سالمندی، موهبتی الهی
سالمندی، موهبتی الهی است و سالمند اگر چه خسته راه است، ولی تجربه پربهایش، از بزرگترین گنجینههاست.
سالمند اگر چه نحیف و شکننده است، ولی کولهباری انسانساز بر دوش دارد. سالمند در غروبِ زندگی این جهان خویش، طلوع کرامت، انسانیت و عزت جاودانی را به تماشا نشسته است. او گوهری گرانبها در صدف زندگی و صندوقچه اسرار تاریخ است. از نگاه نافذش، بصیرت میدرخشد، دیده بیدارش به آن چه خداوند خواسته است، مینگرد و قلبش جز محبت و یاد خدا، چیزی در خود ندارد.
جلوهای از نور الهی
انسان در آغاز، موجودی بس ناتوان است که با شگفتی، دورههای رشد را پی در پی میپیماید. در جوانی به کمال توانایی جسمی و در میانسالی به پختگی روحی میرسد. آن گاه سیر نزولی را پیش میگیرد و به جایی برمیگردد که بوده است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «خداوند شما را آفرید و پس از آن نیرو بخشید. سپس شما را در ناتوانی و پیری قرار داد. او هر چه بخواهد میآفریند و دانای توانا است».
در روایات، سالمندی جلوهای از نور الهی دانسته شده است. عزتمندی سپید مویی و سالمندی، از آن روست که سالمند، رسالت انسانی خویش را در این روزگار پرآشوب به شایستگی انجام داده و اینک با انبوهی از تجربههای گرانسنگ، در کنار دیگر افراد جامعه قرار دارد.
دیدگاه دانشمندان در مورد سالمند
یکی از دانشمندان در مورد کهنسالی و سالمندی چنین میگوید: «بشریت، پیشرفت اخلاقی خود را مدیون کهنسالان است. در کهنسالی، انسان بهتر و فرزانه میشود و تجربههای خود را به نسلهای آینده انتقال میدهد. بدون کهنسالی، بشریت راکد میماند.»
اسکینر، روانشناس معروف نیز در این مورد میگوید: «سالخوردگی تا حدی شبیه سرزمین دیگر است. اگر پیش از سفر به این سرزمین، خود را آماده این سفر کرده باشید، در آن جا به شما خوشتر خواهد گذشت».
تکالیف سالمندان
با وجود افزایش عده سالخوردگان در جهان امروز، باز هم آنها در مقایسه با دیگر گروههای سنی در اقلیت هستند. این گروه باید بدانند که پیر شدن، تغییرات نقشی میطلبد تا بتوانند راه خود را در جامعه با دیگران هموار سازند. به طور خلاصه میتوان تکالیف رشد و تکاملی دوران سالمندی را بدین گونه شرح داد:
1. برقرار ساختن شرایط زندگی منطبق با تغییر شرایط اقتصادی یا بدنی.
2. یافتن دوستان تازه برای جانشین ساختن به جای دوستانی که از دنیا رفتهاند یا مهاجرت کردهاند.
3. پیدا کردن و گسترش فعالیتهای تازه برای پر کردن اوقات فراغت روزافزون.
4. پرداختن به فعالیتهای اجتماعی برنامه ریزی شده برای سالمندان.
5. لذت بردن از فعالیتهای مناسب سالخوردگان.
قدرشناسی از سالمند
شایسته است فرزندان و افراد خانواده، بنا بر سفارش قرآن کریم و پیشوایان دینی، سالمند را در جایگاه واقعیاش، یعنی «خانواده» نگهداری کنند. قدرشناسی از سالمندان، همان رفتار درست و محترمانه، و شناخت نیازهای روحی آنان است. از ضروریترین نیازهای سالمندان، محبت و توجه میباشد. هر قدر هم كه آنها از نظر مادی بی نیاز باشند، نباید نیاز به محبت و توجه به ایشان را نادیده گرفت. قدرشناسی، به صورت احترام یا سخن گفتن از روی مهر، مشاوره با آنان در امور مختلف زندگی، برطرف ساختن مشکلات ایشان و نیز در مواردی با مقدم داشتن آنان بر خود بروز میکند.
حقوق سالمندان
امام سجاد (ع) درباره حقوق سالمندان میفرماید: «حق سالخورده این است که حرمت پیریاش را بداری. اگر سوابق فضیلت در اسلام دارد، تجلیلش کنی. او را مقدم بداری. در اختلافات خصمانه با او رو به رو نشوی. در راه رفتن بر او سبقت نگیری و پیشاپیش او راه نروی. نادانش نشماری. اگر رفتار جاهلانهای کرد، تحمل کنی. به مقتضای سوابق مسلمانی و سالمندی، احترامش کنی که حق سن و سال نیز چون حق اسلام است».
توصیه به بقای خانواده
خانواده، یکی از کانونهای مقدس در دین اسلام است؛ زیرا در پرتو خانواده است که بقای نسل، تضمین میشود و خانواده محل امنی برای آرامش افراد و بستری برای کمال انسان میگردد. از اینرو در آموزههای دینی، برای ایجاد و ماندگاری این کانون، سفارشهای فراوانی شده است. مهمترین دستور اسلام در این خصوص، احترام گذاشتن فرزندان به والدین و یاری رساندن به آنان است. قرآن کریم، احترام به پدر و مادر را بعد از ایمان به خداوند متعالی قرار داده است؛ زیرا آنان، زحمات زیادی برای فرزندان کشیدهاند.
وظایف دولت
دولت اسلامی با عنایت ویژه به مسائل اجتماعی سالمندان، مانند ارائه خدمات درمانی و کمک هزینه، میتواند تا اندازهای از رنج آنان بکاهد. امام علی (ع) در منشور حکومتی خود به مالک اشتر، چنین کاری را وظیفه حاکم میداند و میفرماید: «از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چارهای ندارند و دست نیاز بر نمیدارند، پیوسته دلجویی کن؛ زیرا مسئولیتی سنگین بر دوش زمامداران است... پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند».