تبیان، دستیار زندگی
ادبیات عامه‌پسند یکی از حوزه‌ها و بخش‌هایی از ادبیات معاصر است که بحث و گفتگو درباره آن زیاد است. درباره این گونه ادبی، فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی گسترده و وسیعی در کشورمان انجام نشده است و تنها چند اثر آن‌هم به صورت جسته گریخته و منفرد در این زمینه به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات عامّه‌پسند به روایت پاینده


ادبیات عامه‌پسند یکی از حوزه‌ها و بخش‌هایی از ادبیات معاصر است که بحث و گفتگو درباره آن زیاد است. درباره این گونه ادبی، فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی گسترده و وسیعی در کشورمان انجام نشده است و تنها چند اثر آن‌هم به صورت جسته گریخته و منفرد در این زمینه به چاپ رسیده‌اند.
حسین پاینده

در دانشگاه‌ها و مراکز تجمع علاقه‌مندان فرهنگ و ادبیات کشورمان نیز صحبت زیادی در این باره نمی‌شود اما این گونه، به دلیل وسیع بودن طیف مخاطبانش، خواه ناخواه گریبان اهالی ادبیات را می‌گیرد و آن‌ها را سر میز بحث و گفتگوهای غیر رسمی و گاه رسمی می‌نشاند.

یکی از مسائل مهمی که درباره ادبیات عامه‌پسند وجود دارد، تکذیب و به رسمیت نشناختن آن است. یعنی عده زیادی هستند که مخاطب این گونه ادبی هستند، اما این موضوع را تکذیب می‌کنند و به نوعی عقیده دارند اگر خود را مخاطب چنین ادبیاتی نشان بدهند، در نظر دیگران دارای سطح پایین‌تری از سلیقه ادبی هستند. به هر حال مسائل پراکنده زیادی حول محور ادبیات عامه‌پسند وجود دارد که باعث شد گفتگویی درباره آن‌ها با حسین پاینده منتقد و استاد دانشگاه علامه‌ طباطبایی داشته باشیم. در این گفتگو ریشه‌ها و چگونگی شکل‌گیری ادبیات عامه‌پسند در ایران و آسیب‌شناسی آن مورد بررسی قرار گرفته است.

*ممکن است این سئوال از برخی جهات، کلیشه‌ای و زیاده کلّی تلقی شود، اما برای شروع بحث ناچاریم بپرسیم که ادبیات عامّه‌پسند از پایه و اساس چیست؟

در خصوص ویژگی‌های ادبیات عامّه‌پسند، اجماع نظر وجود ندارد و دست‌اندرکاران مطالعات ادبی بسته به نوع رویکردشان تعاریف متفاوتی به دست داده‌اند. در هر یک از این تعریف‌ها، تأکیدها بر این یا آن ویژگی اندکی بیشتر یا کمتر می‌شود، و الّا بسیاری از عناصر این تعریف‌ها مشترک است. برای مثال، در میان منتقدانی که از منظر مطالعات فرهنگی در زمینه‌ ادبیات عامّه‌پسند تحقیق می‌کنند، این نوع ادبیات شکلی از بازنمایی پاره‌فرهنگ‌هایی محسوب می‌شود که در تمایز با (و گاه حتی در تعارض با) گفتمان مسلط شکل گرفته‌اند.

من در این‌جا تعریف سرراست‌تری از ادبیات عامّه‌پسند به دست می‌دهم که کمتر معطوف به کارکردهای گفتمانی و بیشتر معطوف به مشخصه‌های ادبی این نوع متون است. مطابق با این تعریف، شخصیت‌های داستان‌های عامّه‌پسند نوعاً تک‌بُعدی و مطلق‌اند (تبلور خیر و شر، یا نیکی و بدی، یا وفاداری و خیانت، و غیره هستند)؛ پیرنگ داستان‌های عامّه‌پسند اساساً خطی و علت‌ و معلولی است و در آن‌ها به ندرت از تکنیک‌های مدرن مانند سیلان ذهن یا تک‌گویی درونی و امثال آن استفاده می‌شود؛ زاویه‌ دید این داستان‌ها معمولاً سوم‌شخص دانای کل و گاه اول‌شخص شرکت‌کننده است اما از تکنیک‌های رواییِ تجربی و جدیدتر مانند زاویه‌ دید دوم‌شخص تقریباً هیچ‌وقت استفاده نمی‌شود؛ شخصیت اصلی معمولاً ویژگی‌های یک قهرمان را دارد که باید برای رسیدن به مقصود (خواه یک معشوق زمینی و خواه اثبات بیگناهی‌اش) صبوری فراوان به خرج دهد تا سرانجام دیگران به سرشت خوب و ستودنیِ او پی ببرند؛ شخصیت‌ها تحول نمی‌یابند (ایستا هستند) و اگر هم تغییر کنند، زمینه‌ دگرگون شدن ذهنیت‌شان برای خواننده متقاعدکننده به نظر نمی‌رسد؛ موضوع آن‌ها بیش از این‌که همگانی یا اجتماعی باشد، بیشتر یک معضل فردی و شخصی است؛ و … . این فهرست را البته می‌توان با افزودن برخی مۆلفه‌های دیگر تکمیل کرد، اما گمان می‌کنم عجالتاً می‌توان آن را مبنای بحث بیشتر درباره‌ ادبیات عامّه‌پسند قرار داد.

رمان‌های عامّه‌پسند در کشور ما ریشه در پاورقی‌هایی دارند که در مطبوعات پس از انقلاب مشروطه نوشته می‌شدند و متعاقباً به صورت کتاب هم انتشار می‌یافتند. این داستان‌های دنباله‌دار بسیار پُرکشش بودند و تعلیقْ یکی از مهم‌ترین عناصر آن‌ها بود. خوانندگان ایرانی در آن زمان دوست داشتند در کنار مطالب دیگری که در روزنامه‌ها می‌خواندند و مربوط به رویدادهای واقعی می‌شد، مانند اخبار و غیره، داستان‌های کاملاً تخیلی هم بخوانند.

*ادبیات عامّه‌پسند، لفظی است که در کشورمان به آثار داستانی مکتوبی که عموماً حول محور مسائل عاشقانه قرار دارند، اطلاق می‌شود. آیا چنین تعریفی در بیرون از مرزهای ادبی ایران هم عمومیت دارد؟

عشق از جمله مضامین مکرر در بسیاری از رمان‌های عامّه‌پسند است، اما خطاست که این موضوع را مشخصه‌ کلی یا عامِ این نوع ادبیات بدانیم. بسیاری از داستان‌های عامّه‌پسند درباره‌ موضوعاتی از قبیل کینه، گناه، بیگناهی، نجات بزهکاران (مثلاً نجات یک معتاد) و از این قبیل هستند.

*آیا ادبیات عامّه‌پسند محصول و نتیجه یک فرایند وارداتی است یا از به هم پیوستگی آثار نویسندگانی چون فهیمه رحیمی و … این مفهوم متولد شد؟

رمان‌های عامّه‌پسند در کشور ما ریشه در پاورقی‌هایی دارند که در مطبوعات پس از انقلاب مشروطه نوشته می‌شدند و متعاقباً به صورت کتاب هم انتشار می‌یافتند. این داستان‌های دنباله‌دار بسیار پُرکشش بودند و تعلیقْ یکی از مهم‌ترین عناصر آن‌ها بود. خوانندگان ایرانی در آن زمان دوست داشتند در کنار مطالب دیگری که در روزنامه‌ها می‌خواندند و مربوط به رویدادهای واقعی می‌شد، مانند اخبار و غیره، داستان‌های کاملاً تخیلی هم بخوانند. علت‌ها و زمینه‌های شکل‌گیری این ذائقه‌ نوین ادبی، موضوعی است که به اعتقاد من باید در رساله‌های دکتری مورد پژوهش قرار بگیرد.

رمان «ده نفر قزلباش» نوشته‌ حسین مسرور یکی از این تولیدات عامّه‌پسند بود که نخستین بار به صورت پاورقی در روزنامه‌ «اطلاعات» منتشر شد. حسینقلی مستعان، محمد حجازی، جواد فاضل و ذبیح‌الله منصوری از دیگر نویسندگانی هستند که در شکل‌گیری ادبیات عامّه‌پسند در کشور ما نقش بسزایی داشتند. این سنت (نوشتن پاورقی و سپس انتشار آن به صورت کتاب) را در مقطعی دیگر نویسنده‌ پُرکار رجب‌علی اعتمادی هم (که آثارش را با عنوان اختصاریِ «ر. اعتمادی» منتشر می‌کرد و مجموعه‌ رمان‌هایش شامل بیست‌ودو عنوان می‌شود) ادامه داد. می‌توان استدلال کرد که ترجمه‌ رمان‌های عامّه‌پسند خارجی از نویسندگانی همچون دانیل استیل، آگاتا کریستی و اخیراً ج.ک. رولینگ، در مقاطع مختلف موجب محبوبیت بیشتر این نوع ادبیات در میان طیف متنوع خوانندگان ایرانی شده است، اما همان‌طور که اشاره کردم، ادبیات عامّه‌پسند در ایران سابقه و قدمتی کمابیش به اندازه‌ انقلاب مشروطه دارد.

*اگر عشق و عاشقی و مسائل سانتی‌مانتال را عامل اصلی داستان‌های عامّه‌پسند بدانیم، آیا می‌توانیم آثار نویسندگانی چون جین آستین یا خواهران برونته را هم عامّه‌پسند بدانیم؟ این آثار به عنوان شاخص‌های رمان کلاسیک قرون گذشته شناخته می‌‌شوند و هنوز هم اقتباس‌های تصویری و سینمایی از آن‌ها می‌شود با این حال کسی به آن‌ها به چشم اثر عامّه‌پسند نگاه نمی‌کند در حالی که محور اصلی آن‌ها ازدواج زنان جوان انگلیسی و وصلت‌شان با پسران ثروتمند و زیباست.

به گمانم پیش‌فرض ناگفته‌ شما در خصوص عامّه‌پسند بودن آثار نویسندگانی مانند جین آستین و خواهران برونته، موتیف عشق در رمان‌های آنان باشد. البته بسیاری کسان با همین معیار دست به طبقه‌بندی متون ادبی و تقسیم آن به «عامّه‌پسند» و «نخبه‌گرا» می‌زنند. اما من در خصوص درستیِ این معیار مجادله می‌کنم. عشق یگانه موضوع رمان‌های عامّه‌پسند نیست. خیانت در امانت، بی‌مهری فرزند به والدین در هنگام کهولت آن‌ها، اثبات بیگناهی کسی که اتهامی ناروا به او زده شده، و سایر موضوعات مشابه، به وفور در رمان‌های عامّه‌پسند به چشم می‌خورد. عشق از دیرینه‌ترین موضوعاتی است که در ادبیات، هم در شعر و هم در نثر داستانی و هم در نمایشنامه، به آن پرداخته شده و نمی‌توان این موضوع را فی‌نفسه سانتی‌مانتال یا دون و کم‌اهمیت و یا درخور رمان‌های نازل تلقی کرد.

ضمن این‌که این موضوع در رمان‌های تأمل‌انگیز نویسندگانی همچون جین آستین و خواهران برونته از زوایای مختلف و غالباً پیچیده‌ای کاویده می‌شود. رمانی مانند «غرور و تعصب» در سطح راجع به عشق و ازدواج چند خواهر با چند مرد است، اما همین رمان در لایه‌های عمیق‌ترش درباره‌ سازوکارهای روانی و ناخودآگاهانه‌ای است که انسان‌ها را به قضاوت نادرست راجع به دیگران سوق می‌دهد. به همین ترتیب، رمان‌های خواهران برونته واجد پیچیدگی‌ها و لایه‌های معناییِ چندگانه است و می‌توان جوانب مختلف آن‌ها را از منظر جامعه‌شناسی یا روانکاوی بررسی کرد.

*آثار ادبی ماندگار زیادی در دنیای ادبیات و سینما وجود دارند که رمانتیک هستند اما در گروه ادبیات عامّه‌پسند شناخته نمی‌شوند؛ مانند «گتسبی بزرگ» نوشته اسکات فیتز جرالد که چندمین اقتباس سینمایی آن به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن امسال به نمایش درآمد و البته عده زیادی از طرفداران سینما را ناامید کرد. چه رمان و چه فیلم جنبه سرگرم‌کنندگی دارند. از امتیازات برجسته این رمان که بگذریم، فیلم مورد نظر یک فیلم فاخر نبود. آیا عامّه‌پسند خواندن آثار داخلی و فاخر خواندن این گونه آثار خارجی، نتیجه خودباختگی است یا ادبیات خارج از ایران، واقعا گونه عامّه‌پسند ندارد؟

شاید اگر قضاوت‌های‌مان را نه بر مبنای «داخلی» و «خارجی» بودن این متون، بلکه بر مبنای تحلیل ساز و کارهای معناسازانه‌ درون‌متنیِ آن‌ها انجام دهیم، به نتیجه‌ دیگری برسیم. اما یقیناً در خارج از مرزهای کشور ما هم ادبیات عامّه‌پسند نوشته می‌شود و خوانندگانی به مراتب بیشتر از ادبیات نخبه‌گرا دارد، چون هدف بسیاری از خوانندگان معمولی سرگرم شدن است و رمان‌های عامّه‌پسند هم دقیقاً همین هدف را اغلب به شکل‌هایی بسیار جذاب محقق می‌کنند.

بخش ادبیات تبیان


منبع : مهر/ صادق وفایی