مجسمه های هنری مور
هنری مور هم مانند "کلایوبل"و " راجر فرای" ، شکلهای تندیس گونه ای را می پسندید که خارج از حیطه ی سنت پیکره سازی کلاسیک بودند و از خرسنگهای استونهنج گرفته تا دست ساخته های تمدن مایا و شکلهای طبیعی از قبیل استخوان ها و ریگهای فرسوده را مد نظر قرار می داد.
او در تندیس هایی که در دهه 1930 از چوب یا سنگ تراشیده، سعی کرده است ماهیت مواد اولیه اش وفادار بماند. شیوه ی کار او به گونه ای بود که برای مثال ، رگه های چوب مسیر تراشیدن تندیس را تعیین کرده است.
موضوع مورد علاقه ی او زنان و مردان لمیده است که به یک آرنج تکیه داده اند و پاهاشان را جمع کرده اند.
پیکره های لمیده ، احتمالا ظریف ترین و زیباترین پیکره ی "هنری مور" ، هم مضمون کلاسیکی خود را حفظ می کند، چرا که مشاهده اش حضور خدای لمیده رودخانه از تمدن رومی را به خاطر می آورد، هم ظاهر پیشا تاریخی اش را.
طراحی این پیکره از هر جهت با شیارخوردگی طبیعی سنگ هماهنگی دارد، به طوری که گویی شکل اندام ها بر اثر فرسایش تدریجی آن ها در طی هزار سال گذشته پدید آمده است. مور با بهره گیری از "انتزاع زیست ریخت"، جوهر پیکره ی انسان را با موفقیتی چشمگیر زنده کرده است.
اگر بخواهیم با پیروی از وسوسه ی طبیعی ، دستی بر سطح این پیکره بکشیم، اندام های برآمده را سرشار از نیروی زندگی درونی احساس خواهیم کرد. "مور" در ساختن این پیکره از یک تندیس مایاییِ روح باران به نام "چاک مول" الهام گرفت.
نکته ی جالب توجه آن است که نزدیک ترین خویشاوند پیکره ی "بوسه" اثر "برانکوزی" ، یک گروه صنمک سفالینه ای متعلق به دوره ی پیش از کریستف کلمب است، اما چون پس از پیکره ی "بوسه " کشف شد، برانکوزی نمی توانسته است از وجودش اطلاع داشته باشد. با این حال ، این همانندی تاکیدی است بر خویشاوندی بنیادین بین کارهای برانکوزی و "مور".
"مور" در پیکره ی انسان نیز چنان تحریف می کند که بدون وجود "پیکاسو" نمی توان آن را در تصور آورد. بدین طریق ، "مور" رشته های آغازین پیکره تراشی را به صورت وحدتی بدون مرز مشخص و با زیبایی و ظرافتی بی ماندن به هم می بافد.
علاوه بر آن ، پیکره ی "مور" از آگاهی وی از شکل های مادیت یافته ی "هانس آرپ" حکایت دارد که تقریبا در همان زمان ساخته شده بود. تفاوت این دو در آن است که مشاهده ی پیکره ی "آرپ" ، اندام های تشریحی به بیننده القا می کد بدون آن که مخصوصا اشاره ای به آن ها کرده باشد، هم چنان که در مورد پیکره ی "مور"نیز چنین است.
جلوه ی مواج این پیکره به اسلیمی هایی شباهت دارد که "ماتیس" در "برهنه ی لمیده " بدان ها دست یافت.
"مور" در پیکره ی انسان نیز چنان تحریف می کند که بدون وجود "پیکاسو" نمی توان آن را در تصور آورد. بدین طریق ، "مور" رشته های آغازین پیکره تراشی را به صورت وحدتی بدون مرز مشخص و با زیبایی و ظرافتی بی ماندن به هم می بافد.
پیکره های مور در اندازه های طبیعی هستند ، اکنون میدانهای شهرهای مختلفی را در سراسر جهان آذین بخشیده اند، اما او ترجیح می داد که آثارش را در دامن طبیعت، چه بسا در میان چمنهای مواج در باغی در هلند برپا ببیند.
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
سی و دو هزار سال تاریخ هنر فردریک هارت
تاریخ هنر جهان جنسن
دایره المعارف پاکباز
هنر در گذر زمان گاردنر