آیا دولتمردان ناظری داریم؟
یکی از وظایف مهمی که سران دولت و کشور بر عهده دارند نظارت و کنترل بر نهادها، سازمانها و فعالیتهای اجرایی در کشور میباشد. این امر سبب میگردد تا هر کس مسئولیت خویش را در هر بخش و زمینهای به خوبی انجام داده و کشور به جایگاهی والا دست یابد.
در این بخش به بررسی کلام امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر پرداخته میشود:
«ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُیُونِكَ اكْتَفَیْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ». (نهج البلاغة، ص 426)
«سپس تمام كارهاى كارگزارانت را تحت نظر بگیر و بازرسانى مخفى از كسانى كه اهل صدق و وفا هستند بر آنان بگمار زیر نظر داشتن امور كارگزاران به صورت پنهان و مخفى آنان را وادار به امانتدارى و مدارا با رعیت مىنماید. و از تشكیل شبكه یارگرى در خلافكارى باز مىدارد. چنانچه یكى از آنان دست به سوى خیانت گشود و بازرسان مخفى تو به اتفاق كلمه آن خیانت را تایید كردند نیاز به شاهد دیگرى نخواهى داشت و به اطلاعات بازرسان، جهت اثبات جرم بسنده مىكنى و در مقام كیفر برمىآیى. اما كیفر.
1ـ عقوبت و شكنجه بدنى را بر او اجرا مىنمایى.
2ـ نسبت به آنچه كه خیانت نموده است از او باز پس مىگیرى.
3ـ وى را به موقعیت ذلت و خوارى مىكشانى و با نشان خیانت او را مشخص مىنمایى و ننگ تهمت را بر او آویزان مىكنى».
ضرورت بازرسى
سازمانى كه از آن بازرسى نشود روز به روز رو به ضعف و نابودى مىرود و بالاخره آنچنان از درون مىپوسد كه پوسته روى آن هم لكهدار و احیانا سوراخ مىگردد. به خلاف سازمانى كه داراى بازرسى باشد و در آن بازرسى انجام گیرد چنانچه در او ضعفى باشد وجود بازرسى، اتوماتیكوار آن ضعف را برطرف خواهد نمود بلكه نام و هیبت وجود بازرس، كنترلكننده كردار و رفتار كارگزاران خواهد بود و به عنوان یك عامل پیشگیر نقش بسیار مۆثر و مثبتى را دارد، لذا امام (علیه السلام) اصل بازرسى را به عنوان یك روش الزامى در محیط كار لازم مىداند و دستور صادر مىفرماید.
نقش بازرسى
بازرسى در یك سازمان آثار و فواید بسیار مطلوبى را در بر دارد كه امام (علیه السلام) فهرست وار به سه مورد آن اشاره مى فرماید:
1ـ بازرسى، به ویژه بازرسى سرى، موجب محافظت بر امانتدارى و نگهدارى بیت المال و خوددارى از دستدرازى به آن مىگردد.
2ـ بازرسى سبب التزام به مراعات و مداراى مردم و اربابرجوع مىگردد. به ویژه اگر بازرسى، سرى باشد كارگزار احتمال مىدهد هر ارباب رجوعى بازرس است، لذا از برخورد منفى با ارباب رجوع خوددارى مى كند.
3ـ وجود بازرسى بازدارنده از تشكیل شبكه و یارگیرى در موارد خلاف و خیانت است.
در مجموع نقش بازرسى زنده نمودن سازمان و فعال نگهداشتن آن در ایفای مسئولیتها و پیشگیرى از هر گونه جرم و خلاف است.
كیفیت بازرسى
اصولا بازرسى به دو نحو و به دو صورت امكانپذیر است:
1ـ بازرسى رسمى و علنى
2ـ بازرسى سرى و مخفى
بازرسى علنى و رسمى قطعا بىاثر نخواهد بود زیرا مسئول محترم پس از رسیدگى به عملكرد كارگزار تحت امر خود نسبت به وضعیت او مىتواند تصمیم قطعى و شایستهاى را اتخاذ نماید و گزارش بازرس تاثیر بسزایى در اتخاذ تصمیم مسئول و مدیر خواهد داشت و لیكن اثر اینگونه بازرسىها پس از وقوع جرم و خلاف ظاهر خواهد شد، و در واقع عامل بازدارندهاى از تكرار وقوع جرم است.
اما بازرسى سرى و پنهانى كه نظر امام (علیه السلام) به آن معطوف است به كار گرفته نمىشود مگر در موارد نیروهاى اطلاعاتى مخفى و جمله ''فان تعاهدك فى السر لامورهم'' صراحت در بازرسى سرى و پنهانى دارد.
شرایط و اوصاف بازرسان
امام (علیه السلام) اولین ملاك را در صلاحیت بازرس، احراز صداقت و وفا به اسلام و حكومت اسلامى و نظام مقدس اسلام قرار داده است كه طبعا در زمان معاصر وفا به نظام جمهورى اسلامى خواهد بود. و طبیعى است بازرس در صورتى مىتواند مفید باشد كه حتما داراى این دو صفت باشد زیرا اگر اهل صداقت و راستى نباشد قهرا نتیجه بازرسى را آن طور كه لازم است به مقام مسئول فوق منعكس نخواهد كرد و اگر اهل وفا و نسبت به نظام جمهورى وفادار نباشد بازرسى وى مورد اعتماد نخواهد بود و بهرهدهى نخواهد داشت.
امام (علیه السلام) اولین ملاك را در صلاحیت بازرس، احراز صداقت و وفا به اسلام و حكومت اسلامى و نظام مقدس اسلام قرار داده است كه طبعا در زمان معاصر وفا به نظام جمهورى اسلامى خواهد بود
اعتماد به بازرس
از فرمایش امام (علیه السلام) استفاده مىشود كه گفته بازرسان در صورتى كه وحدت گفتار و كلمه داشته باشند براى مدیر و مسئول حجت است و براى اثبات جرم و تخلف ادارى نیاز به شاهد نیست و بایست به گفته آنان اعتماد نمود و با توجه به این اعتماد و بها دادن به بازرسان استنباط مىشود كه گفته بازرسان باید اشخاصى باشند قابل اعتماد و وثوق كه گفته آنان انسان را از شهود دیگر بىنیاز كند و نمىتوان هر فردى را جهت بازرسى انتخاب نمود زیرا كه آبرو و حیثیت و شرف افراد و كارگزاران در اختیار قلم و گفته وى قرار خواهد گرفت.
برخورد با خطاكار
فلسفه و هدف از بازرسى فسادزدایى و مبارزه با تخلفات ادارى و ارتكاب جرم از ناحیه كارگزاران است چنانچه پس از انجام بازرسى و انعكاس گزارش از طرف بازرس مدیر و مسئول توجهى به آن ننماید نه تنها تلاش و فعالیت بازرس بىفایده بوده و موجب نقض غرض مىگردد بلكه خود به تنهایى موجب تجرى و سركشى خلافكاران و جرأت دادن به آنها در ارتكاب هرگونه جرم و خلاف ادارى است، لذا همان فلسفهاى كه اقتضای ایجاد یك واحد بازرسى دارد همچنان اقتضا دارد كه پس از وصول گزارش و اطلاع از تخلفات ادارى مدیر و مسئول با كارگزاران متخلف خود شدیدا برخورد نماید و حالت بىتفاوتى از خود نشان ندهد، البته اتخاذ تصمیم در مورد كیفر و عقوبت و برخورد با خلافكار بر اثر تفاوت جرم متفاوت خواهد بود زیرا همه خلافها یكسان نیست و این تشخیص به عهده مدیر و مسئول فوق است و اجمالا برخورد و اتخاذ تصمیم پس از وصول گزارش منفى یك امر ضرورى است وگرنه انجام بازرسى ضررش بیش از ترك بازرسى خواهد بود منتها كیفرها بر اثر اختلاف موارد بایستى متفاوت باشد.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: فرمان حكومتى پیرامون مدیریت، محمود قوچانی.