تبیان، دستیار زندگی
در این طرح دانش آموزان با اسم جمع و اصطلاحاتی دیگر همچون متشابه، متضاد و مترادف و تصغیر آشنا می شوند....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسم جمع

تنوع ساختار گل

اهداف یادگیری:

  • آشنایی با اسم جمع
  • آشنایی با اصطلاحاتی همچون متشابه، متضاد، مترادف، تصغیر

شرح درس:

در این طرح دانش آموزان با اسم جمع و اصطلاحاتی دیگر همچون متشابه، متضاد و مترادف و تصغیر آشنا می شوند.

در طرح های پیشین درباره ی جمع سخن گفتیم؛ جمع اسمی است که به تعدادی از جنس اسم دلالت می کند.

پس جمع همیشه باید مفردی از نوع خود داشته باشد؛ مانند : گرگ که مفرد گرگان و امام که مفرد ائمه و کتاب که مفرد کتب و کتاب هاست.

اما کلماتی هستند که به ظاهر مفردند و در معنا جمع، و نیز مفردی از نوع خود ندارند و این کلمات چون پیش از یک اسم مفرد آورده می شوند ، به تعدادی از جنس آن اسم دلالت می کنند؛ مانند: « عده، هنگ، گروه، دسته، گله، چند ».

-         عده ای روستایی/ یک هنگ سرباز/ گروهی مرد/ یک دسته کاغذ/ یک گله گوسفند.

اسم جمع ها در زبان فارسی عبارتند از:

برای انسان ( در تقسیمات نظامی و واحدهای اجتماعی و سیاسی و... ) : جوخه، رسته، رسد، دسته، عده، گروه، گروهان، گردان، هنگ، تیپ، فوج، لشکر، سپاه، ارتش، خانواده، اهل و عیال، طایفه، قبیله، ایل، نژاد، تبار، دودمان، جمع، جماعت، جمعیت، دارودسته، حزب، فرقه، انجمن، مجلس، محفل، اهل ... ( اهل مجلس، اهل محفل، اهل محل) ، قوم، خلق، مردم، رعیت، ملت، کاروان، قافله، قطار، خیل و ...

برای جانوران: دسته، طویله، گله، رمه، انبوه، قطارو...

برای اشیا: دسته، بسته، رشته، ردیف، رج، چند...

متشابه

کلمات متشابه کلماتی هستند با معانی مختلف، که در تلفظ یکسانند اما به دو صورت نوشته می شوند؛ مانند: خوان ( به معنی سفره ) و خان ( به معنی امیر و بزرگ ) یا خار و خوار که به معنی زبون و حقیر است.

همچنین کلماتی هستند که در گفتن و نوشتن به یک گونه اند اما در معنی مختلفند؛ مانند : شیر ( مایع ) و شیر ( جانور ).

متضاد

دو کلمه را که معنای مخالف داشته باشند، متضاد می نامند؛ مانند: ریز و درشت/ سرد و گرم/ سپید و سیاه/ بقا و فنا.

نکته:

گفته شده شرط متضاد بودن دو کلمه آن است که هر دو از یک زبان باشند؛ مانند : بیاض و سیاه/ حیات و مرگ را متضاد به شمار نیاورده اند، اگرچه در معنی متفاوتند.

مترادف

کلماتی که به یک معنی اشاره کنند، کلمات مترادف نامیده می شوند؛ مانند: خرد و ریز، تازه و نو، کم و کاست.

نکته:

شرط همزبانی در کلمات مترادف نیز جاری است چنان که خیر و نیک یا بد و شر و یا روح و روان را در شمار مترادفات نمی آورند.

تصغیر

تصغیر در معنا کوچک کردن مفهوم کلمه است و این در فارسی سه نشانه دارد که در پی اسم افزوده می شود:

1-    چه: بیلچه/ باغچه/ دریچه/ ماهیچه.

2-    او: دخترو/ کوچکو ( کوچولو).

این نشانه در لهجه های کرمانی و لهجه شهرهای جنوبی ایران بسیار استعمال می شود.

3-    اک: حسنک/ مردک/ اندک .

از تصغیر برای ملاطفت و نوازش، یا تحقیر و توهین نیز استفاده می شود.

نکته:

باید دانست که این علائم در مشتقات نیز استفاده می شود. پس نمی توان همه جا از آن ها به عنوان « نشانه تصغیر» نام برد.چنانکه می توان بیلچه و دریاچه را به بیل کوچک و یا دریای کوچک تعبیر کرد. حال آن که میخچه و ماهیچه معنایی به جز میخ کوچک یا ماهی خرد دارد. در این دو مورد حرف « چه»، نشانه ی تسمیه به وجه شباهت است.

این مورد شامل حرف اوی دخترو در برابر حرف اوی گردو نیز می شود که اولی « اوی تصغیر » است و دومی « اوی تسمیه به وجه شباهت » است.

همچنین حرف کاف در کلمات کلاهک و پشمک نشانه ی تصغیر نیست و کاف تسمیه به وجه شباهت است؛ در کلمات دخترک و پسرک نشانه ی تصغیر است و کاف تسمیه نیست.

تست:

کدام گزینه نادرست است؟

الف) « چه » از نشانه های ترادف است.

ب) خرد و ریز باهم مترادفند.

ج) سرد و گرم باهم متضادند.

د) گروه اسم جمع است.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده