تبیان، دستیار زندگی
کذب به معنای عدم مطابقت سخن با واقع، به صورت مطلق قبیح نمی باشد ودر دین، بنا به مصلحت بالاتر، جواز دروغ گفتن صادر شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تقیه عامل دروغگویی شیعیان!

تقیه


به دلیل درک نادرست از تقیه، شرایط آن و موارد استثناء، در طول تاریخ اسلام شبهات بسیاری پیرامون مسئله تقیه مطرح شده است. نقدهایی که به تقیه وارد شده عمدتا از سوی اهل سنت می باشد. آنها تقیه را از ویژگی های مذهب شیعه می دانند.


این شبهه افکنی ها به مقتضای شرایط، توسط حقیقت طلبان و اندیشمندان شیعی پاسخ داده شده است. نمونه ای از آن، شبهه ای است که فخر رازی مطرح کرده و خواجه نصیر طوسی به آن پاسخ داده است.

بیشترین شبهات پیرامون تقیه را ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة بیان کرده است. ابن تیمیه درباره شیعیان می گوید: یکی از کارهای آنان تقیه و اظهار خلاف آنچه در باطن دارند، است. همچنین در جایی دیگر می گوید: دروغگویی عمدی در میان آنها فراوان دیده می شود. وی در تعریف تقیه می نویسد: تقیه این است که شخصی با زبان چیزی را بگوید که در قلب خلاف آن را اعتقاد دارد و این همان دروغ گویی و نفاق است.

از بین شبهاتی که ابن تیمیه مطرح می کند، در این نوشتار، شبهه تقیه و دروغ گویی را مورد بررسی قرار می دهیم.

تقیه و کذب

متکلمین سنی این شبهه را چنین بیان می کنند:

تقیه نوعی دروغگویی است (صغرا)

دروغگویی قبیح است (کبرا)

پس تقیه قبیح است (نتیجه)

حال به ذکر پاره ای اشکالات در محتوای این قیاس میپردازیم. ابتدا صغرای قیاس و سپس کبرای آن را مورد نقد قرار میدهیم.

الف- در باب صغرای این برهان که گفته میشود « تقیه نوعی دروغگویی است »، باید یادآور شویم که این در همه موارد مصداق ندارد. برای نمونه در مواردی که تقیه به صورت کتمان یک موضوع و یا سکوت از بیان واقعیت، اتفاق می افتد، دیگر از مصادیق کذب به شمار نمی رود. پس « تقیه نوعی دروغگویی است»، تنها در مواردی صدق می کند که تقیه به صورت کلام اظهار می شود. همان طور که در تعریف کذب هم گفته می شود قولی است که با واقع مخالف است. به این ترتیب این صغرا بخش عظیمی از مصادیق تقیه را در بر نمی گیرد زیرا تقیه عمل است و نه یک قول و گفتار صرف.

ب- در بخش بعدی استدلال (کبرای برهان)، آمده است: «دروغگویی قبیح است» . به منظور بررسی، ابتدا باید دو نوع حسن و قبح را از هم تفکیک کنیم: 1- حسن و قبح ذاتی 2- حسن و قبح عرضی.

کذب به معنای عدم مطابقت سخن با واقع، به صورت مطلق قبیح نمی باشد ودر دین، بنا به مصلحت بالاتر، جواز دروغ گفتن صادر شده است

1- حسن و قبح ذاتی مانند حسن بودن عدل و قبیح بودن ظلم است. حسن بودن، مقوم و جزء ذاتی صفت عدل به شمار می رود. همیشه و همه جا عدل حسن است و بنا به شرایط مختلف و زمان های مختلف صفت حسن بودن از عدل منفک نمی شود، مانند زوج بودن که جزء ذاتی عدد 4 است.

2- حسن و قبح عرضی، این نوع حسن و قبح به این صورت است که به خودی خود متصف به فعل می شود اما این تا زمانی است که موردی که باعث تغییر این وضعیت می شود اتفاق نیفتد. برای مثال، زدن یتیم به خودی خود قبیح است اما اگر به دلیل ادب کردن او باشد دیگر قبیح نیست.

حال باید به این سۆال پاسخ دهیم که آیا دروغگویی قبیح ذاتی است و یا قبیح عرضی؟

همه عقلا دروغگویی را قبیح عرضی می دانند. دروغ مصلحتی که در روایات مطرح است هم شاهدی بر این مدعا می باشد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فی الإصلاح... و أبغض الکذب فی غیر الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد ... و دروغ را در غیر اصلاح دشمن دارد»

در روایتی دیگر می فرمایند: «الکذب مذموم الاّ فی امرین: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند».

بسیار شنیده ایم که گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ، ز راست فتنه انگیز

پس اگر انسان به وسیله دروغ گفتن جان یا مال یا آبروی خود یا دیگری را حفظ کند عقلاً بر راست گفتنی که موجب می شود جان کسی به خطر بیفتد و یا آبرویی ریخته شود ترجیح دارد.

براساس آنچه گفته شد، کذب به معنای عدم مطابقت سخن با واقع، به صورت مطلق قبیح نمی باشد ودر دین، بنا به مصلحت بالاتر، جواز دروغ گفتن صادر شده است.

با توجه به ایراداتی که بر صغرا و کبرای این قیاس وارد می شود نتیجه هم - که به قبح تقیه حکم می دهد - باطل است و این شبهه مردود است.

وجوب تقیه به جهت عاملی برای حفظ دین می باشد و نه عاملی برای اضمحلال دین

وجوب تقیه به جهت عاملی برای حفظ دین می باشد و نه عاملی برای اضمحلال دین. دروغ موجب ویرانی ایمان ، از گناهان بزرگ و در ردیف شرک به خدا می باشد ولی با این همه، در مواردی دروغ گفتن جایز شمرده شده است ودر آن موارد هم هدف حفظ دین، جواز دروغ گفتن را صادر می کند. همین طور هدف حفظ دین، تقیه را مجاز می سازد. با توجه به آنچه گفته شد مشخص میشود درک شرایطی که  تقیه را مجاز می کند بسیار اهمیت دارد.

خلاصه

یکی از شبهاتی که پیرامون تقیه مطرح است، این است که تقیه یک نوع دروغ گویی است و دروغ گویی قبیح است . برای رفع این شبهه توضیح نکاتی پیرامون دروغ ضروری می نماید. یکی از این نکات در پاسخ به این سۆال نهفته است که آیا دروغ به طور مطلق قبیح است؟ به عبارت دیگر دروغ، قبح ذاتی دارد؟ از آنجا که در روایات، دروغ مصلحتی جایز شمرده شده است، متوجه می شویم که قبح دروغ، ذاتی نیست. از طرف دیگر دروغ درباب خبر و قول به کار می رود این درحالیست که تقیه خبر نیست بلکه عمل است.

نتیجه می گیریم شبهه ای که تقیه را دروغ میشمارد، بی اساس است و ابن تیمیه بدون در نظر گرفتن مواضع جواز دروغ و مواضع جواز تقیه، این شبهه را مطرح کرده است.

می توان گفت شبهه افکنی از این دست یا به سبب این است که حقایق و معارف اسلام پوشیده مانده و از دین به جای مغز، پوست آن را برگرفته اند و یا دشمنان اسلام مغرضانه درپی شبهه افکنی های بیهوده برای فریب عوام هستند و یا به دنبال تحمیل تصویری غلط و مغشوش و شبهه ناک از تشیع در افکار انسان ها می باشند.

فاطمه زین الدینی      

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

نقش تقیه در استنباط، نعمت الله صفری

تقیه امر به معروف و نهی از منکر، سید احمد طیبی شبستری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.