بعد از جنگ زندگی می کند و روزگاری را طی می کند که برای مردم دیگر گفتن از تلخی های جنگ اهمیت چندانی ندارد. ناشری که می خواهد نمایشنامه های وی را منتشر کند به او می گوید مردم داستان های شاد می خواهند و رعنا نمی تواند بپذیرد جنگ واقعه شادی آوری است. رعنا به خاطر این دیدگاهش در جامعه ای که دیگر جنگ را پشت سر گذاشته است تنها می ماند و پری از او می خواهد اتاق تنهایی اش را ترک کند و به جایی دیگر برود. اما رعنا به باورهای خود پایبند است.

این نمایش بازتاب جنگ هشت سال ایران و عراق بر روی روح و اندیشه دو زن جوان است. در این نمایشنامه رعنا نویسنده ای است که می خواهد با نگاه تلخی که به جنگ دارد قصه دیده های خویش و اطرافیانش را که در این مصیبت از دست داده بنویسد.

مارش پیروزی مجموعه نمایشنامه ای است از بهزاد صدیقی که علاوه بر نمایشنامه مارش پیروزی، شامل دو نمایشنامه دیگر به نام های تلفن بی موقع و تلفن آن سوی خط می شود. بهزاد صدیقی این نمایشنامه ها را در فاصله سال های هشتاد و دو تا هشتاد و هشت نوشته است. بهازد صدیقی کارگردان و بازیگر و منتقد سینما و تئاتر است. وی علاوه بر این کتاب نمایشنامه های « ابرایهم پسر ایمان»، « خانه دوست کجاسات»، « بازی نقش»،«بیمار هاری»،«لبه چاقو»،«سرشکسته»،«سلوک زایر» و«مصاحبه » را نیز به تقریر در آورده است. وی عضو انجمن نویسندگان و منتقدان خانه سینما و کانون جهانی منتقدان تئاتر نیز هست.

«بابا! من هر وقت سیب سرخی رو می بینم یاد اون دختر بچه می افتم. اون روزا وقتی که آبادان خالی شده بود، از جلوی یکی از خونه های کنار مسجد جامعه داشتیم رد می شدم که یه دفعه صدایی شنیدم. صدا شبیه صدای ناله ی یه بچه بود. باورم نمی شد که آبادان این قدر تلخ و عبوس شده باشه در خونه از رگبار مسلسل عین آبکش شده بود[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 29 کتاب از نمایشنامه مارش پیروزی

[2]صفحه 59 کتاب از نمایشنامه تلفن بی موقع

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان