تبیان، دستیار زندگی
نقاشی دوره قاجار در کلیت خود ادامه ی منطقی نقاشی ادوار پیشین بود. این نقاشی در حقیقت بیان کننده شرایط روزگار و جلوه ای از روح زمان بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلیات نقاشی قاجار


نقاشی دوره قاجار در کلیت خود ادامه ی منطقی نقاشی ادوار پیشین بود. این نقاشی در حقیقت بیان کننده شرایط روزگار و جلوه ای از روح زمان بود.


کلیات نقاشی قاجار

در دوره قاجار شکل گیری مشرب دنیای نو ایران شروع شد ولی معیارهای کهن همچنان سیطره داشت. از این رو نوعی چالش و کوشش درونی در نسوج جامعه ی ایران بین کهنه و نو ، بین سنت و تجدد راه افتاد و جامعه ی ایرانی را به دو جناح مهم تقسیم کرد و رشد و پویش آن از این منظر آغاز گشت.

کشاکش تجدد و سنت در تمامی زمینه ها از جمله به قلمرو نقاشی نیز کشیده شد؛ گرچه باید پذیرفت که تجدد در قمرو نقاشی از اواخر دوره ی صفوی با رویکردی به شیوه ی فرنگی سازی شروع شده بود و این تجدد با حرکتی شتابنده ، همچون وقایع سیاسی و اجتماعی آن، از دوره ی بی ثبات و مستعجل افشاریه و زندیه گذشت و به دوره ی نسبتا با ثبات قاجاریه رسید و در این دوره بود که پژواک آن کاملا در نقاشی این دوره بازتابید.

در حقیقت نقاشی دوره افشاریه و زندیه برای نقاشی دوره قاجار در حکم نوعی کاتالیزور و گذرنامه و به منزله حلقه ای رابط بین دو دوره صفوی و قاجار بود.

کیفیتهای متغیر نقاشی در این دوره همگام با کیفیتهای متغیر جامعه ی ایران پیش رفت و چهره ای سنت شکن بدان بخشید. این چهره سنت شکن از دستاوردهای پیشینیان غافل نماند و آن را دگرگون کرد.

با اینکه بعضی را عقیده بر این است که در نقاشی دوره قاجار همچون سایر قلمروهای جامعه ، نوعی تقلید و اقتباس از دستاوردهای هنری غربی وجود داشت اما باید پذیرفت که این تقلید و اقتباس انضمامی نبود بلکه ذاتی و ارگانیک جریانهای هنری ایران بوده است.

هنرمند ایرانی در این دوره در معرض توفانی از نوشده گیها و نوآوریها قرار گرفت و این توفان او را تکان داد تا تکلیف خود را روشن کند . هنرمندان ایرانی در این دوره ی توفان و تنش، چاره را درهم جهت شدن با روح زمان دید؛ گرچه نیروهایی هم این هم جهتی را نمی پسندیدند و آن را برنمی تافتند و هنوز هم که هنوز است این برخورد تجدد و سنت در جامعه ایران ادامه دارد.

نقاشی قاجار، البته با پشتیبانی دربار، این تجربه را از سر گذراند و ناچار به عدول از اصول دیرینه ی هنری خویش شد. گرچه باید پذیرفت که در این تقابل سنت و تجدد بسیاری از اصول و قواعد سنتی خود را به خصوص در بخشهایی از این هنر همچنان حفظ کرده و آن را با سلیقه و ذوق زمان پیوند زد.

بعضی نیز با پذیرش نوگرایی در نقاشی ایران، آن را به نقد کشیده و هنرمندان ایران به خصوص کمال الملک را به عقب ماندگی هنری متهم کرده اند که به جای اقتباس از جریانهای جدید نقاشی اروپا، همچون امپرسیونیسم، هنر ناتورالیسم  آنجا را که داشت آخرین نفسهایش را می کشید به ایران آورد.

این نوع منتقدان ظاهرا شرایط زمان را درتحلیلهای خود فراموش می کنند. جامعه ایران در این روزگار تازه داشت اصول و قواعد زیبایی شناسی خود را تغییر می داد و متمایل به قواعدی می شد که با ذوق وسلیقه او هم خوان باشد.

هنرمند ایرانی در این دوره در معرض توفانی از نوشده گیها و نوآوریها قرار گرفت و این توفان او را تکان داد تا تکلیف خود را روشن کند . هنرمندان ایرانی در این دوره ی توفان و تنش، چاره را درهم جهت شدن با روح زمان دید؛ گرچه نیروهایی هم این هم جهتی را نمی پسندیدند و آن را برنمی تافتند و هنوز هم که هنوز است این برخورد تجدد و سنت در جامعه ایران ادامه دارد

ناتورالیسم اروپایی که با اسلوب فرنگی سازی در ایران پیشینه ی شناخته شده داشت، می توانست برای آن جذابیت بیشتری داشته باشد تا اسلوبهایی چون امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم که خود سنت شکن بود و تقابلهای زیادی را در جوامع اروپایی پدید آورده بود.

پس نقاشی ایران باید از این گذار و گدار می گذشت و سپس در خط مشی زیبایی شناسی خود تغییری مناسب گرد می آورد. از یک هنرمند با منشا روستایی و عشیرتی چه انتظار که تمایلی به پدیده های تمدن صنعتی از خود نشان دهد؟

او باید به تدریج احساسات خود را همپای دگرگونیهای اجتماعی، با اصول و قواعد جدید زیبایی شناسی منطبق و ذوق و سلیقه زمان را ارضا بکند و سپس به فکر نوآوریهایی دیگر بیفتد.

با تمام این توضیحات نقدی به کمال الملک و شاگردان وی در ادامه مسیر نقاشی آکادمیک وارد است. متاسفانه کمال الملک علی رقم علاقه به هنر دوره رنسانس و باروک، اسلوب صحیح و تکنیک درست این مکاتب را درک نکرد و روشهای غلط وی در طراحی پرسپکتیو و تکنیک رنگ گذاری باعث شد که هنر آکادمیک که در دوره بعد از وی و توسط شاگردانش در دانشگاه تهران دنبال شد به بیراهه برود و سالها سرگردان بماند.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

نقاشی ایران، شیلار کن بای، ترجمه مهدی حسینی، انتشارات دانشگاه تهران

نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، روئین پاکباز انتشارات زرین و سیمین

نگارگری ایران، یعقوب آژند، انتشارات سمت