تبیان، دستیار زندگی
در مجموعه هستى اگر وجود مخلوقى، زیبایى و كمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشى از عدم اطلاع و آگاهى از زیبایى آن مى باشد، یا در اثر ضعف و ناتوانى از خلقت آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا انسان خلق شد؟!

خلقت

جهان هستى با تمام نظم و زیبایى هایش نمادى از لطف، مهربانى، علم، قدرت، حکمت و... خداست به طورى که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفى و پنهان مى ماند و به عبارتى هر «بود»ى ، «نمود»ى دارد؛ نمى شود روغن باشد اما چربى نداشته باشد و رحمت باشد اما بخشش نداشته باشد! از این رو هستى بخشى جهان، با تمامى نظم و زیباییش و صورتگرى انسان با تمامى استعداد و توانمندیش، جلوه گر جلال و جمال خداست و شایسته است که ما سپاس گزار خدا و قدر شناس او باشیم.

خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بى نهایت دارد جهان و انسان را آفریده است و لازمه این سه صفت آن است كه خلقت خداوند بهترین و كامل‏ترین آفرینش باشد، یعنى در مجموعه هستى اگر وجود مخلوقى، زیبایى و كمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشى از عدم اطلاع و آگاهى از زیبایى آن مى باشد، یا در اثر ضعف و ناتوانى از خلقت آن است.

چنان چه خدا با توجه به علم و قدرت بى نهایت، باز آن زیبایى را خلق نكند ناشى از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگى است كه خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگى او بى نهایت است. پس جهانى كه خدا خلق مى كند، باید كامل‏ترین صورت ممكن را داشته باشد. در مجموعه خلقت باید انسان خلق مى شد؛ زیرا در جهان خلقت پیش از خلق انسان، ملائك بودند كه موجوداتى نورانى و پاك بودند كه خدا را همواره عبادت مى كردند. فرشتگان به دلیل شرایط ویژه خلقت خود بر سر دو راهى قرار نمى گرفتند كه با اختیار خویش (در حالى كه میل باطنى آن‏ها به جهت دیگرى تمایل داشته باشد) رضایت خداوند را انتخاب كنند. آن‏ها همواره حضور و عظمت خدا را درك مى كنند و در مقابل آن همه عظمت راهى جز عبادت ندارند.

اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهایى شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد متوجه انسان است و نیازى را از خدا بر طرف نمى كند زیرا اصولاً ذات الهى بى نیاز مطلق است

اما در صحنه هستى، مى توان یك نمایش زیباتر از این را هم تصویر كرد و آن این كه موجودى وجود داشته باشد كه از یك طرف همانند ملائك در اوج جذبه الهى و عشق و عبادت به خدا باشد و در عین حال موانعى پیش روى او براى برگرداندن وى از مسیر عشق و عبادت قرار داشته باشد. این موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بى واسطه مى بیند و از سوى دیگر گرچه فطرت الهى او همواره در درونش وى را به سوى خوبى‏ها و پاكى‏ها دعوت مى كند ولى امیال حیوانى و شهوانى او قدرت فراوانى دارند. وى این گونه خلق شده كه از یك سو با خواسته‏ها و تمایلات شهوانى و حیوانى رو به رو است واز سوى دیگر فطرت الهى اش و راهنمایى‏هاى پیامبران او را به سوى خوبى‏ها فرا مى خواند. او در عرصه‏هاى مختلف زندگى مى تواند با ایمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهى‏ها عشق به خدا را انتخاب كند و مظاهر فریبنده دنیا را رها سازد.

چنین صحنه هایى از محبّت و عشق انسان نظیر یوسف كه در اوج جوانى و زیبایى در سخت‏ترین صحنه آزمایش خدا را رها نكرد، یا حضرت مریم كه دامن خود را آلوده نكرد  ، براى هر كسى در طول زندگى پیدا مى شود. همواره چنین صحنه‏هایى در طول تاریخ حیات بشرى تكرار مى شود. اگر خداوند زمینه پدید آمدن چنین صحنه‏هاى زیبایى از تجلّى محبّت و عشق مخلوقات خویش را كه با اختیار كامل به سوى او مى آیند فراهم نمى كرد باز جهان كامل‏ترین و زیباترین بود؟ آیا در علم و قدرت و فیض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاى آفرینش بهترین و زیباترین صورت آفرینش را دارد، تردید نمى بود؟ آیا جاى این سۆال از خدا باقى نمى ماند كه قدرت و علم و فیض تو مطلق بود، پس چرا زیباترین جهان را خلق نكردى؟!

پس از خدا، خلقتى چنین لازم و ضرورى است وگرنه خداوند نیازى به آزمون و عبادت انسان‏ها ندارد. اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهایى شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد متوجه انسان است و نیازى را از خدا بر طرف نمى كند زیرا اصولاً ذات الهى بى نیاز مطلق است.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: سایت آل البیت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.