تبیان، دستیار زندگی
در بخشِ اول صرف فارسی از صرف، سازه و ضمیمه گفتیم. ادامه مقاله از نظرتان می گذرد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماده، ریشه، بن

صرف فارسی ( 2)

ماده،ریشه،بن


در بخشِ اول صرف فارسی از صرف، سازه و ضمیمه گفتیم. ادامه مقاله از نظرتان می گذرد:

اشتقاق و مشتق:

مشتق به کلمه بسیطی گفته می شود که از الحاق ضمیمه به کلمه یا نیم کلمه ای به دست می آید که بنیاد نامیده می شود.

مانند: ناگوار، تهرانی، دانا که کلماتی مشتق هستند و "نا"، "ی" و "ا" ضمیمه و "گوار"، "تهران" و "دان" بنیادند.

بنیاد:

کلمه یا نیم کلمه ای است که ضمیمه ای به آن ملحق می شود و کلمه مشتق می سازد.

مشتق ساده و پیچیده:

به کلمه ای که با ضمیمه بسیط بوجود آید، مشتق ساده گفته می شود. مانند: "کارگر" که از پسوند بسیط "گر" ساخته شده است.

به کلمه ای که از ضمیمه مرکب ساخته شده باشد، مشتق پیچیده می گویند. مانند: "عاقلانه" و "سیمینه" که از پسوندهای مرکب "انه" و "ینه" بوجود آمده اند.

مشتق یگانه و مشتق دوگانه:

مشتق یگانه تنها از یک ضمیمه ساخته شده است، مانند: دانا و نادان که "ا" و "نا" بوجود آمده اند.

مشتق مضاعف یا دوگانه آن است که که از بیش از یک ضمیمه اشتقاقی بوجود آمده باشد؛ مانند "نادانی" که از ضمیمه های "نا" و "ی" بوجود آمده است.

مشتق فعلی و غیر فعلی:

مشتق فعلی آن است که از ریشه فعل گرفته شده باشد، مانند: دانا، نادان، فریبنده و راننده

مشتق غیر فعلی آن است که از فعل اخذ نشده باشد مثل: نامراد، تهرانی و ستمگر

نکته:

کلماتی که فقط از ریشه یا ماده فعل تشکیل می شوند، نیز مشتق هستند. مانند: توان، ساخت و ساز

در کلمات مشتق و مرکب فعلی و غیر فعلی چند عنصر ضمیمه، بنیاد، ریشه و ماده مورد بحث قرار می گیرد. در مورد دو مورد اول قبلا صحبت شده و حال ریشه و ماده را مورد بررسی قرار می دهیم.

آن قسمت از کلمه مشتق و شبه مشتق که دربردارنده معنی اصلیست و در تمام کلمات خویشاوند و هم زمینه مشترک است، بن و ریشه نام دارد.

ریشه، ماده، بن:

ریشه:

عنصر اصلی در کلمات خویشاوند و هم زمینه است که پس از برداشتن تمام عناصر الحاقی بر جای می ماند. مانند: "ساخ"، "بر" و "پرور" در ساخت، برد و پرورد و "خوان" و "جو" در می خوانم و می جوید.

ریشه در فارسی امروز شامل: 1. ریشه ماضی مانند "ساخ" در " ساخت" و ریشه مضارع مثل "ساز" در "بساز" و "سازنده"

بن:

از نظر زبانشناسان اینگونه تعبیر می شود که بین تعریف و خصوصیات ریشه و بن تفاوت چندانی نیست و از هر دو تعریف اینگونه استنباط می شود که:

" آن قسمت از کلمه مشتق و شبه مشتق که دربردارنده معنی اصلیست و در تمام کلملت خویشاوند و هم زمینه مشترک است، بن و ریشه نام دارد".

برای بن تعاریف مختلفی گفته شده است اما تعریف نهایی بن را اینگونه عنوان کرده اند: عنصری که از مقایسه مجموعه کلمات هم خانواده به دست می آید و معنی مشترک بین همه آنها را در بر دارد، بن نامیده می شود.

"بن" ممکن است باستانی باشد که به آن "بن نخستین" یا "بن درجه اول" می گویند و ممکن است که چنین نباشد پس به آن "بن درجه دوم" یا "بن دومین" می گویند.

ماده:

آمیزه ای از ریشه و سازه ماده ساز که ضمیمه ها به آنها می چسبد که بر دو قسم است: 1. ماده اسمینه ای 2. ماده فعلی

ماده اسمینه ای:

ماده اسمینه ای یا اسمینه ساز یعنی آنکه ماده اسم یا صفت یا ضمیر یا قید یا عدد است، یعنی ماده ای که کلمات یاد شده را می سازد. این نوع ماده بیشتر مربوط به زبان های باستانی و ترکیبی است که اسمینه هایش صرف می شوند و در فارسی دری که زبانی است تحلیلی است چندان مفهومی ندارد.

ماده فعلی:

آن است که به کمک پیشوند ها و پسوندهای صرفی و اشتقاقی، فعل و کلمات مشتق و شبه مشتق فعلی می سازد. مانند: "دید" و "بین" در دیدار و بینا و دیدم و می دیدم و می بینم.

نیم کلمه:

سازه یا عنصریست لغوی که به تنهایی و مستقل به کار نمی رود و فقط در ساختمان کلمات مرکب، مشتق و شبه مشتق به کار می رود.

"بن" ممکن است باستانی باشد که به آن "بن نخستین" یا "بن درجه اول" می گویند و ممکن است که چنین نباشد پس به آن "بن درجه دوم" یا "بن دومین" می گویند.

تفاوت نیم کلمه و ضمیمه:

تفاوت آنها در این است که نیمه کلمه جز طبقه لغوی و باز زبان و ضمیمه (پاره کلمه) جز عناصر دستوری و بسته زبان است.

انواع نیمه کلمه

نیمه کلمه فعلی:

نیمه کلمه فعلی آن است که از ریشه فعل گرفته شده باشد؛ مانند: "پرس"، "ساخ" و "جو" در پرسان، ساخت و پرس و جو

نیمه کلمه غیر فعلی:

نیمه کلمه ای که از فعل گرفته نشده باشد. مثل: "گول" و "مهتاب" در گول خوردن و کتاب متاب

نیمه کلمه بسیط:

نیمه کلمه ای که بی جز باشد مانند "گول" در گول خوردن

نیمه کلمه غیر بسیط :

نیمه کلمه غیر بسیط به دو قسمت تقسیم می شود:

نیمه کلمه غیر بسیط مشتق:

آن است که با ضمیمه اشتقاقی درست می شود مانند وانمود ( وانمود کرد)

نیمه کلمه غیر بسیط مرکب:

آن است که از کلمه یا نیمه کلمه بوجود آمده باشد؛ مانند: "سرشاخ" و "دست پاچه" در سرشاخ شدن و دست پاچه شدن

ادامه دارد......

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشید ورد