لجاجت و تعصّب، مانع تفكّر، استدلال و حقبینى
در قوانین الهى هیچ گونه تبعیض و تفاوتى در میان مردم نیست، و حتى پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند، بنابراین اگر به فرض محال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم انحرافى از حق پیدا كند، مشمول كیفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنین فرضى در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزگارى امكانپذیر نیست.
وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ (145 ، بقره)
و (اى پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلى) براى (این گروه از) اهل كتاب بیاورى، از قبلهى تو پیروى نخواهند كرد، و تو نیز پیرو قبله آنان نیستى، (همان گونه كه) بعضى از آنها نیز پیرو قبله دیگرى نیست. و همانا اگر از هوسهاى آنان پیروى كنى، پس از آنكه علم (وحى) به تو رسیده است، بىشكّ در این صورت از ستمگران خواهى بود.
در تفسیر آیه قبل گفتیم كه اهل كتاب مىدانستند تغییر قبله از بیت المقدس به سوى كعبه نه تنها ایرادى بر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیست، از جمله نشانههاى حقانیت او است زیرا در كتاب هاى خود خوانده بودند پیامبر موعود به سوى دو قبله نماز مىخواند ولى تعصب ها نگذاشت آنها حق را بپذیرند.
اصولاً انسان تا زمانى كه تصمیمگیرى قبلى روى مسائل نكرده باشد، قابل تفاهم است و مىتوان با دلیل و منطق یا ارائه معجزات، عقیده او را تغییر داد و حقیقتى را براى او اثبات نمود.
اما هنگامى كه موضع خود را قبلاً به طور قطع مشخص كرده، مخصوصاً در مورد افراد متعصب و نادان، چنین كسانى را به هیچ قیمت نمىتوان تغییر داد.
لذا این آیه، از عناد و لجاجت اهل كتاب پرده برداشته و سوگند یاد مىكند كه هر چه آیه و دلیل براى آنان بیاید، آنها از اسلام و قبلهى آن پیروى نخواهند كرد. چون حقیقت را فهمیدهاند، ولى آگاهانه از پذیرش آن سر باز مىزنند.
در واقع آنها به هیچ قیمت تسلیم حق نخواهند شد چرا كه روح حقیقتجویى در آنها مرده است.
متأسفانه همه پیامبران الهى با این گونه افراد روبرو بودهاند كه یا از ثروتمندان با نفوذ بودند، یا دانشمندان منحرف و دنیاپرست و یا عوام جاهل و متعصب!
تهدید و هشدارهاى قرآن نسبت به پیامبر
در آخر این آیه به پیامبر اخطار مىكند كه" اگر پس از این آگاهى كه از ناحیه خدا به تو رسیده ، تسلیم هوس هاى آنان شوى و از آن پیروى كنى مسلّماً از ستمگران خواهى بود" (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ).
در قرآن نظیر این گونه خطاب ها كه به صورت قضایاى شرطیه است نسبت به پیامبر مكرر دیده مىشود و هدف آن در واقع سه چیز است:
نخست اینكه همگان بدانید در قوانین الهى هیچ گونه تبعیض و تفاوتى در میان مردم نیست، و حتى پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند.
بنابراین اگر به فرض محال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم انحرافى از حق پیدا كند، مشمول كیفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنین فرضى در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزكارى امكانپذیر نیست، (و به اصطلاح قضیه شرطیه دلالت بر وجود شرط نمىكند).
دیگر اینكه سایر مردم حساب خود را كاملاً برسند و بدانند جایى كه پیامبر چنین است آنها چگونه مراقب مسئولیت هاى خویش باشند، و هرگز نباید تسلیم تمایلات انحرافى دشمنان و جار و جنجال هاى آنها شوند.
سوم اینكه روشن شود پیامبر نیز از خود اختیار هیچ گونه تغییر و دگرگونى در احكام خدا را ندارد و به اصطلاح چنان نیست كه بشود با او به كنار آیند و سازش كنند بلكه او هم بندهاى است سر بر فرمان پروردگار.
پیامهای آیه:
1 ـ لجاجت و تعصّب، مانع تفكّر، استدلال و حقبینى است. آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصّب مىورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ»، «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»
2 ـ در برابر هیاهو و غوغاى مخالفان نباید تسلیم شد و براى مأیوس كردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»
3 ـ یهود و نصارا هر یك داراى قبلهى ویژهاى بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»
4 ـ انحراف دانشمندان، بسیار خطرناك است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
5 ـ علم، به تنهایى براى هدایت یافتن كافى نیست، روحیّهى حقّ پذیرى لازم است. یهود صاحب كتاب بودند، ولى با وجود تعصّب نابجا، این علم چارهساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
6 ـ پیامبر، حقّ تغییر قانون الهى را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
7 ـ آئین اسلام از سرچشمهى علم واقعى است. «جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
8 ـ قوانینى شایسته پذیرش و پیروى هستند كه از هواهاى نفسانى پیراسته و بر پایهى علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
9 ـ قانون، براى همه یكسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار كیفر خواهد شد. «إِنَّكَ إِذاً»
10 ـ با وجود قانون الهى، پیروى از خواستههاى مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1