تبیان، دستیار زندگی
یکی از لغزش‌گاه‌های مدیران که در حاشیه مسائل کاری یا تحت تأثیر روابط شخصی، خویشاوندی، دوستانه و مانند آن پدید می‌آید، بذل و بخشش‌هایی است که از بیت‌المال می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لغزش‌گاه مدیران دولتی!


یکی از لغزش‌گاه‌های مدیران که در حاشیه مسائل کاری یا تحت تأثیر روابط شخصی، خویشاوندی، دوستانه و مانند آن پدید می‌آید، بذل و بخشش‌هایی است که از بیت‌المال می‌شود.


رابطه مدیر با معلمین مدرسه

مدیری به علتی نمی‌تواند، یا مصلحت نمی‌داند که دوست یا فرزند دوستش یا خویشاوندانش را در حیطه مدیریتی خود استخدام کند. از این رو، سفارش او را به مدیر دیگر می‌کند و آن مدیر هم با انجام کار سفارشی، مدیر اول را مدیون خود می‌سازد. آن گاه نوبت به مدیر اول می‌رسد تا در زمان مناسب، به سفارش مشابهی عمل کند و از شرمندگی او خارج شود.

این داد و ستدها در یک سطح گسترده و متنوع در میان مدیرانی که تعهد و تقوای کاری ندارند، کم و بیش دیده می‌شود. برای مثال، مدیری از تولیدات کارخانه تحت مدیریت خود، رایگان یا با تسهیلات ویژه، به مدیر دیگری مرحمت و احسان می‌کند. در نتیجه، او مدیون محبت‌ها و حاتم بخشی‌های مدیر اول شده است و برای جبران این دین، از کیسه بیت‌المال، مقابله به مثل می‌کند.

یکی زمین می‌دهد و دیگری مصالح؛ یکی روغن می‌بخشد و دیگری برنج، پیش‌کش می‌کند؛ یکی ویلا در اختیار می‌گذارد و دیگری بهره‌مندی از رستوران هتل را تقدیم می‌دارد؛ یکی به سفر خارجی مهمان می‌کند و دیگری با امتیاز تأسیس کارخانه، جبران می‌کند؛ آن یکی تقصیر را می‌پوشاند و این یکی او را از تیغ قانون می‌رهاند و کارها و رابطه‌های غیر قانونی مانند آن.

البته برای هر یک از موارد گفته شده، گریزگاه‌های شیطانی و توجیه‌های نفسانی فراوانی هم وجود دارد از قبیل: ناروایی رد احسان، جلب همکاری و هم‌دلی برای پیشبرد امور سازمان، صاحب حق دانستن خود به خاطر نقش محوری و کارآیی بالا! اما آنچه در حقیقت اتفاق می‌افتد، سوءاستفاده از موقعیت، مرفه شدن بیش از حد زندگی مدیران با امکانات بیت‌المال و سرانجام، آلوده شدن زندگی آنان به کارهای مشتبه و حرام است.

البته این چنین سوء استفاده‌هایی، به ضعف اعتقادی و نگاه سطحی به منصب و موقعیت اجتماعی باز می‌گردد. چنانچه مدیران، مسئولیت‌های خویش را امانت و خدمت‌گزاری بدانند، مرتکب این گونه انحراف‌ها نمی‌شوند، بلکه با تلاش و تکاپوی خالصانه، نام نیک از خود به جای می‌گذارند و می‌دانند که هر اوجی را فرودی است و پست و مقام‌های دنیوی، دست‌گردان این و آن است.

این چنین سوء استفاده‌هایی، به ضعف اعتقادی و نگاه سطحی به منصب و موقعیت اجتماعی باز می‌گردد. چنانچه مدیران، مسئولیت‌های خویش را امانت و خدمت‌گزاری بدانند، مرتکب این گونه انحراف‌ها نمی‌شوند.

حالا به نمونه‌ای از سیره‌ی علی بن ابی طالب (ع) توجه کنید تا تفاوت از زمین تا آسمان رفتار برخی مدیران را با سیره مولای متقیان متوجه شویم:

عده‌ای از دوستان مولا به حضور حضرت رسیدند و گفتند: چنانچه افراد سیاسی و انحصار طلب‌ها را با پول راضی کنی، برای پیشرفت امور شایسته‌تر است.

امام از این پیشنهاد خشمگین شد و فرمود: آیا نظرتان این است که به کسانی که تحت حکومت من هستند، ظلم کنم و حق آنان را به دیگران بدهم و با تضییع حقوق آنان، یارانی دور خود جمع نمایم؟ به خدا سوگند تا دنیا وجود دارد و تا آفتاب می‌تابد و ستارگان می‌درخشند، این کار را نخواهم کرد. اگر مال، از آنِ خودم بود، آن را به طور مساوی تقسیم می‌کردم، چه رسد به اینکه مال، مال خداست...

سپس فرمود: ای مردم! کسی که کار نیک را در جای نادرست انجام داد، چند روزی نزد افراد نا اهل و تاریک‌دل، مورد ستایش قرار می‌گیرد و در دل ایشان، محبت و دوستی می‌آفریند، ولی اگر روزی حادثه بدی برایش پیش بیاید و به یاریشان نیازمند شود، آنان بدترین و سرزنش‌کننده‌ترین خواهند بود.

اینجاست كه باید گفت:

علی جان، سر و جان ما فدایت

ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجا


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: برزخ

برگرفته از انجمن: اجتماعی