تبیان، دستیار زندگی
اخیرا در فضای مجازی حرکتی صنفی از سوی هنرمندان تجسمی کشور شکل گرفته است مبنی بر دعوت از دکتر علیرضا سمیع آذر برای ریاست موزه هنرهای معاصر. این دعوت با استقبال کم نظیر هنرمندان تجسمی همراه شده است.....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دعوت از میزبان

در حاشیه حركتی صنفی در فضای تجسمی


اخیرا در فضای مجازی حرکتی صنفی از سوی هنرمندان تجسمی کشور شکل گرفته است مبنی بر دعوت از دکتر علیرضا سمیع آذر برای ریاست موزه هنرهای معاصر. این دعوت با استقبال کم نظیر هنرمندان تجسمی همراه شده است، از پیشکسوتان و بزرگان این عرصه تا دانشجویانی که در دوره مدیریت قبلی سمیع آذر دوران نوجوانی خود را می گذراندند. فارغ از اینکه آیا اگر چنین دعوتی رسما صورت گیرد، ایشان این دعوت را قبول می کنند یا خیر، این پرسش مطرح می شود که چه عامل و انگیزه ای یا به عبارت امروزی تر چه «امیدی» به وجود آمده است که هنرمندان دست به چنین اقدامی بزنند؟

دعوت از میزبان

با یک بررسی کوچک می توان پی برد که متاسفانه تابه حال هیچ گونه نقد و تحلیلی موشکافانه ای بر عملکرد موزه هنرهای معاصر تهران، از بعد انقلاب اسلامی تا به حال صورت نگرفته است. البته چند بار و به صورت گذرا نقد هایی در این زمینه نوشته شده که جنبه تحلیلی نداشته است.

پس چرا هنرمندان نسبت به دوره مدیریت علیرضا سمیع آذر (1377تا1384) تا به این حد حس نوستالژی را دارند و در مصاحبه ها و مناسبت های مختلف آن را ابراز می کنند؟

در پاسخ به این سوالات در ابتدا باید بدانیم که از موزه هنرهای معاصر چه چیزی طلب می کنیم و این موزه چه جایگاهی دارد؟ ماموریت این موزه در هنر ایران چیست؟ شاید از دیدگاه مسوولان فرهنگی-سیاسی نه تنها این موزه بلکه بقیه موزه ها فقط انباری هستند برای نگهداری آثار هنری. ولی از دید هنرمندان، موزه هنرهای معاصر جایگاهی رفیع تر دارد. آنجا مکانی است برای معرفی هنر معاصر ایران به جهان؛ اتفاقی که به جرات می توان گفت فقط در دوران مدیریت سمیع آذر صورت واقع به خود گرفت.

ویژگی های سمیع آذر را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛

دسته اول خصوصیات مدیریتی اوست. او کسی است که در مقام یک مدیر دولتی قدرت چانه زنی با طیف های مختلف سیاسی و هنری را دارد. از یک طرف می تواند اعتماد مدیران سیاسی را جلب کند و از طرف دیگر می تواند با همه طیف های هنری تعامل داشته باشد. از هنرمندان به اصطلاح چپ آوانگارد تا هنرمندان متعهد. او می تواند همه طیف ها را تا حدی راضی نگه دارد کمااینکه در دوران قبلی مدیریت خود این کار را انجام داد. او می تواند فارغ از تمام فشارهای سیاسی به عنوان یک مدیر دولتی با مراکز هنری جهان ارتباط و تعامل داشته باشد. شرکت آبرومندانه در بینال ونیز و دیگر بینال ها در دوران مدیریتی ایشان شاهد مثال این مدعا است.

در دوران مدیریت ایشان شاهد دو خصیصه توامان و متضاد جسارت و محافظه کاری بودیم که برای هر مدیر هنری در جمهوری اسلامی ایران لازم است و دست آخر تنها کسی که بتواند به قول یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری از همه ظرفیت ها استفاده کند و آنها را تجمیع کند، اوست

دسته دوم خصوصیات فردی ایشان است. تدریس می کند. اهل ترجمه و تالیف است. نهادهای هنری جهان او را می شناسند. افق های آینده هنری را حدس زده و مطابق با آن می تواند سیاستگذاری خُرد و کلان کند. ظرفیت های هنری جوانان را تشخیص می دهد.

برگزاری نمایشگاه هنرهای مفهومی در دوران مدیریت ایشان صورت گرفت؛ همان نمایشگاهی که مشارکت بالای جوانان هنرمند را به دنبال داشت.

در دوران مدیریت ایشان شاهد دو خصیصه توامان و متضاد جسارت و محافظه کاری بودیم که برای هر مدیر هنری در جمهوری اسلامی ایران لازم است و دست آخر تنها کسی که بتواند به قول یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری از همه ظرفیت ها استفاده کند و آنها را تجمیع کند، اوست.

البته سمیع آذر مخالفانی هم دارد؛ تندروهای هر دو طیف هنرمندان. اما همه ما باید واقع بین باشیم. همه می دانیم که سمیع آذر قهرمان هنرهای تجسمی نیست. اگر هم این مسوولیت بر عهده او بیفتد، شاید مانند سابق نتواند عمل کند. شرایط سیاسی و اجتماعی تغییر کرده.

برای پاسخگویی به انباشت مطالبات هنرمندان یک نفر به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد. نیاز به یک عزم سیاسی-فرهنگی است و همین طور به یک تیم همفکر و عملگرا تا در چنین بستری مدیریت احتمالی سمیع آذر بتواند دم مسیحایی باشد بر پیکره نیمه جان هنرهای تجسمی معاصر ایران.

بخش هنری تبیان


منبع:

روزنامه شرق / نویسنده: فرید امین الاسلام