قلبم پر از مهر توست
(آزیتا رضایی)
قلبم پر از مهر توست
قدم را کوتاه می کنم تا چشم در چشمان زیبا و معصومت، روزت را تبریک بگویم. میخواهم هرطور شده برایت هدیه ای بیاورم که شادت کند. تو کجا هستی؟ قرارمان کجا باشد؟ سرِزمین اگر مشغول درو هستی، یا پشت نیمکت سرکلاس در مدرسه، روی تخت بیمارستان و یا درحال بازی، هیچ فرقی نمی کند، هرجا هستی بمان تا بیایم. می خواهم دست پُر بیایم برای تو که کار می کنی قانونی بیاورم که کسی وادار به کارت نکند.
برای تو که بیماری دارو بیاورم وامید، دارویی ارزان و در دسترس تا هرچه زودتر شفا بیابی.
برای تو که در کلاس درسی، شادی آموختن و لبخند و مهری برای معلمانت که همیشه کودکانگیت را تاب آرند.
برای تو که مشغول بازی در خیابانی فضای امن و سرسبزی که تا می توانی بدوی و شوقت را پایانی نباشد.
و برای تو که کنار مادرت هستی احساس دوست داشته شدن را،حتی هنگامی که بشقاب گران قیمت مادر را شکسته ای.
دلم میخواهد اگر پدری خشمگین است با کمربندش تاب ببندم و اگر معلمی زود عصبانی می شود، خط کشش را در باغچه بکارم تا سبز شود.
دلم میخواهد بین دو ابروی مدیران جدی بایستم و با تمام قدرت نگذارم که در هم گره بخورند.
دلم میخواهد داخل توپ و تفنگ های جنگی بروم و هنگام فرمان آتش، من تکثیر شوم و چون قطره های باران ببارم و صورتت را نوازش کنم.
دوست خوبم، اگرچه دستانم خالی است، اما قلبم پر از مهر توست پس می کوشم تا همیشه برایت دوست خوبی بمانم.
دوستت دارم- خاله رویا
روزِ تو- مهر 92
مصاحبه: زهرا فرآورده
بخش کودک و نوجوان تبیان
مطالب مرتبط:
گفت و گو باعلی خاکبازان،کارشناس ادبیات کودک و نوجوان
عمو پورنگ و هفتسین دوستداشتنی
مرضیه طلوع اصل، ویراستار کتابهای کودک و نوجوان