تبیان، دستیار زندگی
تلویزیون در سال‌های اخیر وظایف مختلفی را به عهده داشته است. از اعلام اخبار و اطلاعات مختلف به مخاطبان گرفته تا ساخت برنامه‌های سرگرم‌كننده و جریان‌سازی در رویدادهای گوناگون اما این رسانه در مواقعی نیز اقدام به ساخت «پدیده»هایی كرده كه مخاطبان را شگفت‌زده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عمر فوتبالیست ها از بازیگـران كمتر است

گفت‌وگوی با«سروش صحت» و «پژمان جمشیدی»


تلویزیون در سال‌های اخیر وظایف مختلفی را به عهده داشته است. از اعلام اخبار و اطلاعات مختلف به مخاطبان گرفته تا ساخت برنامه‌های سرگرم‌كننده و جریان‌سازی در رویدادهای گوناگون اما این رسانه در مواقعی نیز اقدام به ساخت «پدیده»هایی كرده كه مخاطبان را شگفت‌زده كرده است. نام‌های مختلفی را می‌توان نام برد كه به عنوان مجری، بازیگر، فیلمنامه‌نویس و... در این رسانه به پدیده تبدیل شده‌اند و حالا «پژمان» آخرین پدیده‌یی است كه از این رسانه سر برآورده است. سریالی با محوریت یك شخصیت فوتبالیست كه از همان قسمت‌های اول مخاطب را با خود همراه كرده و به مرور خبر از تولد شخصیتی جالب و عجیب داده كه با وجود آن كه رشته اصلی‌اش فوتبال است، در مقام یك بازیگر حضوری جذاب و شیرین دارد.

پژمان

این گفت‌وگو با سروش صحت، كارگردان و پژمان جمشیدی، ایده‌پرداز اولیه این سریال و بازیگر نقش پژمان، به چگونگی شكل‌گیری این تجربه پرداخته و این دو نیز از كم و كیف ایفای این نقش سخن گفته‌اند و به جزییاتی اشاره كرده‌اند كه برای خواننده این مطلب خواندنی و جذاب است.

پژمان جمشیدی: تلویزیون همیشه برای من جدی بوده است. برخلاف برخی آدم‌ها كه می‌گویند تلویزیون نگاه نمی‌كنند و فقط ماهواره نگاه می‌كنند من به صراحت می‌گویم كه من اكثرا تلویزیون ایران را نگاه می‌كنم

سروش صحت: وقتی با برادران قاسمخانی صحبت می‌كردیم، می‌گفتیم بد نیست این مسائل را نشان دهیم كه همه بازیكن‌ها دستمزدهای نجومی نگرفته‌اند، روابط خانوادگی خوبی دارند و برخی دچار فقر و مشكلات مالی هستند

نخستین مواجهه شما با رسانه‌یی به نام «تلویزیون» برای چه زمانی بوده است؟ به خاطر دارید نخستین برنامه‌یی كه در تلویزیون حضور داشتید كدام برنامه بود؟

پژمان جمشیدی: سال‌ها قبل كه تازه ماهواره آمده بود، به برنامه‌یی تلویزیونی دعوت شدم كه از شبكه جام جم پخش می‌شد و مجری آن «شهاب حسینی» بود. در آن سال‌ها تازه ماهواره به ایران آمده بود و شبكه جام جم هم روی ماهواره پخش برنامه داشت اما هنوز با این مفهوم آشنا نشده بودم كه چطور برنامه‌ تلویزیونی می‌تواند متعلق به ایران باشد و از ماهواره پخش بشود. جشن رمضان هم از برنامه‌های دیگری بود كه به آن دعوت شدم و به خاطرم هست برنامه دیگری هم بود كه مجریانش سید جواد یحیوی و محمد سلوكی بودند. بعدها حضورم در تلویزیون ادامه یافت و در برنامه‌های ورزشی مختلفی حضور پیدا كردم.

حضور در تلویزیون برای نخستین بار تجربه خاص و جالبی می‌تواند باشد. خیلی‌ها هول می‌شوند و حرف‌هایی كه می‌خواهند بزنند را فراموش می‌كنند. برخی افراد هم با دوربین راحت هستند و مشكل خاصی ندارند. شما جزو كدام دسته از افراد بودید؟

پژمان جمشیدی: من همیشه جلوی دوربین راحت بوده‌ام. هیچ‌وقت به حرف‌هایی كه می‌خواهم بزنم فكر نمی‌كنم و طرحی برای حرف زدن نمی‌ریزم. همان حرف‌های خودم را مطرح می‌كنم. به همین دلیل مشكلی با دوربین نداشته‌ام.

حالا با تجربه ایفای نقش در سریال پژمان چه دیدگاهی نسبت به تلویزیون پیدا كرده‌اید؟ یعنی چقدر نظر شما نسبت به این رسانه تغییر كرده است؟

پژمان جمشیدی: خیلی زیاد. من همه جوره تلویزیون را می‌شناختم جز این شكل از تلویزیون كه در سریال پژمان تجربه كردم. پیش از این تجربه ،همیشه با دوستانم بر سر این مساله بحث می‌كردیم كه آیا بازیگر ها مشهورند یا فوتبالیست‌ها. حالا به نظر شخص من معروف‌ترین آدم‌ها در ایران افرادی هستند كه در سریال‌های تلویزیونی ایفای نقش می‌كنند. علت این مساله هم این است كه تلویزیون راحت‌ترین دسترسی را در اختیار مخاطب خود قرار می‌دهد و هر كس در خانه خود به سادگی می‌تواند از این وسیله برای سرگرمی استفاده كند یا اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت كند. این سادگی حتی در دسترسی به روزنامه و نشریات مكتوب هم نیست و برای خرید یك روزنامه، حتما باید لباس پوشید و تا سر كوچه رفت اما تلویزیون با یك دكمه روشن می‌شود و از آن، قاب دنیا قابل مشاهده است. من خودم هیچگاه تصوری از این موقعیت تلویزیون نداشتم. برخلاف سروش صحت و گروه سازنده این سریال كه تجربه‌هایی مانند پاورچین، شب‌های برره و ساختمان پژشكان را در كارنامه خود داشتند من با این مقوله آشنایی نداشتم و هر بار آنها درباره میزان مخاطب بالای تلویزیون صحبت می‌كردند نسبت به این موضوع ناآگاه بودم.

پژمان

آیا تلویزیون برای شما آنقدر جدی شده كه بخواهید به عنوان یك فعالیت جدید در زندگی خود روی آن برنامه‌ریزی كنید؟

پژمان جمشیدی: تلویزیون همیشه برای من جدی بوده است. برخلاف برخی آدم‌ها كه می‌گویند تلویزیون نگاه نمی‌كنند و فقط ماهواره نگاه می‌كنند، من به صراحت می‌گویم كه من اكثرا تلویزیون ایران را نگاه می‌كنم چون به من آرامش می‌دهد. آدم‌هایی كه در تلویزیون هستند همان افرادی هستند كه در كنار من زندگی می‌كنند و به زبان من سخن می‌گویند. البته برنامه‌های شبكه‌های ماهواره‌یی را هم گهگاه نگاه می‌كنم. این شبكه‌ها گاهی برنامه‌های خوب و جذابی هم دارند اما تلویزیون خودمان به من آرامش بیشتری می‌دهد.

موضوعی كه سریال پژمان به آن اشاره می‌كند، علاوه بر فوتبال در سینما و تلویزیون هم مسبوق به سابقه است. افسردگی‌هایی كه شخصیت پژمان گرفتار آن است گاه در میان بازیگرانی كه مدتی بیكار می‌مانند هم بروز پیدا می‌كند. آیا در سریال پژمان این دو موضوع با هم تلفیق شده است؟

سروش صحت: قصه‌یی كه مهراب و پیمان قاسمخانی تصمیم گرفتند، بنویسند قصه یك فوتبالیست بود. این مساله هم چند علت داشت؛ اول اینكه ایده اولیه سریال متعلق به پژمان جمشیدی بود و دیگر اینكه به واسطه پررنگ بودن مساله فوتبال در جامعه، درك این موضوع برای مخاطب عام راحت‌تر و ساده‌تر است. البته عمر حرفه‌یی فوتبالیست‌ها هم كوتاه‌تر از عمر بازیگران است. ورزشكارها در سن 33 تا 34 سالگی معمولا با عرصه حرفه‌یی ورزش خداحافظی می‌كنند و این خیلی دردناك است كه در اوج جوانی این اتفاق رخ دهد. به همین دلیل این مساله در ورزش دردناك‌تر است.

این سریال بر اساس خاطراتی شكل گرفت كه پژمان جمشیدی برای برادران قاسمخانی تعریف كرده است و البته قصه‌پردازی و تخیل هم مانند هر اثر نمایشی در آن بسیار وجود دارد.

آیا علت انتخاب یك شخصیت فوتبالیست برای این سریال می‌تواند این مساله باشد كه در سال‌های اخیر انتقادهای فراوانی نسبت به پشت صحنه‌های فوتبال و روابط میان ورزشكاران این عرصه مطرح شده است؟ آیا این سریال قصد داشته با نگاهی انتقادی به این عرصه بپردازد؟

سروش صحت: وقتی با برادران قاسمخانی صحبت می‌كردیم، می‌گفتیم بد نیست این مسائل را نشان دهیم كه همه بازیكن‌ها دستمزدهای نجومی نگرفته‌اند، روابط خانوادگی خوبی دارند، برخی دچار فقر و مشكلات مالی هستند و مثل مردم عادی زندگی می‌كنند. فوتبالیست‌هایی كه دستمزدهای نجومی می‌گیرند صرفا محدود به نسل خاصی هستند و این مساله عمومیت ندارد.

پژمان جمشیدی: ما به هیچ كدام از اتفاق‌های روز فوتبال فكر نكردیم و آنچه در این سریال مشاهده می‌شود صرفا اتفاق‌هایی است كه برای من به عنوان پژمان جمشیدی رخ داده و پس از پایان عمر فوتبال من هم پیش آمده است. مثلا وقتی نخستین بار به بانك رفتم و از من كارت شناسایی خواستند، متوجه شدم كه دیگر مرا نمی‌شناسند و پذیرش این مساله برای من سخت بود. حتی این اواخر یك بار چك من برگشت خورد. در دوران اوج ورزش، سوپرماركتی محله‌مان اجازه نمی‌داد خریدهایم را خودم به خانه بیاورم اما حالا مجبورم خودم همه‌چیز را بار كنم و بیاورم.

پیمان و مهراب قاسمخانی به‌شدت اهل فوتبال هستند. هر روز روزنامه ورزشی می‌خوانند، هفته‌یی یك‌بار فوتبال بازی می‌كنند، رفیق ورزشكار دارند و... اما حضور پژمان بسیار بسیار مفید بود چون او اصطلاحا «آخر» فوتبال بود...

البته سریال با لحن و زبان طنز همه حرف‌های خودش را هم زده است!

پژمان جمشیدی: كلیاتی در فوتبال ما وجود دارد كه در این سریال دیده می‌شود. مثلا فوتبالیست 36 ساله سریال پژمان وقتی با این سوال رییس بانك مواجه می‌شود كه: «چرا دیگر فوتبال بازی نمی‌كنی»؟ می‌گوید: «امان از مافیای فوتبال»! این سریال اصلا كاری به مافیای فوتبال ندارد چون مافیای فوتبال كاری به كار یك بازیكن 36 ساله كه دوران فوتبالش تمام شده ندارد. او می‌گوید: مافیای فوتبال و ذهن مخاطبان به سمت این موضوع می‌رود اما واقعیت این است كه پژمان با طرح این مساله، ذهن مخاطبان را منحرف می‌كند. او فرد بسیار زیاده‌خواه و ابلهی است و بالا رفتن سن و سال خود را پشت این موضوع پنهان می‌كند.

اما در همین قسمت‌های اخیر، موضوع‌هایی مانند فامیل بازی در فوتبال، دادن پول برای حضور در برنامه 90 و... هم مطرح شد.

پژمان جمشیدی: در سریال مسائل دیگری هم مطرح می‌شود. مثل انتقادی كه پژمان از عدم چاپ مصاحبه‌هایش در رسانه‌ها مطرح می‌كند و می‌گوید خبرنگارها برای این كار پول می‌گیرند. اتفاقا طرح این مسائل به نفع خبرنگاران است و نشان می‌دهد فقط دیدگاه فردی مثل پژمان نسبت به خبرنگاران چنین است و واقعیت ماجرا این نیست .

اما جنس طنز سریال مانند برنامه‌هایی همچون «شب‌های برره» كه صرفا مخاطب را بخنداند، نیست و در لایه‌های زیرین آن حرف‌های خوبی مطرح می‌شود.

سروش صحت: بالاخره سریال حرف‌هایی هم می‌زند اما وجه طنز غالب است. اگر بخواهیم برای سریال معناهایی را مطرح كنیم، می‌توانیم به این مساله اشاره كنیم كه باید یادمان باشد در هر حرفه‌یی كه باشیم و هر مسوولیتی كه داشته باشیم و حتی در زندگی عادی، در یك مقطع زمانی همه اینها تمام خواهد شد و باید آماده باشیم كه با آن واقعیت روبه‌رو شده و وارد مرحله‌یی جدید شویم و پذیرش این مرحله جدید را هم داشته باشیم.

به نظر می‌رسد انتخاب جامعه فوتبال به عنوان بستر روایت این قصه به این دلیل بوده كه جامعه فوتبال بستر پذیرش مناسب‌تری برای این مسائل انتقادی داشته است.

سروش صحت: این عرصه جالب‌تر از دیگر عرصه‌هاست و نكته دیگر این است كه كاراكتری نقش پژمان جمشیدی را ایفا می‌كند كه در عین حال كه خود آن فرد است، ربطی هم به آن فرد ندارد و این وضعیت یك ملغمه عجیب و جالبی را ایجاد می‌كند كه بخش‌هایی از آن واقعی است. مثلا بهروز رهبری‌فرد ،دوست پژمان جمشیدی است و حمید درخشان واقعا الگوی پژمان جمشیدی بوده است اما این دو كاراكتر در سریال، شخصیت‌های عالم واقعیت نیستند.

پژمان جمشیدی: كلیت این قصه شبیه یك خواب می‌ماند.

سروش صحت: تاكید می‌كنم كه صرفا بخش‌هایی از این قصه واقعی است و این تلفیق واقعیت و داستان برای خود ما خیلی دل‌انگیز و لذت‌بخش است.

پژمان

شاید علت بروز چنین وضعیتی این باشد كه شما خیلی راحت و ساده سراغ اصل مطلب رفته‌اید و مقدمه‌چینی‌های بیهوده نداشتید.

سروش صحت: یكی از ویژگی‌های متن‌های برادران قاسمخانی این است كه این گونه می‌نویسند. من هم در كارگردانی همه‌چیز را ساده برگزار می‌كنم. ساختار ساخته‌های من ساده است چون قرار نیست موضوع پیچیده‌یی را مطرح كنیم.

یعنی در طول ساخت سریال كاملا مقید به متن بودید؟

سروش صحت: بله، اما در طول كار به دلیل حضور بچه‌های خلاق و شیرین و بداهه‌پرداز، از هر پیشنهادی استقبال می‌كردیم. اگر قرار بود شوخی خاصی اضافه شود حتما باید در تمرین آن را تجربه می‌كردیم و جواب می‌داد.

پژمان جمشیدی: من جمله‌یی داشتم كه پیمان قاسمخانی از آن خیلی خوشش می‌آمد. این جمله را در بهشت زهرا می‌گفتم و مضمون آن چنین بود: «دور و نزدیك نداره، آرزوی ما موفقیت آن عزیز در آن دنیاست» كه پیمان قاسمخانی خیلی از آن خوشش می‌آمد و این جمله در بداهه خلق شد و اصطلاحا درآمد. اما تقریبا 95 درصد دیالوگ‌ها در متن بود.

در سریال نكاتی وجود دارد كه نشان می‌دهد تحقیق دقیقی برای سریال صورت گرفته است. مثلا متلك‌های فوتبالی كه در كار مطرح می‌شود، كاملا به‌روز است. در این مرحله چه اتفاقی رخ داده است؟

سروش صحت: پیمان و مهراب قاسمخانی به‌شدت اهل فوتبال هستند. هر روز روزنامه ورزشی می‌خوانند، هفته‌یی یك‌بار فوتبال بازی می‌كنند، رفیق ورزشكار دارند و... اما حضور پژمان بسیار بسیار مفید بود چون او اصطلاحا «آخر» فوتبال بود و گاهی اصطلاحاتی را كه ما نوشته بودیم، حذف می‌كرد و می‌گفت این كلمه معنی بدی می‌دهد. مثلا در فیلمنامه جمله‌یی بود با این مضمون كه «تا حالا با شورت ورزشی یك عكس هم نینداخته» اما پژمان گفت «تا حالا لگد به گربه هم نزده» را به كار ببریم چون این جمله تناسب بیشتری با فوتبال دارد.

«عام بودن» این شوخی‌ها هم نكته مهمی است. گاهی اصطلاحاتی در یك اثر مطرح می‌شود كه مخاطب عام آنها را نمی‌فهمد اما در پژمان این وضعیت وجود ندارد و هر مخاطبی با هر درجه از اطلاعات با كار ارتباط برقرار می‌كند.

پژمان جمشیدی: علت این مساله این است كه سریال پژمان اثری اجتماعی است تا فوتبالی. البته در جامعه ما فوتبال خیلی فراگیر است و در جامعه ما مردم به واسطه برنامه‌یی مانند 90 با فوتبال آشنا هستند و اصطلاحات آن را خوب می‌دانند.

پژمان

در سریال پژمان متن و بازی، جزو دو عنصر بسیار پررنگ هستند كه توجه مخاطب را كاملا جلب می‌كند. به عنوان كارگردان این سریال چه مسیری را در بخش‌های دیگر همچون: تدوین، صداگذاری، ساخت موسیقی و... طی كرده‌اید و چه اتفاق‌هایی در بخش‌های اینچنینی رخ داده است؟

سروش صحت: اگر بخش‌های دیگر دیده نمی‌شود یكی از محاسن سریال است. هر بخشی كه از كار بیرون نزند، بخش خوب كار است و چیزی كه به چشم می‌آید، ایراد و اشكال دارد. نوشته‌ها و بازی‌ها در سریال حس می‌شود چون دقیقا همین مباحث باید دیده شود و من از اینكه بخش‌های دیگر دیده نشده خوشحالم اما طراح صحنه، صدابردار و... در سریالی اینچنینی وظیفه خودشان را به خوبی انجام داده‌اند. سلیقه كارگردانی من هم این است كه چیزی كه لزومی به نمایش آن وجود ندارد را نشان ندهیم و به تصویر نكشیم.

البته این حسن بزرگی برای یك كار است. مثلا درباره تدوین خوب هم گفته می‌شود كه تدوین خوب، تدوینی است كه دیده نشود. شما چه مسیری را برای رسیدن به این جایگاه طی می‌كنید؟

سروش صحت: در یك سریال اینچنینی فقط باید بازی‌ها دیده شود و متن و قصه احساس شود و سایر بخش‌ها نباید اصطلاحا از توی كادر بیرون بزنند. گاهی یك لباس خاص كه توی ذوق می‌زند یا یك زاویه دوربین نامتعارف حس و حال كار را به هم می‌ریزد. مثلا ما از دوربین روی دست هیچ جا استفاده نكردیم جز صحنه خواب پژمان یا جایی كه عشقی به كما رفته است؛ برای تشدید حس صحنه از دوربین روی دست استفاده كردیم اما جایی كه دلیلی برای این كار نداشت و اتفاق خاصی رخ نمی‌داد، از این تمهید استفاده نكردیم.

طنازی خاصی هم در بخش‌هایی از سریال دیده می‌شود كه به نظرم مشخصه كار است. مثلا حضور آدم‌های عجیب و غریب در مقابل بهشت زهرا از این موارد است. جایی كه مردی با كلاه نمدی سوار اتومبیلی گرانقیمت می‌شود و مردی متشخص و كت شلواری، سوار موتور می‌شود. این بخش‌ها نشان‌دهنده جامعه‌یی نامتوازن است كه هیچكس جای خودش نیست.

سروش صحت: اغلب این موارد در فیلمنامه بوده و فقط در بخش‌هایی محدود، چیزهایی را به قصه اضافه كرده‌ایم. یكی از بخش‌هایی كه با اجازه پیمان و مهراب دوست داشتم به قصه اضافه شود، حضور «اردشیر كاظمی» بود كه در قصه حضور داشت و صرفا هم می‌خوابید. او پدربزرگ خانواده است و هر بار كه چشمش را باز می‌كند آنچه برایش جالب نیست را می‌بیند، دوباره به خواب می‌رود. حضور او «زندگی» را وارد سریال می‌كرد و من دوست داشتم تعداد جلسات بیشتری او آفیش باشد.

پژمان جمشیدی: البته تصور من از حضور این شخصیت این بود كه او فرد دنیادیده‌یی است و همه راهی كه دیگران رفته‌اند را او رفته و طی كرده و در انتهای آن به آرامشی رسیده است. ته زندگی اوست.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه اعتماد / حمیده جهانگیر