تبیان، دستیار زندگی
قرآن كریم بقدری به مساله وقت و فرصتی كه خدا در اختیار انسان قرار داده، اهمیت داده است كه گویی در كانون ارزشها و فضایل قرار دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علما و استفاده صحیح از وقت

علما و استفاده صحیح از وقت

قرآن كریم بقدری به مساله وقت و فرصتی كه خدا در اختیار انسان قرار داده، اهمیت داده است كه گویی در كانون ارزشها و فضایل قرار دارد.

خدواند متعال نعمت های بسیاری را به انسان ارزانی كرده كه وی در مقابل آن مسئول و متعهد می باشد، یكی از مهمترین و باارزش ترین این نعمت ها، وقت و فرصت می باشد كه اساس و مایه اصلی زندگی ما را تشكیل می دهد. انتخاب نام سوره ای درقرآن كریم به نام والعصر، یعنی وقت و زمان و قسم یادكردن های متوالی به زمان در جای جای قرآن، خود گویای اهمیت وقت در روند حیات آدمی می باشد.

به نظر می رسد، اینكه در قرآن كریم فرموده است « بای ذنب قتلت» تنها مختص به نفوس قربانی شده نبوده، بلكه به جامعه و جهان پیرامونی هم مربوط می شود و بر این اساس انسان در قیامت می بایست نسبت به فرصت هایی كه در این دنیا از دست داده و به باطل سپری كرده، پاسخگو باشد. در همین رابطه رسول خدا(ص) فرمودند: «در روز قیامت از عمر انسان به طور عموم و از جوانی به طور خصوص پرسیده می‌شود که در چه راهی سپری شده است»(1) و همچنین فرمودند: «فراغت را قبل از این که مشغول شوی غنیمت بشمار»(2)

قرآن كریم بقدری به مساله وقت و فرصتی كه خدا در اختیار انسان قرار داده، اهمیت داده است كه گویی در كانون ارزشها و فضایل قرار دارد، می فرماید: « والعصر؛سوگند به وقت » زیرا عصر به معنی زمان وروزگار است،که در تفسیر این آیه به عنوان یکی از تفاسیر ذکر شده، و زمان همان وقت است. قرآن كریم آنچه را كه بطور بیهوده باعث از بین رفتن فرصت ها و اتلاف وقت می شود، به عنوان لغو، باطل، اتلاف و به طور کلی بیهوده گرایی وپوچی، مورد سرزنش قرار داده است، چرا که موجب نابودی عالی ترین سرمایه زندگی وآفت زیست سالم می گردد. خداوند در تعریف انسان با ایمان می فرماید: « والذین هم عن اللغو معرضون؛ مۆمنان از کارهای بیهوده روی گردن هستند.»(مومنون/3)

بنابراین هر انسانی می بایست چند برابر از همت و تلاشی را كه برای حفظ مال خود مصروف می دارد، به استفاده صحیح از وقت خویش اختصاص دهد. در فرمایشی از امام کاظم (ع) نقل شده است كه: «خسارت دیده و ورشکسته کسی است که عمر خود را هرچند به اندازه یک ساعت هم که شده بیهوده تلف کرده باشد.»(3)

با توجه به اهمیت وقت و با هدف ارائه الگوی صحیح استفاده از فرصت ها، ائمه اطهار(ع)، از تمام وقت خود به نحو شایسته ای استفاده نموده، بگونه ای كه بخشی از زندگی‌شان در رسیدگی به امور مردم، قسمتی دیگر به تأمین معاش و كار و تلاش، ساعتهایی به تلاوت آیات قرآن،‌ بخشی به تعلیم،‌ كمی به استراحت و بخشی به ذكر خدا و عبادت می‌گذشته است؛ حتی هر گاه به دستور طاغوت زمان، به زندان می‌افتادند، در زندان به عبادت و راز و نیاز با پروردگار خود می‌پرداختند و هرگز وقتشان تباه نمی‌شد.

در سیره امیرالمومنین(ع) وارد شده است كه « علی(ع) کفشش پاره شد و آن را پینه می‌کرد و سبحان الله می‌گفت از ایشان پرسیدند چه می‌کنید فرمود با دست خود پینه می‌کنم و حیف است زبانم حرام بشود.»(4)

درباره رشید هجری نیز در باب استفاده صحیح از وقت، حتی در لحظات آخر عمر، داستان زیبایی نقل شده است: « ابن زیاد فرماندار کوفه رشید را خواست و از او پرسید تو شیعه هستی و او هم گفت: من شیعه خالص علی هستم و مرگ بر بنی امیه باد. گفت از علی برایم بگو. گفت: علی(ع) به من گفته دست و پا و زبان تو را قطع خواهند کرد. و ابن زیاد گفت برای اینکه بگویم علی(ع) دروغ گفته دست و پای تو را قطع می‌کنم و زبانت را نه. وقتی دست و پای او را قطع کردند او آنقدر حدیث گفت تا ابن زیاد دستور داد که زبان او را هم قطع کردند.«آتُونِی بِصَحِیفَه وَ دَوَاه أَذْکرْ لَکمْ مَا یکونُ مِمَّا أَعْلَمَنِیهِ مَوْلَای أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ ، یعنی زودتر دفتر و قلم بیاورید. مردم آمدند پیرامون رشید و گریه کردند گفت چرا گریه می‌کنید.»(5)

در سیره و روش و منش عالمان دین و مراجع عظام تقلید كه هریك در دوران حیات خود، قله های علم و عمل را فتح نمودند نیز، اهتمام به استفاده صحیح از وقت و فرصت ها بعینه مشاهده می شود. فردی مانند مرحوم صاحب جواهر در سایه همین اهتمام به وقت، كتاب شریف جواهر الكلام خود را که شامل فقه استدلالی و در همه ابواب فقه است، در بیش از 40جلد به رشته تحریر درآورد، و چنین کتاب ارزشمندی را به جهان بشریت تحویل داد، نقل شده یکی از پسرانش از دنیا رفت، او از آن با خبر شد، دست از قلم کشید و کنار جنازه پسر آمد، و پس از تلاوت آیاتی از قرآن، همانجا بقچه خود را گشود، و از فرصت استفاده نمود، و مشغول نوشتن کتاب جواهر شد، تا حاضران از غسل و تکفین پسرش فارغ شوند.

همچنین در مورد مرحوم حاج آقا حسین قمی نوشته اند كه « ایشان هر موقع مى خواست به جائى مسافرت كند، با كسانى كه در بحث خصوصى او شركت مى كردند، مسافرت مى نمود تا در سفر مشغول بحث شود. من كرارا او را به این كیفیت دیدم. ایشان مى فرمودند: چگونه من از سهم مبارك امام استفاده كنم در حالى كه پول مخصوص طلبه اى است كه مشغول به تحصیل باشد و من مباحثه و مدرسه را ترك كرده باشم ، هر چند در راه تحصیل هستم.»(6)

و یا اینكه در مورد نویسنده كتاب مستدرك البحار ذكر كرده اند كه « همراه مرحوم شیخ میرزا محمد تهرانى صاحب كتاب مستدرك البحار به خارج شهر مى رفتیم، وى در تمام طول شب مشغول نوشتن مستدرك بود و من هر چه بیدار مى شدم، مى دیدم او مشغول نوشتن است، با اینكه پیر و ناتوان و چشمهایش ضعیف شده بود.»(7)


پی نوشت‏ها:

1.http://www.mehrnews.com

2.همان

3.حلوانى، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه امام مهدی، ص 123

4.http://www.gharaati.ir

5.شیخ طوسی، أمالی ،قم، اندیشه هادی، ص‏165

6.http://www.ghadeer.org

7.نعمت الله حسینی، مردان علم در میدان عمل،قم، دفتر انتشارات اسلامی،ج4،ص88

منابع:

مردان علم در میدان عمل

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان