تبیان، دستیار زندگی
نمایش «تمام شهر بارانی است» نمایشی از گونه تقلیدی (در برابر تعلیمی) است که به داستان یک مرد جانباز شیمیایی و ارتباط او با همسرش می پردازد و از این بابت، یعنی بنیان نهادن داستان نمایش بر ارتباط زن و مرد و نیز با توجه به نکوداشت اندیشه و مفهوم ایثار و فداک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهرهای بارانی

نگاهی به نمایش ”‌تمام شهر بارانی است”‌


نمایش «تمام شهر بارانی است» نمایشی از گونه  تقلیدی (در برابر تعلیمی) است که به داستان یک مرد جانباز شیمیایی و ارتباط او با همسرش می پردازد و از این بابت، یعنی بنیان نهادن داستان نمایش بر ارتباط زن و مرد و نیز با توجه به نکوداشت اندیشه و مفهوم ایثار و فداکاری در این نمایش، می‌توان آن را از ساحت کیفی، متعلق به گونه  نمایش هایی با مضمون اجتماعی دانست که با هشیاری از شعارزدگی، که آفت بسیاری از نمایش‌های مقاومتی ایران این روزهاست، در امان می ماند و داستان خود را روایت می کند. « تمام شهر بارانی است » را از منظر ساختمان می توان یک ملودرام و از بعد کمی یک نمایش تک پرده‌ای بلند دانست.

شهرهای بارانی

در آغاز روایت داستان این نمایش و پس از آشنایی با شخصیت ها و دغدغه ها و مسائل آن ها و با نیم نگاهی به الگوهای داستانی، می توان چنین پیش بینی کرد که در پایان نمایش مرد داستان، محمود، پس از تحمل بیماری ها و دشواری های جانبازی از دنیای فانی خواهد رفت و نمایش این چنین پایان خواهد یافت؛ اما در پایان نمایش قدرت و جادوی نیروی عشق میان محمود و همسرش بهار، بر دشواری ها و سختی های روزمره  ایشان چیره می شود و زندگی عاشقانه  این دو با گام زدن در هوای بارانی ادامه می یابد و این گونه نمایش از روایت داستانی کلیشه ای و ترحم برانگیز به تصویر مفهوم والای مقاومت و پایداری جانباز و همسرش در زندگی عاشقانه  روزگار اکنون پس از جنگ دست می یابد.

ستیز صوری در این نمایش از گونه  ستیز مبتنی بر کاراکتر و ستیز مبتنی بر شخصیت قابل بررسی است. در ستیز مبتنی بر کاراکتر « تمام شهر بارانی است»، محمود و بهار با هم و نیز محمود و بهار با سرنوشت درگیرند و در ستیز مبتنی بر شخصیت این نمایش ضعف جسمانی محمود، که همان جانبازی و شیمیایی بودن اوست و نیز ستیز اخلاقی، مانند آنجا که محمود آرزوی مرگ می کند و تصمیم به ترک بهار می گیرد تا از زحمت او بکاهد و زندگی‌اش را تباه نکند، قابل بازشناسی است. از سوی دیگر ستیز ماهوی این نمایش، ستیز جهشی است که از جمله ویژگی آثار ملودرام است و پیوند و رساندن لحظه  شدت گرفتن بیماری و احتضار محمود به گام زدن در هوای بارانی آن هم در نیمه شب گواهی بر این مدعاست.

نمایش با صدای نیایش و قرآن خواندن زن آغاز می شود و نیایش بهار و محمود در سراسر نمایش ساری و جاری است و او، که بعدها درمی یابیم فرشته مرگ است، در سراسر نمایش حضوری فیزیکی دارد و این گونه است که نمایش توجه ویژه ای به نیروهای ما بعد الطبیعه دارد.

قدرت رضا رمضانی، طراح و کارگردان « تمام شهر بارانی است»، در آفرینش تصاویر زیبا و خوش عکس از آغاز تا پایان نمایش به چشم می آید و این نمایش را از جذابیت های دیداری بهره مند می کند، اما از سوی دیگر پرداخت شخصیت های این نمایش در روساخت و لایه های نخستین باقی می ماند“

در این نمایش، با المان های گوناگونی روبه رو می شویم که پاسخ مشخصی برای استفاده از این المان ها در خود اثر نمی یابیم و گویا باید تنها دلیل استفاده از این المان ها را سلیقه  شخصی کارگردان و گروه همکارش بدانیم. برای نمونه، در اثر دلیل و ضرورت دراماتیکی را نمی یابیم که چرا باید بازیگر فرشته  مرگ یک زن باشد؟ چرا باید این زن سپیدپوش باشد؟ چرا باید در طراحی صحنه و نور و لباس این نمایش، این چنین بر استفاده از رنگ های سپید و آبی تاکید شود؟ چرا باید بطری های آب، با شکل ویژه ای بر کف صحنه چیده شوند و این شکل چه کمکی به درام کرده است؟ چرا محمود لهجه جنوبی دارد؟ چرا بهار معلم است؟ با توجه به باورهای دین اسلام و مذهب شیعه، چگونه فرشته  مرگ اجازه و توان می یابد تا برای ستاندن جان محمود تردید کند و از این کار سر باز زند؟ و انبوه پرسش های دیگر که در اثر پاسخ روشن و ضرورت دراماتیکی برای آن ها ارائه نمی شود.

شهرهای بارانی

قدرت رضا رمضانی، طراح و کارگردان « تمام شهر بارانی است»، در آفرینش تصاویر زیبا و خوش عکس از آغاز تا پایان نمایش به چشم می آید و این نمایش را از جذابیت های دیداری بهره مند می کند، اما از سوی دیگر پرداخت شخصیت های این نمایش در روساخت و لایه های نخستین باقی می ماند و شخصیت ها و نمایش را از بهره مندی از لایه های گوناگون و پرشمار محروم می کند و این مهم خود مانع از ایجاد من همانی ژرف و ارتباط عاطفی گسترده با شخیصت های نمایش می‌شود.

درگیری و گره افکنی نیز در این نمایش آن چنان که ضرورت ساختاری و دراماتیک این گونه آثار است، روند تصاعدی و افزایشی را نمی پیماید و بر اهالی آشنا با تکنیک و فن درام روشن است که این کاستی به شدت از ایجاد ارتباط عمیق مخاطب و اثر و نیز ماندگاری اثر میکاهد.

به باور این جانب مهم ترین ویژگی و قوت «تمام شهر بارانی است» در انجام رسالت هنری به معنای ادراک و پاسخ گویی به ضرورت و نیاز روزگار اکنون است. «تمام شهر بارانی است» به ترجمانی روزآمد از مفاهیم والای ایثار، مقاومت و پایداری در روزگار پس از جنگ می رسد و بر بنیان نیروی عشق، زندگی را ستایش می کند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : ایران تئاتر / عرفان پهلوانی