تبیان، دستیار زندگی
معراج رسول گرامی اسلام (صلوا ت الله علیه) به آسمان‌ها بحثی است که همواره از سوی عالمان اسلامی و مفسران مورد بررسی قرار گرفته شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نزدیک‌تر از دو کمان


معراج رسول گرامی اسلام (صلوات الله علیه) به آسمان‌ها بحثی است که همواره از سوی عالمان اسلامی و مفسران مورد بررسی قرار گرفته شده است.


معراج

در قرآن کریم آیاتی به ماجرای معراج رسول خدا صلی الله علیه وآله اختصاص داده شده است و به صورت کلی مواردی را بیان می‌دارد. از جمله آیات هشتم و نهم سوره مبارکه نجم می‌باشد.

در این دو کریمه اشاره شده است که رسول مکرم اسلام (صلوات الله علیه) آنقدر به خداوند متعال نزدیک گردیدند که فاصله ایشان با خدا به اندازه دو کمان یا کمتر بوده است:

ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى ،  فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏

سپس نزدیك آمد و نزدیكتر شد،  تا [فاصله‏اش‏] به قدرِ [طول‏] دو [انتهاى‏] كمان یا نزدیكتر شد. در اینکه مقصود از عبارت «و قاب قوسین» چیست ، از دیرباز میان مفسران اختلاف نظر بوده است.

در این مجال به بررسی برخی از دیدگاه‌های عالمان بزرگ شیعه پرداخته می‌شود.

بررسی مفردات

كلمه "دنو" كه مصدر فعل "دنى" است به معناى نزدیكى است، و كلمه " تدلى" كه مصدر فعل "تدلى" است، به معناى بسته شدن و آویزان گشتن به چیزى است، ولى به طور كنایه در شدت نزدیكى استعمال مى‏شود.

معناى آیه بنابر اینكه هر دو ضمیر به جبرئیل برگردد این است كه: "جبرئیل سپس نزدیك رسول خدا (صلوات الله علیه) شد و به دامن وى دست آویخت تا با آن جناب به آسمان ها عروج كند".

اما بنابر اینكه دو ضمیر به رسول خدا (صلوات الله علیه) برگردد معنایش‏ این مى‏شود كه: "رسول خدا (صلوات الله علیه) به خداى تعالى نزدیك شد، و قرب خود را زیاد كرد".

"قاب" به معنى اندازه است و "قوس" به معنى كمان، بنابراین "قاب قوسین" یعنى به "مقدار طول دو كمان تیراندازی".

بعضى "قوس" را از ماده "قیاس" و به معنى "مقیاس" دانسته‏اند، و چون مقیاس عرب اندازه ذراع (فاصله نوك انگشتان تا آرنج) بوده، بنابر این قاب قوسین به معنى دو ذراع مى‏شود.

در بعضى از كتب لغت "قاب" به معنى دیگرى ذكر شده و آن فاصله میان محلى از كمان كه به دست مى‏گرفتند تا نوك برگشته كمان (كمان ها به صورت قوسى شكل بود كه دو انتهاى آن برگشته بود).

بنابراین "قاب قوسین" به معنى مجموعه انحناء كمان مى‏شود.

مرحوم شیخ طوسى در" امالى" از ابن عباس از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نقل مى‏كند: "هنگامى كه به آسمان معراج كردم آن چنان به ساحت قدس پروردگارم نزدیك شدم كه میان من و او فاصله قوسین یا كمتر بود!"

تفسیر

در تفسیر این آیات دو نظریه مختلف وجود دارد كه یكى مشهور و دیگرى غیر مشهور است:

نظریه مشهور مفسران این است كه معلم پیامبر (صلوات الله علیه) همان "جبرئیل امین" پیك وحى خدا بود، كه قدرت فوق العاده‏اى داشت. او كه معمولاً به صورت "انسانى خوش چهره" بر پیامبر (صلوات الله علیه) ظاهر مى‏گشت، لکن بر اساس این آیات جبرئیل در این شب و در افق بالا به صورت واقعی‌اش ظاهر گشت (و تمامى شرق و غرب را پوشانده بود، و آن چنان با عظمت بود كه پیامبر (صلوات الله علیه) به هیجان آمد) و هم او بود كه به پیامبر نزدیك شد تا آن حد كه فاصله چندانى میان آنها نبود، و تعبیر به "قاب قوسین" كنایه از نهایت نزدیكى است.

بعضى از مفسران كه این نظر را برگزیده‏اند تصریح كرده‏اند دیدار اول پیامبر صلی الله علیه وآله با جبرئیل به صورت اصلیش در كنار غار"حرا" در "جبل النور" واقع شده .

ولى این تفسیر با تمام طرفدارانى كه دارد خالى از اشكالات مهمى نیست زیرا:

ـ درست است كه جبرئیل فرشته‏اى است والا مقام ولى مسلما پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) مقام والاترى دارد، چنان كه در داستان معراج نیز آمده است كه او در سیر صعودى معراج در محضر پیامبر (صلوات الله علیه) بود به نقطه‏اى رسید و از حركت بازماند، و گفت: "اگر یك سر انگشت بالاتر روم پر و بالم مى‏سوزد"! ولى پیامبر (صلوات الله علیه) همچنان به سیر خود ادامه داد.

فرشته

ـ مشاهده كردن جبرئیل در صورت اصلیش متناسبِ آن چنان اهمیتى كه در این آیات به آن داده شده نیست و به تعبیر ساده‏تر براى پیامبر (صلوات الله علیه) زیاد مهم نبود كه به چنین دیدارى نائل گردد، با اینكه این آیات اهمیت فوق‌العاده‏اى براى این دیدار قائل شده است.

در روایات متعددى كه از منابع اهل بیت نقل شده این آیات تفسیر به جبرئیل نشده بلكه روایات موافق تفسیر دوم است كه مى‏گوید منظور از این آیات شهود باطنى خاصى نسبت به ذات پاك خدا است كه براى پیامبر (صلوات الله علیه) در این صحنه روى داد و در معراج بار دیگر تكرار شد و رسول اللَّه (صلوات الله علیه) فوق العاده تحت تاثیر جذبه معنوى این دیدار قرار گرفت.

مرحوم شیخ طوسى در" امالى" از ابن عباس از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نقل مى‏كند: "هنگامى كه به آسمان معراج كردم آن چنان به ساحت قدس پروردگارم نزدیك شدم كه میان من و او فاصله قوسین یا كمتر بود!"

ثابت بن دینار روایت كرده كه گفت من از حضرت زین العابدین (علیه السلام) درباره خداى عزوجل پرسیدم كه آیا خداوند به مكان وصف مى‏شود؟ حضرت فرمود: خدا بزرگتر از این است. عرض كردم اگر خداوند به مكان وصف نمى‏شود پس چرا وقتى مى‏خواست پیغمبرش را به خود نزدیك كند او را به آسمان برد، مگر خدا در آسمان است؟

فرمود: نه این كار براى آن بود كه مى‏خواست ملكوت و واقعیت آسمانها و آنچه در آنها (از عجایب صنع و بدایع خلقت) است را به او نشان دهد. پرسیدم پس اینكه خداى تعالى مى‏فرماید: "ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى " چه معنا دارد؟ و رسول خدا (صلوات الله علیه) به كجا نزدیك شد؟

فرمود رسول خدا (صلوات الله علیه) به حجاب هاى نورى نزدیك شد و در آنجا ملكوت آسمان ها را مشاهده كرد، آنگاه تدلى (نزدیكى) نموده و از طرف پائین ملكوت زمین را نگریست تا آنجا كه پنداشت نزدیكی هاى زمین است و بیش از دو تیرانداز و یا كمتر فاصله نبود .

كلمه "دنو" كه مصدر فعل "دنى" است به معناى نزدیكى است، و كلمه "تدلى" كه مصدر فعل "تدلى" است، به معناى بسته شدن و آویزان گشتن به چیزى است، ولى به طور كنایه در شدت نزدیكى استعمال مى‏شود

خلاصه جمله" قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى " ناظر به فاصله آن جناب با زمین است.

به نظر مى‏رسد چیزى كه سبب شده غالب مفسران از این تفسیر روى برتابند و به سراغ تفسیر اول بروند این است كه این تفسیر بوى تجسم خداوند و وجود مكان براى او مى‏دهد، در حالى كه مسلم است او نه مكانى دارد و نه جسمى.

اما اگر آیات را به معنى دوم یعنى یك نوع شهود و قرب خاص معنوى تفسیر كنیم تمام این مشكل ها برطرف خواهد شد.

بدون شك رۆیت حسى در مورد خداوند نه در دنیا و نه در آخرت امكان‏پذیر نیست، چرا كه لازمه آن جسمانیت و مادى بودن است، همچنین لازمه آن تغییر و تحول و فسادپذیر بودن، و نیاز به زمان و مكان داشتن است، و ذات واجب الوجود از همه این امور مبرا است.

ولى خدا را از طریق دید دل و عقل مى‏توان مشاهده كرد، و این همان است كه امیر مۆمنان على (علیه السلام) در پاسخ" ذعلب یمانى" به آن اشاره فرمود: "چشم ها با مشاهده حسى هرگز او را ندیده، ولى دل ها با حقیقت ایمان او را دریافته است".

نتیجه

عبارت "قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى " معنایی کنایی داشته و مقصود قرب به خداوند و شهود باطنی اوست که بی‌شک کسی جز رسول اکرم (صلوات الله علیه) نتوانسته است تا این حد به خدای احد و واحد نزدیک گردد.

فرآوری: زینب مجلسی راد

بخش قرآن تبیان        


منابع:

ترجمه المیزان، ج 13، ص 23 و ج ‏19، ص 39 و 45

تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 485 و 487 و 491.