بزرگترین عذاب اخروی یک مرجع تقلید!
یک عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبودم. دلم برای آن لحظاتی می سوزد که به یاد خدا نبودم. این بزرگ ترین عذاب برای من است.
انسان هیچ گاه نباید از یاد خدا غافل شود. متأسفانه نمیتوانیم ارزش این کار را در این عالم بفهمیم، بلکه تنها در عالم آخرت به ارزش آن پی میبریم.
یکی از علما مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری را در خواب دید که فرموده بودند: من در آن دنیا عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبودم.
یکی از استادان شیخ مرتضی آقا تهرانی نقل می کرد که در خواب، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمة الله را دیدم.
پرسیدم: آیا شما در آن عالم عذاب هم می شوید؟ فرمود: یک عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبودم. دلم برای آن لحظاتی می سوزد که به یاد خدا نبودم. این بزرگ ترین عذاب برای من است.
به راستی چرا انسان تا زمانی که در این عالم به سر می برد، به یاد خدا و ذکر خدا توجه ندارد؟
در ادامه به چند عامل مهم در این باب اشاره می کنیم:
علت غفلت از یاد و ذكر الهی در قرآن
1- رفاه طلبی و توجه بیش از حد به دنیا
خداى متعال در این باره مى فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذالِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نكند، و كسانى كه چنین كنند، آنان خود زیان كارانند. (منافقون، 9)
گرایش به توحید، خدا پرستى و توجه به پروردگار، امرى فطرى است.و از آغاز شكوفا شدن نیروى عقل، یكى از اندیشه هایى كه فكر انسان را به خود مشغول مى دارد این است كه آفریدگار خود را بشناسد.
اما گرایش هاى مادى و دنیوى و توجه بیش از حد به اموال و اولاد، روح انسان را آلوده مى سازد و صفا و جلاى آن را از بین مى برد. و باعث غفلت او از یاد خدا مى گردد.
2- ظاهر بینى و غفلت از آخرت
قرآن كریم در این مورد مى فرماید: یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ؛ از زندگى دنیا ظاهرى مى شناسند، و حال آن كه از آخرت غافلند. (روم، 7)
انسان مۆمن جهان هستى را مخلوق خدایى حكیم و آگاه مى داند و بر این اساس از كنار هیچ موضوعى، هر چند كوچك، به سادگى نمى گذرد و در مواجهه با هر چیزى به یاد آفریدگار حكیم مى افتد. اما فرد بى ایمان حیات را پدیده اى اتفاقى و حوادث جهان را امورى تصادفى مى بیند و مرگ را نهایت این جهان مى نگرد. او تنها به ظواهر زندگى دنیا توجه دارد و از سرانجام كار غافل است.
3- دوستان گمراه
در قرآن در این باره مى خوانیم: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً،یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً،لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ كانَ الشَّیْطانُ لِلاْ ِنْسانِ خَذُولاً؛ و روزى است كه ستم كار دست هاى خود را به دندان مى گزد و مى گوید: اى كاش با رسول خدا راهى برگزیده بودم.واى بر من، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم. او بود كه مرا به گمراهى كشانید پس از آن كه نزد قرآن به من رسیده بود، و شیطان همیشه خوار كننده انسان بوده است.(فرقان، 27-29)
بدون شك یكى از عوامل مۆثر در شكل گیرى شخصیت انسان هم نشینان و دوستان او هستند. معاشرت با افراد منحرف، و رفتار و سخنان آنان در ذهن و روح و رفتار فرد اثر مى گذارد و معمولا این تغییر چنان آرام و تدریجى است كه شخص متوجه آن نمى شود.
4- تسلط شیطان بر انسان
خداوند مى فرماید: اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ؛ شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است (مجادله، 19).
كلمه استحوذ به معناى تسلط كامل شیطان بر شخص است، به گونه اى كه گویا اختیار از او سلب شود. این حالت وقتى براى كسى پیش مى آید كه با آگاهى و اراده خود مدت ها در گناه و انحراف غرق گردد. امام حسین علیه السلام، روز عاشورا، خطاب به لشكر یزید فرمود: لقد استحوذ علیكم الشیطان فانساكم ذكر الله العظیم؛ همانا شیطان بر شما چیره شده و خدا را از یادتان برده است.(بحار الانوار، ج 45، باب 37)
5- داشتن آرزوهاى دراز
خدا در قرآن مى فرماید: ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ؛ بگذارشان تا بخورند و بر خوردار شوند و آرزوها سرگرمشان كند، پس به زودى خواهند دانست). حجر، 3)
خداوند براى بشر مواهب و نیروهایى قرار داده كه اگر به جا و درست مورد استفاده قرار گیرند، مى توانند در راه تامین رفاه مادى و تكامل معنوى و روحى انسان به كار آیند و دنیا و آخرت او را آباد سازند. اما متأسفانه بشر غالباً از این امكانات استفاده نا به جا مى كند و با افراط و تفریط آنچه را باید در خدمت تعالى خویش قرار دهد، در مسیر سقوط مادى و معنوى خود به كار مى گیرد. از جمله این ویژگى ها آرزو كردن است كه اگر به نحو معقول و منطقى و با آینده نگرى باشد، نه تنها مفید، بلكه لازم است. اما وقتى این عامل از حد بگذرد و به صورت آرزوهاى دور و دراز در آید، عامل بدبختى و غفلت مى گردد.
6-هواپرستى
خداوند در این باره مى فرماید: لاتُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛و از كسانى كه قلبشان را از یادمان غافل ساختیم و از هواى نفس پیروى كردند، و كارشان افراطى است، اطاعت مكن. (كهف، 28)
باید بدانیم که اگر در این دنیا نتوانستیم خدا را یاد کنیم، در آن دنیا نیز فرصتی داده نمی شود. بیاییم در شبانه روز، فرصتی را به او اختصاص دهیم. در هنگام ظهر، اگر هم کاری داریم، به نماز اهمیت بیشتری دهیم، چون هیچ کاری مهم تر از نماز و ملاقات با خدا نیست.
توجه به نماز مهم ترین راه برای دور شدن از غفلت
یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و كنترل غرایز سركش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا میباشد، خدایی كه از تمام كارهای كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدایی كه از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما میگذارد، مطلع و باخبر است و كمترین اثر یاد خدا این است كه به خودكامگی انسان و هوسهای وی اعتدال میبخشد، چنان كه غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و كیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و كم فروغی آن میشود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمیاندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سركش خود حد و مرزی را نمیشناسد و این نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا میاندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاك میسازد.
به راستی، انسان كه پایه حكومت غرایز در كانون وجود او مستحكم است، بهترین راه برای كنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد كیفرهای خطاكاران و حسابهای دقیق و اشتباهناپذیر آن میباشد.
از این نظر قرآن یكی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی میكند: «اقم الصلوة لذكری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»
اثر نماز برای خانواده
این کار اثر دیگری نیز دارد؛ به ویژه برای کسانی که خانواده تشکیل داده اند، چرا که فرزندانشان نیز اهل نماز شده و برای نماز اهمیت قائل می شوند.
یکی از علل بی توجهی فرزندان به نماز، این است که هنگام نماز هر یک از پدر و مادر به کاری مشغول اند و لذا فرزند می پندارد که شاید نماز اهمیت چندانی ندارد، والا اگر بزرگ تر ها به نماز بایستند، کودکان نیز می آیند.
متاسفانه بسیاری از خانواده ها به این امر چندان توجهی ندارد، اما آیا به راستی در برابر امور مادی و دنیوی نیز همین گونه ایم؟ اگر با کسی وعده ای بگذاریم تا مبلغی پول از او بگیریم، دیر و زود آن برای ما مهم نیست؟
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
سایت کلوپ
شیعه آنلاین
کتاب