بركت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «پیران مایه خیر و برکت زندگی بوده و وجودشان در میان جمع و خانواده، همچون پیامبری در میان امت است.»
«و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و بر پدر و مادر نیکویی کنید، اگر یکی از آنان یا هر دو به سنین کهولت و سالخوردگی رسیدند، كلمهای که رنجیده خاطر شوند، نگویید و کمترین آزار به آنان نرسانید و با آنها با اکرام و احترام سخن بگویید.» سوره اسرا آیه 23
دوران سالمندی، مانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است، با این تفاوت که دوران کودکی و جوانی، سرشار از انرژی و تلاش است، ولی دوران سالمندی، همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیتهای فیزیکی میباشد.
تا قبل از این قرن، میانگین عمر، بسیار پایین بود. اما امروزه بهبود وضع تغذیه، پیشرفتهای چشمگیر پزشکی و ارتقای سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر گردیده است. وجود تعداد روز افزون سالمندان در اکثر کشورها، موجب شده که مقامات دولتی و برنامهریزان اجتماعی، توجه بیشتری به این مسئله ابراز نمایند و به وضع مقررات اجتماعی مطلوبتری برای آنان همت بگمارند، چرا که با وجود حمایت مالی فرزندان به ویژه در کشورهای آسیایی، هنوز هم اتکای سالخوردگان به تأمین اجتماعی بسیار است.
جایگاه سالمندان در پرتو تعالیم اسلامی
برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانوادهها، زائدهای مزاحم میپندارند و میکوشند برای آنکه آزادیهای شخصیشان محدود نشود و مزاحمی نداشته باشند، به نحوی آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگی دور کنند و به «خانه سالمندان» بفرستند، اسلام به آنان ارج مینهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش کرده و به بهرهگیری از تجارب و افکار پخته آنان، تشویق میکند.
محور وحدت
مجموعه افراد یک فامیل، نسبت به بزرگ خاندان، احترام قائل میشوند و در کارها با آنان مشورت میکنند و در اختلافات، به رأی و حکمیت و داوری آنان ارج مینهند و گاهی یک سخن از سوی آنان، آتش فتنهای را خاموش میسازد، یا تفرقه و کدورتی را به وفاق و همدلی و آشتی مبدل میسازد.
نعمت وجود با برکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است؛ و متأسفانه، وقتی به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشای آنان پی میبرند که آنها را از دست بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهای خانوادگی که پس از درگذشتِ «بزرگ خاندان» چهره نشان میدهد و چه بسیار رابطهها و رفت و آمدها که قطع میشود، یا به سردی میگراید، و علت آن، فقط از دنیا رفتن محوری است که مایه دلگرمی، امید، انس و معاشرت فامیل است.
رسول خدا (ص) فرمود: «البَرکة مَعَ اکابِرِکم» : برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهای شماست. در سخن دیگر فرمود: «الشّیخُ فی اَهْلِهِ کالنّبیِ فی اُمّتهِ»؛ پیرمرد در میان خانوادهاش، همچون یک «پیامبر» در میان امتش است.
این اشاره به همان نقش محوری، فروغ بخشی، صفا آوری، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنی بخش و محور وحدت و همدلی و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهای خانوادگیاند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
حرمت بزرگترها
رعایت ادب و مقتضای حق شناسی نسبت به عمری تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنهایی که بزرگان از خود نشان دادهاند، آن است که در خانوادهها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بیمهری نشود، خاطرشان آزرده نگردد و به توصیهها و راهنماییهایی که از سر دلسوزی و تجربه میدهند، بی اعتنایی نشود.
«بزرگسالی» و «سن بالا» در فرهنگ دینی ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا (ص) است: «مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کبیرٍ لِسنّهِ فَوَقَّرَهُ، آمَنَهُ اللَّهُ تعالی مِن فَزَعِ یوم القیامة»؛ هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خدای متعال او را از هراس و نگرانی روز قیامت ایمن میدارد.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانی نسبت به کوچکترها، از دستورالعملهای اخلاقی اسلام است و کانون خانوادهها را گرم و مصفا میسازد و این، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود:
«لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کبیرَنا وَ لَمْ یَرْحَمْ صَغیرنا»؛ کسی که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت و عطوفت قرار ندهد، از ما نیست.
این سخن را نیز از حضرت علی(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:
«یُکْرَمُ العالِمُ لِعلمه و الکبیرُ لِسِنّهِ»؛ دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، باید احترام کرد.
اگر جوانان، قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشتههای عاطفی پیوندهای انسانی از هم گسسته میشود، هم از رأفت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم میشوند، هم نشانه بیتوجهی خود به ارزشها را امضا کردهاند. حضرت علی(ع) در یکی از سخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهای رفتاری مردم، از جمله بر این دو مسئله تأکید میفرماید:
1- بی احترامی کوچکترها نسبت به بزرگترها.
2- رسیدگی نکردن توانگران به نیازمندان:
«انّکم فی زمانٍ ... لا یُعَظِّمُ صغیرُهم کبیرَهُمْ و لا یَعُولُ غَنیُّهُم فقیرَهم»؛ شما در زمانهای به سر میبرید که کوچک به بزرگ، تعظیم و تکریم نمیکند و ثروتمند، به فقیر رسیدگی نمیکند!
«احترام به والدین در اسلام»
تواضع در برابر والدین و احترام و اطاعت از آنان، کمترین حقی است که والدین بر گردن فرزندان خود دارند. قرآن کریم نیز میفرماید: «واخفض لهما جناح الذل من الرحمة».
«بالهای تواضع خویش را در برابر آنها (والدین) از روی محبت و لطف فرود آور».
و نیز روایاتی از اهل بیت (علیهمالسلام) در این باب به ما رسیده است. از جمله این روایات كه از رسول گرامی اسلام نقل شده است:
- یکی از صور تکریم و تعظیم ذات اقدس الهی، احترام و تجلیل سالخوردگان مسلمان است.
- کسی که پیر مسلمانی را تجلیل نماید، خداوند او را از ترس روز قیامت، ایمن میدارد.
- کسی که پیران را مورد تکریم و احترام قرار ندهد، از ما نیست و با ما بستگی و پیوستگی ندارد.
متأسفانه در زمان ما، تکریم سالخوردگان کمرنگ شده و گاهی به آنان عنایت نمیشود. آیا با تمام سفارشاتی که دین مبین اسلام نسبت به تکریم والدین داشته، میتوان والدین خویش را به هنگام فرو افتادن در ورطه ناتوانی و خزان زندگی، رها کرده و در غربت تنهایی گذاریم؟
سالمندان که زندگی سخت و دشوار خویش را در فراهم نمودن شرایط زندگی بهتر برای فرزندان خود گذراندهاند و به دوران پیری رسیدهاند، تنها یک آرزو دارند و آن این است که در خانهای آرام و مملو از محبت در کنار فرزندان و نوادگان خویش، روزهای آخر عمر را سپری نمایند.
سالمندان امروز، جوانان دیروز هستند، پس بهتر است اندکی به فردای خویش نیز بیاندیشیم و سالمندان، این اندیشههای سرشار و خاموش را تکریم نماییم چرا که تکریم بزرگان، مایه برکت در زندگی است.
انتقال فرهنگ
از عمدهترین راههای انتقال یک فرهنگ به نسلهای آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو میگیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلی یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را میآموزند و با همین آداب و سنن، تربیت میشوند. کسی که انتظار ادب و معرفت و حق شناسی از فرزندانش را دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.
این یک سنت تاریخی و تأثیر و تأثر از اعمال و رفتار است. هر کس چیزی را درو میکند که کِشته است. اگر در حدیث است که «لا میراثَ کالادب»؛ هیچ ارثی همانند ادب نیست، که از بزرگان به فرزندان برسد، در این مورد هم مصداق مییابد.
امام علی(ع) فرمود:
«وَقِّرُوا کبارَکُمْ، یُوَقّرْکُمْ صِغارُکُم»؛ به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند.
امام صادق(ع) نیز فرموده است:
«به روا آباءَکم، یَبِرُّکُمْ اَبْناۆکُمُ»؛ به پدرانتان نیکی کنید، تا فرزندانتان هم به شما نیکی کنند.
این دقیقاً برداشت محصول، از زراعتی است که انسان با رفتارش در زمین دل و لوح جان کودکان انجام میدهد.
مهمترین درس تربیتی، آن است که با عمل داده شود. کودکان نیز مستعدترین شاگردانیاند که «درسهای عملی» را با دقت، از رفتار ما میآموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظاری داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟ این ارتباط متقابل در تأثیرگذاریهای رفتاری را نمیتوان نادیده گرفت.
جای سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه»ها و «سرای سالمندان» باشد، کانون گرم و بامحبت خانههاست، تا چراغ خانه روشن بماند و محور تجمع و الفت افراد گردند؛ و از اندیشه آنان نیز استفاده شود. بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و میتوانند «مشاور» خوبی در تصمیم گیریهای زندگی باشند.