تبیان، دستیار زندگی
در این طرح دانش آموزان با ویژگی های فعل و نیز ویژگی های گروه اسمی در متون قدیم آشنا خواهند شد....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستور تاریخی 2

تنوع ساختار گل

اهداف یادگیری:

-         آشنایی با ویژگی های فعل در متون گذشته

-         آشنایی با ویژگی های گروه اسمی در متون گذشته

شرح درس

در این طرح دانش آموزان با ویژگی های فعل و نیز ویژگی های گروه اسمی در متون قدیم آشنا خواهند شد.

در طرح دستور تاریخی1، با ویژگی های جمله و نیز برخی از ویژگی های فعل در متون گذشته آشنا شدیم، اکنون دیگر ویژگی های آن را خواهیم آموخت.

فعل آینده

در ساختمان فعل آینده گاهی به جای مصدر مرخم از مصدر کامل استفاده می شده است:

  • خواهم شدن به بستان چون غنچه با دلی تنگ

و آن جا به نیک نامی پیراهنی دریدن ( حافظ)

مضارع اخباری

برای ساختن این فعل علاوه بر روش امروزی ( می + بن مضارع + شناسه ) از چهار شیوه ی دیگر نیز استفاده می شده است:

1)    بن مضارع + شناسه:

  • از این نامداران گردن کشان                        کسی هم برد سوی رستم نشان ( شاهنامه )
  • ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم ( حافظ)

2)    بـ + بن مضارع + شناسه:

  • بخواهد هم از تو پدر کین من                       چو بیند که خشت است بالین من ( شاهنامه )

3)    می/ همی + بـ + بن مضارع + شناسه :

  • پسر گفتش ای بابک نامجوی                       یکی مشکلت می بپرسم بگوی ( بوستان )

4)    همی + بن مضارع + شناسه :

  • دل من همی بر تو مهر آورد                       همی آب شرمم به چهر   ( شاهنامه )

مضارع التزامی

برای ساختن این زمان، علاوه بر شیوه ی معمول امروز ( بـ + بن مضارع + شناسه ) از شیوه های دیگری نیز استفاده می شده است:

1)    بن مضارع + شناسه:

  • بخواهد هم از تو پدر کین من                       چو بیند که خاک است بالین من ( شاهنامه )

2)    می + بن مضارع + شناسه:

  • چه داریم از جمال خویش مهجور                  رها کن تا تو را می بینم از دور ( ویس و رامین )
  • این میوه ها جبرئیل بیاورد تا فرزندان او آن را می کارند و می پرورند و ثمرت آن بر میدارند و می خورند .

فعل امر

برای ساختن فعل امر در شعر و نثر کهن، علاوه بر شیوه ی معمول امروز، از روش زیر نیز استفاده می شده است:

  • می کوش به هر ورق که خوانی                             تا معنی آن تمام دانی ( نظامی )
  • اگر چو غنچه فرو بستگی است کار جهان

تو هم چو باد بهاری گره گشا می باش ( حافظ )

این فعل امر را از آن جهت که بر تداوم کار دلالت می کند، امر مستمر نامیده اند.

فعل نهی

فعل امر را در گذشته با تکواژ « مـ » منفی می ساخته اند:

  • مشو غره بر حسن گفتار خویش                                       ( بوستان )
  • هماوردت آمد مشو باز جای                                            ( شاهنامه )

فعل دعایی

در متون قدیم برای دعا فعل خاصی وجود داشته است:

1)    بن مضارع+ ا + شناسه

  • هماره جوان بادی و تن درست .
  • خدای- تبارک و تعالی- همه ی بندگان خود را از عذاب قرض و دین فرج دهاد. ( سفرنامه، ناصرخسرو)

2)    گاهی نیز تکواژ « آ » پس از شناسه می آمده است:

  • منشیندا از نیکوان جز تو کسی بر جای تو

کم بیندا جز من کسی آن روی شهر آرای تو

3)    از فعل دعایی « بودن » ، « و » را حذف می کرده اند:

  • روز وصل دوستداران یاد باد              یاد باد آن روزگاران یاد باد ( حافظ )
  • خدای – عزوجل – از آزاد مردان خشنود باد. ( تاریخ بیهقی )

4)    گاهی نیز در فعل دعایی مثبت یا منفی « بودن » پس از شناسه « ا » می افزوده اند:

-         تا باد چنین بادا.

-          مبادا آن که او کژی گزیند                 که از کژی به جز کژی نبیند ( نظامی)

گذر

1)      برخی از فعل ها که امروزه گذرا هستند، در گذشته به صورت ناگذر به کار می رفته اند:

-          جهاندار بر پای بد هفت روز              به هشتم چو بفروخت گیتی فروز ( شاهنامه )

2)    برخی از افعال که امروزه ناگذرند، در گذشته به صورت گذرا به کار می رفته اند:

-          از امروز کاری به فردا ممان             چه دانی که فردا چه آید زمان ( شاهنامه )

3)    برخی از فعل های ناگذر را با افزودن یک میانوند، گذرا می ساخته اند

:-         برگشتن --- > برگاشتن/ تفتن ---> تافتن/ شکفتن ---> شکافتن.

4)    فعل « شدن » در گذشته به معنای « رفتن » و « گذشتن » کارکرد فراوانی داشته است:

-         آن مرد بشد و طعام بخرید.

-         بشد سوی آب و سر وتن بشست.

5)    فعل « آمدن » در معنای « شدن » می آمده است:

-         اطبا از معالجت او عاجز آمدند.

6)    فعل « آمدن » برای ساختن فعل مجهول به کار می رفته است :

-         گفته آمد که به دل جویی ما می آیی.

فعل مجهول

فعل مجهول که امروزه با کمک فعل « شدن » ساخته می شود، در گذشته با فعل های دیگری نیز ساخته می شده است:

1)    با مصدر « آمدن »

:-         گفته آمده است.

2)    با مصدر « گشتن » :

-         ده تن بر دست سمک کشته گشتند.

گروه اسمی

وابسته های گروه اسمی:

1)    نکره : در متون قدیم دو نشانه برای نکره وجود داشته است: وابسته ی پسین « ی» و وابسته ی پیشین « یکی » یا « یک »:

-         یکی خنجر آبگون برکشید                                    همی خواست از تن سرش را برید

2)    چند : - که امروزه به عنوان وابسته ی پیشین مبهم به کار می رود- در گذشته وابسته ی پسین مبهم نیز بوده است:

-         سحرگاهی با تنی چند خاصان به بالین قاضی فراز آمد.

3)    دیگر- که امروزه به عنوان وابسته ی پسین مبهم به کار می رود – در گذشته وابسته ی پیشین مبهم نیز بوده است:

-         دیگر روز از این سرای عاریتی رخت به سرای باقی کشید.

4)    صفت های شمارشی ترتیبی ( عدد + م ) نیز گاهی پیش از موصوف واقع می شده اند:

-         سوم روز خوان را به مرغ و بره                  بیاراستش گونه گون یک سره ( شاهنامه )

5)    به، که، مه، بیش: این واژه ها در نظم و نثر گذشته، گاه به عنوان صفات برتر به کار می رفته اندو صفت برترین آنها به ترتیب « بهین، کهین، مهین، بیشین » بوده است:

-         به نام نیکو مردن به که به نام بد زیستن.

6)    ضمیر شخصی « او » - که امروزه خاص انسان است – برای غیر انسان نیز به کار می رفته است:-         سخن که از او بوی دروغ می آید و بوی هنر نیاید، ناگفته بهتر.

تست:

گزینه ی صحیح کدام است؟

الف) فعل مجهول در گذشته نیز مانند امروز ساخته می شده بی آنکه شیوه ی دیگری داشته باشد.

ب) در متون قدیم برای دعا فعل خاصی وجود داشته است.

ج) « ضمیر شخصی او » در گذشته برای انسان به کار می رفته است.

د) در متون گذشته در ساختمان فعل آینده گاهی به جای مصدر کامل از مصدر مرخم استفاده می شده است.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده