نتیجه تسلیم پذیرى در برابر خدا!!
خداوند ابراهیم را بنده خاص خود قرار داد پیش از آنكه پیامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبى انتخاب كرد پیش از آنكه او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب كرد پیش از آنكه او را به عنوان خلیل خود برگزیند، و او را خلیل خود قرار داد پیش از آنكه او را امام قرار دهد، هنگامى كه همه این مقامات را جمع كرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، این مقام به قدرى در نظر ابراهیم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا از دودمان من نیز امامانى انتخاب كن، فرمود: پیمان من به ستمكاران آنها نمىرسد.(اصول كافى ج 1، باب طبقات الانبیاء و الرسل و الأئمه ص 133)
بنابراین مقامات و الطاف الهى، بدون دلیل به كسى واگذار نمىشود و از مجموع آیات مرتبط با حضرت ابراهیم می توان دریافت که اگر او برگزیده می شود، به خاطر روحیّهى تسلیم پذیرى او در برابر خداوند است.
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ (131 بقره)
(بخاطر بیاورید) هنگامى را كه پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
در آیات گذشته تا حدودى شخصیت ابراهیم نشان داده شد و بعضى از خدمات ابراهیم و قسمت قابل توجهى از خواستهها و تقاضاهاى او كه جامع جنبههاى مادى و معنوى بود مورد بررسى قرار گرفت.
از مجموع این بحث ها به خوبى استفاده شد كه این پیامبر بزرگ مىتواند یك الگو و اسوه براى همه حق طلبان جهان باشد، و مكتب او به عنوان یك مكتب انسانساز مورد استفاده همگان قرار گیرد.
آیه مورد بحث به عنوان تاكید به یكى دیگر از ویژگی ها و صفات برگزیده ابراهیم كه در واقع ریشه بقیه صفات او است اشاره می کند.
آرى ابراهیم آن مرد فداكار و ایثارگر هنگامى كه نداى فطرت را از درون خود مىشنود كه پروردگار به او فرمان "تسلیم باش" مىدهد او تسلیم كامل خدا مىشود، ابراهیم با فكر و درك خود مىیابد و مىبیند كه ستارگان و ماه و خورشید همه غروب و افول دارند و محكوم قوانین آفرینشند، لذا مىگوید: اینها خداى من نیستند: إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ: "من روى خود را به سوى خدایى كردم كه آسمانها و زمین را آفرید و در این راه عقیده خود را خالص كردم و من از مشركان نیستم."(سوره انعام آیه 79)
و در آیات گذشته دیدیم كه ابراهیم و اسماعیل پس از ساختن خانه كعبه، نخستین تقاضایى كه از خدا- بعد از تقاضاى قبولى اعمالشان - كردند، این بود كه آنها براستى تسلیم فرمان او باشند و از دودمان آنها نیز امت مسلمى بپاخیزد.
در حقیقت نخستین گام براى ایجاد ارزش در انسان، مسأله خلوص و پاكى است. به همین دلیل كه ابراهیم خویش را منحصراً تسلیم فرمان حق كرد محبوب خدا شد و خدا او را برگزید و به همین عنوان، او و مكتبش را معرفى كرد.
همه كارهاى ابراهیم از آغاز زندگى تا پایان كم نظیر بود، مبارزه پیگیر او با بت پرستان و ستاره پرستان و در دل آتش قرار گرفتنش كه حتى دشمن سر سختش نمرود را تحت تأثیر قرار داد و بى اختیار گفت: من اتخذ الها فلیتخذ الها مثل اله ابراهیم: "اگر كسى بخواهد خدایى برگزیند باید مثل خداى ابراهیم برگزیند."(نور الثقلین، ج 3، ص 439)
همچنین آوردن همسر و فرزند شیرخوار در آن بیابان خشك و سوزان، در آن سرزمین مقدس، و بناى خانه كعبه و بردن جوانش به قربانگاه، هر یك نمونهاى از طرز كار او بود.
همچنین وصیت و سفارشى كه در آخرین ایام عمر خود به فرزندانش نمود آن نیز نمونه بود.
پیامهای آیه:
1 ـ مقامات و الطاف الهى، بدون دلیل به كسى واگذار نمىشود. اگر خداوند ابراهیم را برمىگزیند، به خاطر روحیّهى تسلیم پذیرى او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»
2 ـ فلسفهى تسلیم انسان در برابر خداوند آن است كه او رب العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
2 نکته ضروری
در این مقاله که متبرک به نام مبارک حضرت ابراهیم علیه السلام است ذکر دو نکته ضروری به نظر می رسد:
1 ـ فرق نبوت و امامت و رسالت
كسانى كه از طرف خدا ماموریت داشتند داراى مقامات مختلفى بودند:
1- مقام نبوت- یعنى دریافت وحى از خداوند، بنابراین "نبى" كسى است كه وحى بر او نازل مىشود و آنچه را بوسیله وحى دریافت مىدارد چنان كه مردم از او بخواهند در اختیار آنها مىگذارد.
2- مقام رسالت - یعنى مقام ابلاغ وحى و تبلیغ و نشر احكام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهى بخشیدن، بنابراین رسول كسى است كه موظف است در حوزه ماموریت خود به تلاش و كوشش بر خیزد و از هر وسیلهاى براى دعوت مردم به سوى خدا و ابلاغ فرمان او استفاده كند، و براى یك انقلاب فرهنگى و فكرى و عقیدتى تلاش نماید.
3- مقام امامت - یعنى رهبرى و پیشوایى خلق، در واقع امام كسى است كه با تشكیل یك حكومت الهى و بدست آوردن قدرت هاى لازم، سعى مىكند احكام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر هم نتواند رسما تشكیل حكومت دهد تا آنجا كه در توان دارد در اجراى احكام مىكوشد.
به عبارت دیگر وظیفه امام اجراى دستورات الهى است در حالى كه وظیفه رسول ابلاغ این دستورات مىباشد، و باز به تعبیر دیگر، رسول "ارائه طریق" مىكند ولى امام" ایصال به مطلوب" مىنماید.
ناگفته پیدا است كه بسیارى از پیامبران مانند پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) هر سه مقام را داشتند : هم دریافت وحى مىكردند، هم تبلیغ فرمانهاى الهى، و هم در تشكیل حكومت و اجراى احكام تلاش مىكردند و هم از طریق باطنى به تربیت نفوس مىپرداختند.
كوتاه سخن اینكه: امامت همان مقام رهبرى همه جانبه مادى و معنوى جسمى و روحانى و ظاهرى و باطنى است، امام رئیس حكومت و پیشواى اجتماع و رهبر مذهبى و مربى اخلاق و رهبر باطنى و درونى است.
امام از یك سو با نیروى مرموز معنوى خود افراد شایسته را در مسیر تكامل باطنى رهبرى مىكند و با قدرت علمى خود افراد نادان را تعلیم مىدهد.
با نیروى حكومت خویش یا قدرت هاى اجرایى دیگر، اصول عدالت را اجرا مىنماید.
2 ـ امامت یا آخرین سیر تكاملى ابراهیم
از آنچه در بیان حقیقت امامت گفتیم بخوبى استفاده مىشود كه ممكن است كسى مقام پیامبرى و تبلیغ و رسالت را داشته باشد و استحقاق مقام امامت در او نباشد، این مقام، نیازمند به شایستگى فراوان در جمیع جهات است و همان مقامى است كه ابراهیم پس از آن همه امتحانات و شایستگىها پیدا كرد، و این آخرین حلقه سیر تكاملى ابراهیم بود.
آنها كه گمان مىكنند منظور از امامت تنها "فرد شایسته و نمونه بودن" است گویا به این حقیقت توجه ندارند كه چنین مطلبى از آغاز نبوت در ابراهیم بوده.
و آنها كه گمان مىكنند منظور از امامت "سرمشق و الگو بودن" براى مردم بوده ، باید به آنها گفت : این صفت براى ابراهیم و تمامى انبیاء و رسل از آغاز دعوت نبوت وجود دارد و به همین دلیل پیامبر باید معصوم باشد چرا كه اعمالش الگو است.
بنابراین مقام امامت، مقامى است بالاتر از اینها و حتى برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامى است كه ابراهیم پس از امتحان شایستگى از طرف خداوند دریافت داشت.
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نور ج 1
نور الثقلین جلد 3