تبیان، دستیار زندگی
با توجه به اهمیت علم آموزی در روند پیشرفت جامعه اسلامی بوده است كه بعضی از بزرگان گفته اند که اول علم، سکوت، بعد شنیدن، سپس حفظ کردن، و بعد از آن عمل کردن، و آخر منتشر ساختن آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهتمام اساتید به تدریس

اهتمام اساتید به تدریس
با توجه به اهمیت علم آموزی در روند پیشرفت جامعه اسلامی بوده است كه بعضی از بزرگان گفته اند که اول علم، سکوت، بعد شنیدن، سپس حفظ کردن، و بعد از آن عمل کردن، و آخر منتشر ساختن آن است.

تعلیم و تربیت افراد، ركن ركین پیشرفت و سعادت جامعه و موجب پایداری دین و آیین می شود و لذا از مهم ترین عبادت ها و بلکه از مۆکدترین واجبات کفایی است که در آموزه های روح بخش اسلام به آن پرداخته شده است.

برتری جایگاه استادی در علوم دینیه، نسبت به دیگر عبادتها مانند برتری ماه شب چهارده، نسبت به بقیه ستارگان آسمان است، چنان که رسول خدا (ص) فرموده است: «فَضْلُ الْعالِمِ علی العابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلی سائِرِ النُّجوُم لَیْلَةِ الْبَدْرِ»(1) چرا كه استاد نسبت به شاگرد مانند هدایت گری است كه در پرتو هدایت معنوی خود، شاگرد را از افتادن در بیراهه رهانیده و از این طریق جامعه را از تباهی نجات می دهد.

هر چند جوامع و نظامهای آموزش حاكم بر آنها، همواره دستخوش تغییر و تحول است، اما امری كه دائما ثابت می باشد، جایگاه و مقام والای استادی در تحولات اجتماعی است، كه البته بدلیل پیچیدگی هایی كه در جوامع امروزی وجود دارد، وظیفه و مسئولیت سنگین تر و پیچیده تری نسبت به گذشته دارد.

امروزه اهمیت تشكیل حلقه های تعلیم و تربیت بر هیچ كس پوشیده نیست، چنانكه در گذشته نیز نبوده است.‌« روزی پیامبر اسلام(ص) وارد مسجد مدینه گردید. چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته‌ای حلقه‌ای تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته‌ای به تعلیم و تعلّم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت (ص) از دیدن هر دو دسته خرسند گردید. به همراهانش فرمود:  این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند، ولی من، برای دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده‌ام، پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند، حرکت فرمود و در حلقه آنان نشست.»(2)

با توجه به اهمیت علم آموزی در روند پیشرفت جامعه اسلامی بوده است كه بعضی از بزرگان گفته اند که اول علم، سکوت، بعد شنیدن، سپس حفظ کردن، و بعد از آن عمل کردن، و آخر منتشر ساختن آن است. در این رویكرد و جهت گیری مبنایی، هر کسی که در مسیر تعلیم و تربیت مراتبی را طی کرد، می بایست سرمایه های علمی خود را به افرادی که شایسته و نیازمند به دانش هستند، بذل و انفاق کند و در نشر علم و اعطاء آن به چنین مردمی، بخل نورزد، چون خداوند همانگونه که از انبیاء پیمان گرفت تا در نشر حقایق و گزارش به مردم، دریغ نورزند، از دانشمندان نیز پیمان گرفت که در تعلیم علم به افراد نیازمند، فروگذار نکنند، بلکه سعی خود را در ترویج علم به کار گیرند. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «در نوشتاری از حضرت علی(ع) چنین خواندم: خداوند از نادانان پیمان نگرفت که پویای دانشمندان باشند [تا از آنان معرفت و آگاهی کسب کنند]، مگر آنگاه که قبلاً از دانشمندان پیمان گرفت که علم و آگاهی خویش را در اختیار نادانان قرار دهند...»(3)

همچنین جابر جعفی به نقل از امام صادق(ع) آورده است که فرمود: «زکوه العلم ان تعلمه عباد الله؛ زکات علم و دانش، این است که آنرا به بندگان خدا تعلیم دهی.»(4) بر اساس این روایت شریف، اساتید علوم مختلف، به شكرانه نعمتی كه خداوند به آنها ارزانی داشته است، می بایست دیگران را نیز از دانش بهره مند سازند.

این تاكیدات فراوان باعث شده است كه در طول زمان، تدریس به عنوان یكی از مراحل تحصیل در حوزه های علمیه محسوب شود و طلاب پس از طی مراحل تحصیل، آموخته های خود را در كلاسهای درس در اختیار دیگران قرار دهند و لذا نخبگان و بزرگان حوزه های علمی و دینی، اهتمام ویژ ه ای به تدریس داشته اند و اساسا عدم تدریس را نقصی در كمالات علمی عالمان حوزوی می دانستند. آیت الله حاج شیخ حیدر على محقق در مصاحبه خود با مجله حوزه نقل نموده است : «مرحوم طیب، داستانى را نقل كرده است كه بسیار آموزنده است و آن اینكه : من یازده سال در درس خارج آقا سید محمد باقر درچه اى شركت كردم. در تمامى این مدت فقط یك بار، درس ایشان تعطیل شد، و آن هم چاره اى نبود، زیرا درس اول را گفته بود كه خبر آوردند، برادر شما، آقا سید محمد حسین درچه اى ، فوت كرده است، آقا فرمودند: خدا رحمتش كند. خواست درس دوم را شروع كند،گفتند: آقا ایشان وصیت كرده اند كه شما بر جنازه اش نماز بگذارید، از این روى، ناچار شدند و درس را تعطیل كردند.

شبیه این را ما، در مرحوم آیت الله العظمى بروجردى(ره) دیدیم . تلگرافى از بروجرد براى ایشان آمد كه : اخوى شما به رحمت خدا رفته است. ایشان دستور دادند پیش از ظهر، در مسجد بالاى سر مجلس ختمى برگزار كردند. و بعد از ظهر همان روز طبق معمول جلسه درس را برگزار كردند، بدون اینكه یك روز درس را تعطیل كنند.»(5)


پی نوشت‏ها:

1.كلینی، كافی، قم، اسوه، ج 1 ، ص 65

2.مرتضی مطهری، داستان راستان،تهران، صدرا،ص45

3.شهید ثانی، منیه المرید، ،قم، مكتب الأعلام الاسلامی، ص 93

4.همان، ص 64

5.نعمت الله حسینی،مردان علم در میدان عمل،قم، دفتر انتشارات اسلامی،ج4، ص58

منابع:

مردان علم در میدان عمل

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان