تبیان، دستیار زندگی
گاهی برای یک فیلم که در بهترین حالات حدود دویست هزار تماشاچی دارد، آن قدر جنجال می شود که انگار مسبب تمام بی اخلاقی های جامعه همین یک فیلم است. اما برای نمایش نمونه های مشابه در تلویزیون انتقادها کمتر شنیده و منعکس می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کج کلاه پهلوی


گاهی برای یک فیلم که در بهترین حالات حدود دویست هزار تماشاچی دارد، آن قدر جنجال می شود که انگار مسبب تمام بی اخلاقی های جامعه همین یک فیلم است. اما برای نمایش نمونه های مشابه در تلویزیون انتقادها کمتر شنیده و منعکس می شود. خیانت وجود دارد، اما چگونه نمایش دادن آن به ویژه برای رسانه ای که بدون تردید تأثیر آموزشی مشخصی دارد، باید با دقت بیشتری همراه باشد.

کج کلاه پهلوی

کلاه پهلوی بخشی از تاریخ معاصر ایران را نشان می دهد که قاعدتاً تغییرات فرهنگی اعمال شده در آن دوران مورد پذیرش قاطبه ی مردم ایران نیست و تلویزیون ایران که داعیه ی ارزشی بودن دارد نیز نباید به اسم نقد این دوران، به نوعی در پی توجیه آن باشد.

خوانندگان این سطور به خاطر دارند که با آغاز پخش کلاه پهلوی، این مجموعه با انتقادهایی رو به رو شد که به تبع آن کارگردان و عوامل سازنده ی مجموعه را به واکنش واداشت. یکی از پاسخ هایی که از طرف ضیاءالدین دری مطرح می شد، در واقع دعوت به شکیبایی مخاطبین بود. این که در روند کامل شدن مجموعه به بسیاری از ابهامات پاسخ داده می شود. کاملاً درست بود، شخصیت پردازی دراماتیک کلاه پهلوی به سمتی رفت که قهرمانانش را اتفاقاً از میان کسانی انتخاب کرد که از مسببین این بدعت فرهنگی در جامعه ی ایران بودند.

پیشتر گفتیم که بی اخلاقی ها همیشه هستند و شاید- البته شاید- یکی از کارهای هنرمند و سینماگر هم نمایش آن باشد. اما ساز و کار انتخاب شده هم قطعاً باید مورد توجه باشد.

از نکات جالب این مجموعه خرق عادتی است که تلویزیون بانی آن است. در بسیاری مواقع یک فیلم سینمایی که در سینماها اکران عمومی شده و در شبکه ی خانگی هم به نمایش در آمده در تلویزیون باز پخش می شود. نکته ی جالب در این میان، ممیزی موشکافانه ی تلویزیون است. رقیق ترین دشنام ها حذف می شود. نماهای بسته ی (کلوزآپ) شائبه برانگیز هنرپیشه ها، در مونتاژ دوباره ی تلویزیون در می آید و لحظه های سیگار کشیدن حتی ضد قهرمان ها هم سانسور می شود. داوری و نقد محتوایی این نگرش سانسور مد نظر نیست، اما چرا کسانی که مقید به چنین اخلاق مداری تصویری و موشکافانه اند، خودشان ترتیبی برای یک مجموعه ی ضعیف اما جنجالی قائلند که هر آنچه در همه ی فیلم ها به اجزاء وجود دارد، در کلاه پهلوی به جمع مشاهده می شود.

کلاه پهلوی سریال ضد قهرمان هاست. خارجی های مقیم ایران، تحصیلکرده های خارج که با دیدگاه یک ایران مترقی به وطن بازگشته اند و جماعت لمپن هایی که فقط ظاهر و لباسشان فرق کرده ، بیشترین زمان فیلم را به خود اختصاص می دهند، در این میان هم عده ای از ایرانیان علاقه مند به آیین وجود دارند که گاهی گداری دیده می شوند و خصوصاً از قسمت های سی ام به بعد نقش چندانی در روند داستان ندارند.

نگاه کنید به روند شخصیتی همسر دوم فرماندار که از شهر خیالی سامان به پایتخت می آید و رئیس کانون زنان ایران می شود، یکی از برنامه ریزان و مجریان بدعت فرهنگی دوره ی پهلوی اول، در چند بزنگاه داستانی، نقش یک قهرمان را دارد.

در پی عدالت است، پناه زنان رنجدیده است و به پاکدامنی زن می اندیشد.

با این سه ویژگی که در اکثر لحظات داستان هدف فیلم می شود چطور باید در مورد کل مجموعه قضاوت کرد؟

برای تلویزیون که یک فیلم سینمایی را در لحظه ی سیگار کشیدن ضد قهرمانش منافی اخلاق می داند، چندان مورد قبول نیست که آدمی های سریالش از ابتدا تا انتهای مجموعه سیگار به دست باشند. مگر مۆلفه ی دیگری برای ضد قهرمان بودن این شخصیت ها وجود ندارد که به همین یک کار بند کرده اند؟

علاوه بر این شیوه ای که در شخصیت پردازی آدمی های کلاه پهلوی اتخاذ می شود،این گمان را ایجاد می کند که اتفاقاً نویسنده و کارگردان  غرضش از چنین شخصیت پردازی  ارائه ضد قهرمان نیست. بلکه اتفاقاً قصد،ساختن یک قهرمان است. نگاه کنید به روند شخصیتی همسر دوم فرماندار که از شهر خیالی سامان به پایتخت می آید و رئیس کانون زنان ایران می شود،  یکی از برنامه ریزان و مجریان بدعت فرهنگی دوره ی پهلوی اول، در چند بزنگاه داستانی، نقش یک قهرمان را دارد. در پی عدالت است، پناه زنان رنجدیده است و به پاکدامنی زن می اندیشد. با این سه ویژگی که در اکثر لحظات داستان هدف فیلم می شود چطور باید در مورد کل مجموعه قضاوت کرد؟

اشکالی که از طرف دلسوزان فرهنگی و لیبرال ترین سینمایی نویس های وطنی به مجموعه های شبکه های ماهواره ای گرفته می شود، بی اساس جلوه دادن نظام خانوادگی است. نظام خانواده ی ایرانی مثلاً در هفتاد، هشتاد سال پیش طوری نشان داده می شود که دیدگاه آیینی را نه فقط در اقلیت که انگشت شمار می نمایاند.

کج کلاه پهلوی

غالب جامعه ی ایرانی در دوره ی پهلوی اول، در یک نگاه سنت گرای بومی روزگار می گذراندند و فرهنگ های روشنفکرانه و شبه روشنفکرانه آن هم به جهت بخش کوچک جامعه که خواندن و نوشتن می دانستند، اصلاً محل مراجعه نبوده است ، که طرفدار و یا نقطه ی تقابلی داشته باشد. اما در کلاه پهلوی در مدت زمان چند ساله ی کوتاهی، تغییر بزرگی در نگاه فرهنگی نشان داده می شود.

ضیاءالدین دری در کیف انگلیسی هم به تاریخ معاصر ایران مراجعه می کند. سنتی بودن جامعه ی ایران در کیف انگلیسی که اتفاقاً از نظر زمان وقوع درام  به زمان حال نزدیک تر است پررنگ تر جلوه می کند، اما در کلاه پهلوی زمانی پیش از آن را غرب زده تر نشان می دهد.

در کیف انگلیسی که پرسوناژها کمتر و محوری تر بودند نیز این مفهوم خیانت وجود داشت. اما تا این حد زننده نمایش داده نشد. کاری در کلاه پهلوی بی پروا  نشان داده می شود.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان