رونمایی از «سنگ سلام»

رضا که خود از نویسندگان با سابقه است در این مراسم با اشاره به اینکه مایه افتخار است که در جلسه رونمایی کتاب محمدرضا بایرامی شرکت میکنم، با خاطرهای طنز گفت: آخرین باری که در جلسه رونمایی کتاب محمدرضا بایرامی شرکت کردم، در آن جلسه گفته بودم به نظرم این کتاب جزو بهترین آثار چند سال اخیر ایران به لحاظ فرم و تکنیک روایت است. اما دوستان محبت کردند فردای آن روز کتاب «مردگان باغ سبز» را توقیف کردند، به همین دلیل اگر اجازه دهید درباره کتاب صحبت نمیکنم.
وی افزود: در جلسه رونمایی مردگان باغ سبز گفتم که اثر خوبی است، اما باید توضیحی دهیم که کتاب به دلیل نوع روایت مدرن و پست مدرنش امکان دارد که خواننده سنتی را به اشتباه بیندازد و او خیال کند کتاب به یک معنا در نعت یا مدح است، اما توضیح دادم که شخصیت اول کتاب در حقیقت گزندی است که آدم غیر سیاسی از حضور در سیاست میخورد که این موضوع به بهترین شکل نمایش داده شده است.
نویسنده «من او» اضافه کرد: امروز درباره کتاب نمیخواهم صحبت کنم، اما دوست دارم درباره ماجرای پشت تألیف که خودم در جریان هستم، بگویم واقعیت این است که عنوان این کتاب «سنگ سلام» انتخاب شد که من و آقای بایرامی در یک روز به آن رسیدیم آن هم وقتی بود که به سفر رفته بودیم این سفر تقریبا فرهنگی بود تا در منطقه محرومی از کهگیلویه و بویراحمد کتاب پخش کنیم، از منطقه مارگون وارد شدیم و نرسیده به یاسوج وارد منطقه بزرگ زیلایی شدیم. یکی از نقاط محروم استان است در حقیقت با دو ماشین وارد منطقه شدیم و برای پخش کتاب به این روستا رفته بودیم. در حین راه از بلندی بالا میرفتیم که یکی از ماشینها نتوانست راه را ادامه دهد. ما مجبور شدیم آنجا بایستیم و آنجا به پدیده سنگ سلام نزدیک و با آن روبرو شدیم.
وی به نکاتی اشاره و اضافه کرد: من و آقای بایرامی هر دو با هم در یک سفر با یک پدیده روبرو شدیم. سنگ سلام را من هم می دیدم و نت یک خطی درباره آن نوشتم اما شاید اصلا برایم مهم نبود، امروز داشتم به همان نوشتهها نگاه میکردم و دیدم که چقدر برداشتها از یک واقعه مشترک متفاوت است، توصیفات من، توصیفاتی است که خود دیدهام و توصیفات بایرامی متعلق به اوست و مهم این است که هر دو یک مکان را دیدهایم، اما نگاهها تا این حد میتواند متفاوت باشد.
امیرخانی در توضیح بیشتر سخنانش با بیان اینکه به موضوع جالبی در این روستا برخورد کردیم ابراز داشت: مهمترین موضوع از نگاه من توضیح سهام عدالت بود زیرا در این روستا این سهام به اندازه همه اهالی نبود در حالی که همه روستا محروم بودند و باید سهام به همه میرسید، ولی به جهت محدود بودن به یک سری افراد خاص داده بودند. ما که به روستا رسیدیم با بیل به کمر یکی از اهالی زده بودند که چرا سهام گرفتند، من نیز یادداشتهایی داشتم اما هرچه نگاه میکردم مکتوباتی که رضا بایرامی در داستانش آورده من ندیدم.
وی در ادامه تصاویری از محمدرضا بایرامی در این سفر فرهنگی به نمایش گذاشته و در آنها زندهیاد امیرحسین فردی و محسن مۆمنی شریف نیز حضور داشتند و در ضمن آنها گفت: سفرها میتواند دستمایه نوشتن داستانها باشد، کما اینکه در «سنگ سلام» این اتفاق افتاده است. نکته بسیار مهمتر اینکه این دستمایه یکسان نیست؛ مطالب من با بایرامی یکسان نیست و متفاوت است.
بایرامی: هنگام نوشتن داستان به حدی پهلو باز کرد و مفاهیم مختلفی به ذهن آمد که به نظر رسید میتوان در آن گنجاند. این موضوع کمکم مرا به ترس انداخت که چرا کار اینگونه میشود، خیلی وقتها تکلیفم هم روشن نبود، اما در نهایت کار را بدین گونه پیش بردم. به نظر میآید باید اجازه بدهیم تا مخاطبان داوری کنند.
امیرخانی تصریح کرد: کتاب رضا به شدت معاصر و امروزی است مثل سایر آثارش، در کتاب بایرامی گوسفند و سگ گله و غذای روستایی میبینیم و سعی میکنیم بگوییم اینها موضوعات ما نیست. اولا باید بگویم یک نکته خیلی ارزشمند در کار رضا وجود دارد و آن اینکه در کارش روستاگریزی و نشان دادن روستا به عنوان مدینه فاضله در مقابل مدرنیسم شیطانی وجود ندارد. روستا را همانگونه میبیند که باید، اینگونه نیست که روستا برای او یک نفر باشد. روستا برایش یک صحنه و فضاست و همین امر روستاهای او را غیرشعاری میکند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در کتاب کوه مرا صدا میزند، با اثر چپ روستایی مواجه نیستیم، این اثر اولین کتاب روستایی ایران است که چپ نیست. همانگونه که باید روستا را دید، دیده است.فضای این اثر فضای داستان امروز است و فکر میکنم کلیدیترین جمله ای که درباره انسان امروزین بودن شخصیت رمان باید گفت قسمت انتهایی داستان است ، همان جا که میگوید ما قرار بود زائر باشیم راهنمای دزدان شدیم.
فتاحی: بایرامی به تکنیک جدیدی رسیده است
در ادامه حسین فتاحی درباره تازهترین رمان منتشرشده بایرامی، گفت: فکر میکنم تفاوتی در رمانهای بایرامی با سایر دوستان وجود دارد که به لحاظ شکل و مضمون به آنها اشاره میکنم. معمولا وقتی رمانی مینویسیم شخصیتهایی داریم که برای او مشکلی پیش میآید، و... کل رمانهای دنیا همینگونه است، اما در دو سه کار اخیر بایرامی خصوصا «سنگ سلام» ما میبینیم که ماجراها خیلی ساده شروع میشوند، ولی وقتی داستان به جلو میرود، به دنیاهای فرعی برمیخوریم که اتفاقا آنها مضامین را باز میکنند.
به گفته وی، به نظر میرسد در «سنگ سلام» با فرم تازهای از ساختار نوشتن رمان مواجه هستیم. خلاصه داستان رمان خیلی ساده است، ولی چیزی که ما را به مضمون اصلی مورد نظر رهنمود میکند، دنیاهای حاشیهایی است. فکر میکنم بایرامی در این رمان خیلی به فنون تازه نزدیک شده است که این فرم در دیگر رمانها کمتر دیده شده است، به خاطر همین به او تبریک میگویم. یکی از تفاوتهای کتاب مردگان باغ سبز و پل معلق و آثار بایرامی همین آغاز با ماجراهای خیلی ساده است.
دهقان: بایرامی را از تأثیرگذارترین نویسندگان فعلی ایران میدانم
احمد دهقان از دیگران حاضران این مراسم بود که به سخنرانی پرداخت وی گفت: بایرامی را از تأثیرگذارترین نویسندگان فعلی ایران میدانم، اگر بخواهیم چند نویسنده تأثیرگذار معاصر کشور را نام ببریم، یکی از آنها محمدرضا بایرامی است.
دهقان با تاکید بر مشخصههای قلم بایرامی عنوان کرد: بایرامی در نوشتن بسیار ثابتقدم است، بایرامی به هیچ عنوان راه خود را کج نکرده است. اما در مقابل یکی از بزرگترین مشکلات برخی از نویسندگان ما این است که روی هر شاخهای میپرند و یک وحدت رویه در آثارشان به چشم نمیخورد. اما بایرامی اینگونه نیست و هرکدام از آثارش حرفهایی برای گفتن دارد که ما را مجبور میکند درباره آن صحبت کنیم.این نویسنده با تاکید به فرم داستان که در آثار اخیر بایرامی به چشم میخورد، ابراز داشت: شاید در نگاه نخست تصور این باشد که این نویسنده تلاش دارد فرمگرایی را در آثارش به رخ کشد مثلا در کتاب «مردگان باغ سبز» با بخش بخش گفتن داستان و در رمان «سنگ سلام» با شیوه دیگر؛ اما من نکته مهم در آثار وی را مضمونگرایی میدانم. بایرامی داستانش را در یک سطح خاص نمینویسد، آن را عمق میدهد و چند لایه میکند داستانهای وی پر از مضمونهای امروز زندگی ما است، گاه در داستانهایش جملات حکمت آمیز و حکمتواری را میبینیم. وی از سالهای گذشته این راه را برگزید که به داستانهای خود عمق دهد و امروز عمیقترین کار خود را عرضه کرده است داستانی که هم نگاه مذهبی دارد و هم نگاه امروزی و این چیزی کمی نیست.
محمدرضا بایرامی هم گفت: هنگام نوشتن داستان به حدی پهلو باز کرد و مفاهیم مختلفی به ذهن آمد که به نظر رسید میتوان در آن گنجاند. این موضوع کمکم مرا به ترس انداخت که چرا کار اینگونه میشود، خیلی وقتها تکلیفم هم روشن نبود، اما در نهایت کار را بدین گونه پیش بردم. به نظر میآید باید اجازه بدهیم تا مخاطبان داوری کنند. نویسنده «آتش به اختیار» با بیان اینکه خیلی ذوقزده شدم وقتی «سنگ سلام» را برای اولین بار دیدم اما فکر نمیکردم حتما از آن رمانی استخراج میشود، تصریح کرد: این درحالی است که با دیدن پل معلق میان کوه مطمئن بودم که در آینده یک کاری از آن خواهم نوشت که موضوع رمانم خواهد شد که این گونه هم شد.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: فارس