اختلافی از جنس سن و سال
در بین این گونه ازدواجها هم موارد موفق و هم موارد ناموفق وجود داشت. شاید یکی از دلایل موفقیت در چنین ازدواجهایی پایینتر بودن سطح انتظارات طرفین و کمتر بودن اختلافات بین نسلها بوده است. اما امروزه با تغییر نوع زندگی و خواستههای افراد شاهد تفاوت عمیق فکری و فرهنگی بین افراد با سنهای مختلف هستیم. بنابراین در مقوله مهمی چون ازدواج نیز نباید از این نکته که اختلاف سنی زیاد میتواند منشاء اختلافاتی باشد، چشمپوشی کرد.
موفقیت یک ازدواج به سطح بلوغ و تجربیات دو طرف بستگی دارد. واقعیت این است که وقتی پای عشق و ازدواج به میان میآید، فاصله سنی جادویی وجود ندارد. اما تجربه به ما میگوید که هر چه فاصله سنی دو طرف کمتر باشد، شانس ساختن عشقی ماندگار برایشان بیشتر میشود. این تفاوت سنی چه یکسال باشد، چه 5 سال، 10 سال، یا حتی بیشتر، عشق بر همه چیز غلبه میکند. مسئله این است که ببینید واقعاً عاشق هستید یا نه، نه اینکه ببینید کسی که دوستش دارید چند سالش است. عاشق بودن خیلی مهمتر از تفاوت سنی بین دو طرف است.
به طور کلی می توان گفت اختلاف سنی نباید آن قدر زیاد باشد که دوره رشدی زوجین نیز با هم متفاوت باشد و باعث بروز تفاوت در علایق، سرگرمیها و نگرشها شود. البته سن یکی از ملاکهای ازدواج است، در یک ازدواج موفق باید عوامل زیادی را در نظر گرفت و به آنها توجه کرد.
همسرتان نوجوان است؟
«مردی 23 ساله هستم. یک سال است که ازدواج کردهام، همسرم 16 سال دارد و با من درست رفتار نمیکند حرف گوش نمیکند، حتی کارهای خانه را انجام نمیدهد، با او چه کنم؟»
این مشکل مردی است که از یک مشاور خانواده راهکار می خواهد. نظر شما چیست؟ در این باره چه باید کرد؟ روانشناس می گوید چون همسر این مرد در سنی است که تازه در حال شناخت روحیات و خواستههای خود است. دوره نوجوانی مرحله کسب هویت است. رفتارهای لجوجانه و خودسریهای او ناشی از نیاز وی به ساخت دنیایی است که براساس شناخت از محیط و حالات خودش به دست میآورد، ضمن اینکه یک دختر در چنین سن و سالی ممکن است شناخت و آگاهی لازم از وظایف همسری را نداشته باشد. بهتر است با درنظرگرفتن شرایط سنی شریک زندگیتان با او درباره درخواستها و نیازهای خود صحبت کنید. میتوانید در این زمینه از کمک افراد نزدیک به همسرتان مثل مادرش نیز بهره بگیرید و در نهایت شما نیز به دنبال شناخت راههایی باشید که متوجه علایق وخواستههای او شوید و از این طریق رابطه خود را با او ارتقا دهید. بخصوص اینکه نوجوانان امروز نیازهای بسیار ویژهای دارند که حتما باید درباره آنها مطالعه شود. با کمی صبر و چاشنی علاقه به همسرتان میتوانید باهم این مشکل را براحتی حل کنید.
دخترها زودتر از پسران به سن رشد و بالندگی میرسند و تنها بعد از گذراندن سنین ابتدای جوانی (مثلا در حدود سن 25 سالگی) رشد آنها به موازات هم پیش میرود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست
که مدت باروری در خانم ها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد
وقتی تکیه گاهی وجود ندارد
سوال مردی دیگر این است: «یک سال پیش به همراه مادرم به خواستگاری دختری که 8 سال از خودم بزرگتر است رفتم و قرار شد برای پیداکردن شناخت بیشتر از هم با اطلاع خانوادهها گفتوگو داشته باشیم. در این مدت هیچ مشکل خاصی نداشتیم بجز اینکه او بلافاصله به محض بروز مشکلات پیش پا افتاده، عکسالعمل تندی بروز میدهد، به عنوان مثال میگوید: چرا هنگام رانندگی با مردم بحث کردی؟ مرا وادار میکنی که در تصمیم ازدواج با تو تجدید نظر کنم. این نوع برخورد او مرا مردد میکند.»
مشاوری که این مرد از او مشورت خواسته می گوید: دخترها زودتر از پسران به سن رشد و بالندگی میرسند و تنها بعد از گذراندن سنین ابتدای جوانی (مثلا در حدود سن 25 سالگی) رشد آنها به موازات هم پیش میرود.
سوال من از این خواننده این است که چه چیز او را به سمت ازدواج با این فاصله سنی سوق میدهد؟ حتما میخواهم دراین باره با در نظرگرفتن همه جوانب، به خودش صادقانه پاسخ منطقی بدهد چون بسیاری از ازدواجهای به این سبک براساس احساسات زودگذر و هیجانات آنی صورت میگیرد. علاوه بر این باید در نظر داشت که هر زنی نیاز دارد که به همسر خود تکیه کند و نیاز هر مرد نیز متقابلا «تکیهگاه» بودن است.
دختری که با این فاصله سنی از شما قرار دارد، قطعا در بسیاری از حوزهها نمیتواند به شما تکیه کند، از سوی دیگر نیاز شما به تکیهگاه بودن نیز تامین نمیشود. او به خاطر سن بالاتر خود ممکن است در بسیاری از زمینهها به رای و نظر شما اعتماد نکند یا آنها را نادیده بگیرد و از این طریق احساس کفایت شما را مخدوش کند. ضمن اینکه به خاطر داشته باشید در بسیاری از مواردی که خانم از آقا بزرگتر است، بعد از زایمان این تفاوت سنی بیشتر خود را در ظاهر نشان میدهد.
حرف آخر
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانم ها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست. اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و…. هست، آن آقا کار و تفکر و مطالعه، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیت های نو و بدیع است.
فرآوری: فاطمه ایمانی
بخش کلوب ازدواج تبیان
برگرفته از خراسان، آکاایران، مردمان